5- روبیس هگرید شاید حضور او در رتبه اول این لیست کمی خنده دار به نظر برسد اما برای کشف دلیل، باید به داستان زندگی او توجه کنیم. هگرید از تمام موجودات خود مثل یک مادر مهربان و فداکار، محافظت می کرد. او همچنین پس از ورود نوربرت به این دنیا، مانند یک مادر، ذوق زده شد و تمام تلاش خود را برای نگهداری از وی انجام داد.
“.چه قدر خوشگله هگرید دستش را جلو برد تا سر اژدها را نوازش کند اما اژدها انگشتش را گاز گرفت و دندان های نیش خود را
به آنها نشان داد. هگرید گفت: قربونش برم! مامانشو میشناسه؟” هری پاتر و سنگ کیمیا | ص۲۹۷
۴- آگوستا لانگ باتم آگوستا همواره به عنوان شخصیتی سختگیر شناخته می شود اما او در واقع شخصی است که نوه خود را دوست دارد و بهترین ها را برای او می خواهد. شاید مقایسه مکرر فرانک و نویل، یک عمل اشتباه از سوی او باشد اما نباید فراموش کرد که وی در تمامی سالهای نقاهت فرانک و آلیس، از فرزندشان به خوبی مراقبت کرد. “خانم لانگ باتم گفت:من آخرین کسی بودم که اومدم.درشو قفل کردم. به نظرم عاقلانه نبود که وقتی خود ابرفورث توی کافه اش نیست درش باز بمونه.شما نوه منو ندیدید؟!
هری گفت:داره میجنگه -طبیعیه.ببخشید من باید برم و کمکش کنم. هری پاتر و یادگاران مرگ (جلد دوم) | ص۷۱۹
۳-نارسیسا ملفوی اگرچه نارسیسا در ابتدا در جبهه لرد ولدمور بود اما این امر مانع محافظت از فرزندش نشد. او برای یافتن فرزندش حاضر شد به ترسناک ترین جادوگر زمانه،دروغ بگوید.دروغی که میتوانست با بررسی لرد سیاه، برای نارسیسا و خانواده اش گران تمام شود. او سالهای زیادی را در کنار مرگخواران بود اما در نهایت، نقشی پررنگ را در شکست لرد سیاه و تمامی مرگخوارانی که روزی در عمارت وی زندگی می کردند ایفا کرد.
– دریکو زنده ست؟ توی قلعه ست؟ زمزمه اش را به زحمت شنید لبهایش در یکی دو سانتی متری گوشش بود و سرش را چنان خم کرده بود که موی بلندش چهره ی هری را از نگاه ناظران دیگر می پوشاند.
هری بسیار آهسته پاسخ داد: بله. انقباض دست او را روی سینه اش حس کرد؛ ناخن هایش بر پوستش فشار آورد. سپس عقب رفت. زن بلند شد و ایستاد. نارسیسا ملفوی به همه ی ناظران گفت: مرده! هری پاتر و یادگاران مرگ (جلد دوم) | ص۸۲۷
٢- مالی ویزلی مالی با وجود داشتن هفت فرزند،همچنان در زندگی و قلبش جایی برای هری داشت. او با دیدن کودکی بدون پدر و مادر، دریغ نکرد تا جای خالی مادر وی را پر کند. خانم ویزلی هرساله به هری ژاکت دست بافت کادو میداد.عشق او به خانواده اش غیرقابل انکار بود و بزرگترین دلیل موجود برای این عشق، بوگارن او بود. بزرگترین ترسی که دیدن جسد اعضای خانواده اش به همراه جسد هری بود. ترسی که عشق بی کران او را نشان میداد.
-سیریس به آرامی گفت: اون که پسر شما نیست؟ ولی مثل بچه های خودمونه.مگه اون چه کس دیگه ای رو داره؟! هری پاتر و محفل ققنوس آص۱۳۰
1.لیلی پاتر حضور او در رتبه اول دور از انتظار نبوده و نیست.لیلی نهایت فداکاری را برای فرزندش انجام داد.شیفتگی مادرانه ای که به سمور آبی اجازه میدهد پیکرش را استراحتگاه فرزندش کند، مشابه طلسم باستانی لیلی بر روی فرزندش است.طلسم باستانی لیلی ۱۷ سال از هری
محافظت کرد اما عشق او بیش از ۱۷ سال دوام داشت.مهری که جسم کوبیرل را سوزاند و بزرگترین جادوگر سیاه تاریخ را شکست داد.لیلی در تمام سالهای تحصیل خود، محبتی نظیر عشق مادر به فرزند را نثار سوروس اسنیپ کرد.محبتی که جایگزین تمام لحظات تلخ
و کشمکش های زندگی آیلین و توبیاس بود. اگه توی دنیا یه چیز باشه که ولدمور از درکش عاجز باشه، اون عشقه.ولدمور نفهمید که عشقی مثل عشق مادر تو اونقدر قدرتمنده که اثر خودشو باقی میذاره.منظورم اثر
زخم نیست؛ منظورم یه نشونه نامرئیه.اگر کسی به آدم عشق بورزه حتی بعد از مرگشم به آدم مصونیت و ایمنی میده.اثر عشق مادرت در پوست تو نهفته. هری پاتر و سنگ کیمیا اص۳۳۹
تفاوتی ندارد که عشق مادر به فرزند را در کجا بیابیم.دنیای جادوگری، جهان ماگلها و یا هر سرزمین دیگر عشق را میتوان با لیلی پاتر، سرسی لنیستر،مادر الگولاس، مارتا وین و چندین مادر دیگر، معنا کرد؛ اما تفاوتی در ماهیت آنها وجود ندارد. تمامی آنها برای فرزندانشان از هیچ تلاشی سر باز نزدند. زنانی که تکریم توسط یک جهان برایشان پر ارزش اما پاسخی ناچیز برای محبت های بی کرانشان است.
توسط 
کسب درآمد از اینترنت با گوشی 