۰

داستان بازی The Evil Within 2

داستان بازی The Evil Within 2

داستان بازی The Evil Within 2

داستان بازی The Evil Within 2

سه سال بعد از رخدادهای بیمارستان Beacon، شخصیت اصلی بازی یعنی «سباستین کاستیانو» تحت مشاوره اجباری قرار گرفت و با اعلام اینکه او دچار توهم است، او را از کار منفصل کرده و سباستین، اداره پلیس شهر «کریسمون» را ترک کرد. او بعد از اخراج از KCPD دوباره دچار افسردگی شد و خاطرات ناگوار ناپدید شدن همسرش «مایرا» و مرگ دخترش «لیلی» در آتش‌سوزی خانه دوباره برایش زنده شد و باز هم به مصرف الکل روی آورد. بعد از گذشت چهار سال از وقایع بیمارستان Beacon، یک روز که او در کافه‌ای نشسته بود، دوباره با «کیدمن» ملاقات کرد و در نتیجه، متوجه شد که دخترش لیلی زنده است و تمام این سال‌ها حق با مایرا بوده است. کیدمن به سباستین گفت که لیلی به دلیل ویژگی‌های منحصر به فردی که داشته به عنوان یک نمونه آزمایشی عالی برای مقاصد «موبیس» و سیستم STEM انتخاب شده و تمام آن آتش‌سوزی و مرگ لیلی ساختگی بوده است، اما این بار هم اوضاع از دست آن‌ها خارج شده و موبیس باز هم روی کمک‌های سباستین حساب باز کرده است.
کیدمن، سباستین را به مرکز مخفیانه موبیس برده و او در آنجا با مدیر جدید STEM ملاقات می‌کند. بر اساس اطلاعاتی که مدیر موبیس به کاستیانو می‌دهد، آن‌ها از لیلی به عنوان «هسته» در سیستم جدید STEM استفاده کرده و امیدوار بودند که این بار دیگر با مشکلات نمونه قبلی یعنی «روویک» مواجه نشوند. در ساختار جدید STEM آن‌ها شهری با نام «یونیِن» را شبیه‌سازی کرده بودند اما پس از مدتی ناگهان ارتباط موبیس با شهر قطع می‌شود و دیگر نمی‌توانند با لیلی و بقیه اعضا شهر تماس برقرار کنند و در حقیقت کنترل STEM باز هم از دست آن‌ها خارج می‌شود. سباستین به خاطر نجات دخترش موافقت کرد تا به موبیس کمک کند و این شانس را پیدا کرد تا دوباره وارد جهنم STEM شود و دخترش را نجات دهد. پس از ورود به شهر یونین، سباستین به سرعت به این موضوع پی می‌برد که این شهر به مکانی وحشتناک با کابوس‌های دیوانه‌وار تبدیل شده است. تمام ساکنان آن یا کشته شده یا به هیولاهای جهش‌یافته تبدیل شده‌اند. کاستیانو در جریان جستجو در شهر، با عکاسی مرموز آشنا می‌شود که دارای قدرت‌های فوق‌العاده‌ای است. او که تصویربرداری در لحظه مرگ افراد را به عنوان سبک ویژه‌اش برگزیده، مدتی است در حال شکار و کشتن نیروهای موبیس است. سباستین پس از رهایی از مخمصه‌ای که در ابتدای داستان در آن گرفتار شده بود، با یکی از اعضای باقی مانده نیروهای کاوش موبیس به نام «لیام اونیل» آشنا می‌شود. لیام به سباستین کمک می‌کند تا محل مخفی شدن لیلی را پیدا کند.

سباستین که حالا از مکان اختفای دخترش با خبر است، تمام تلاش خود را می کند و برای نجات لیلی راهی منطقه‌ای که اونیل به او نشان داده است می‌شود. در جریان جستجو برای پیدا کردن لیلی، سباستین به این موضوع پی می‌برد که دخترش توسط آن عکاس مرموز به نام «استفانو ولنتینی» ربوده شده ‌است. او یک عکاس معمولی نیست، بلکه یک قاتل سریالی خطرناکی است که موفق به نفوذ به شهر شده است. سبک او این است که مردم را کشته و در لحظه مرگشان از آن‌ها عکس می‌گیرد. این قاتل روانی اکنون به دنبال لیلی است تا بتواند با استفاده از قدرت‌هایی که او در اختیارش می‌گذارد، آثار هنری‌تری خلق کند.

کاستیانو در حالی که درگیر جستجو برای پیدا کردن دخترش است، با یکی دیگر از اعضای نجات یافته موبیس به نام «یوکیکو هافمن» آشنا می‌شود. هافمن روان‌شناس تیم اعزامی موبیس بوده و اطلاعات زیادی را درباره وضعیت روانی استفانو به سباستین می‌دهد. او توضیح می‌دهد که «ولنتینی» دارای قدرت‌های خاصی روانی بوده و از این رو به عنوان یک نمونه برای سیستم STEM انتخاب می‌شود ولی با ورود به این سیستم، او پس از مدتی کنترل STEM را به دست گرفته و به جنایات هولناک خود ادامه می‌دهد.

داستان بازی The Evil Within 2

داستان بازی The Evil Within 2

استفانو ولنتینی زمانی که در شهر یونین بوده است، تحت فرمان «تئودور والاس» به دنبال هسته STEM یا همان لیلی می‌رود تا او را به چنگ آورده و در اختیار تئودور قرار دهد اما با مشاهده قدرت‌های فرابشری این دختر، وسوسه شده و تصمیم می‌گیرد از او برای افزایش قدرت‌های شیطانی خود استفاده نماید. سباستین به دنبال استفانو می‌رود تا بتواند لیلی را از دست او نجات دهد و سرانجام پس از برخوردهای متعدد با او و حل کردن معماهای مخوف این قاتل سریالی، با ولنتینی روبرو می‌شود. مبارزه نفس‌گیری بین این دو شکل می‌گیرد و سرانجام سباستین موفق می‌شود استفانو را از پای درآورده و به اعمال شیطانی او خاتمه دهد. سباستین پس از کشتن استفانو ناگهان می‌بیند که روح همسرش مایرا، توسط لیلی از بین می‌رود و این موضوع او را شدید شوکه می‌کند.
پس از نابود کردن استفانو، وقت آن است که سباستین با کسی که پشت تمام این جریان‌های شوم است ملاقات کند. او سرانجام با تئودور والاس که خود را «پدر» نامیده و رهبر مذهبی گروهی از مردم است، ملاقات می‌کند. پدر والاس با اشاره به قدرت‌های لیلی و این موضوع که مایرا او را تصاحب کرده است، سعی می‌کند تا سباستین را برای پیوستن به جمع هواداران او و نجات لیلی از دست همسرش قانع کند اما کاستیانو که به این پدر جعلی اعتماد ندارد، پیشنهاد او را قبول نمی‌کند. تئودور که کنترل شهر را در دست دارد، از این نافرمانی عصبانی شده و سباستین را به جهنمی بیرون از شهر تبعید می‌کند.

سباستین در حالی که به دنبال راهی برای برگشت به شهر می‌گردد، با یک نیروی زبده نظامی به نام «اسمرالدا تورس» ملاقات می‌کند. تورس به کاستیانو می‌گوید که او، مایرا و تئودور با همدیگر برای خارج کردن لیلی از STEM و نابودی موبیس از درون، هم‌پیمان شده بودند اما تئودور به آن‌ها خیانت کرده و تصمیم می‌گیرد تا لیلی را دزدیده و از قدرت او برای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده کند. او استفانو را اجیر کرده تا لیلی را برایش بدزدد ولی اوضاع به هم ریخته و کنترل امور از دست تئودور خارج می‌شود.

داستان بازی The Evil Within 2

سباستین در حالی که دنبال راه حلی است تا با کمک اونیل بتواند از شرایط به وجود آمده نجات یابد، متوجه ناپدید شدن اونیل شده و با دنبال کردن ردپای هافمن، محل اختفای او را پیدا می‌کند. او که حالا به یکی از برده‌های تحت کنترل تئودور تبدیل شده است، هافمن را گروگان گرفته و تلاش می‌کند تا سباستین را از بین ببرد. در جریان مبارزه‌ای که بین کاستیانو و اونیل رخ می‌دهد، سرانجام سباستین بر او پیروز شده و هافمن را نجات می‌دهد. اونیل به آن‌ها می‌گوید که چگونه با استفاده از دستگاهی که ساخته و با تخریب سیستم مخفی کننده‌ی والاس، او را پیدا کنند. سباستین به همراه اسمرالدا به قلمرو تئودور حمله می‌کنند اما این اقدام آن‌ها بی‌نتیجه مانده و شکست می‌خورند. پدر والاس سعی می‌کند به سباستین القا کند او مقصر تمام اتفاقاتی است که بر سر مایرا و لیلی آمده است. سباستین با این عذاب وجدان روبرو شده و به شکل عجیبی تمام توان خود را از دست می‌دهد. سباستین در عالم خواب و بیداری کابوس‌های متعددی می‌بیند. او در خواب، همسرش را می‌بیند که سعی دارد به او القا کند که آنچه برای لیلی اتفاق افتاده است، تقصیر او نبوده و او باید توجهش را به نجات لیلی معطوف نماید.
زمانی که سباستین از خواب بیدار می‌شود، متوجه می‌گردد که تورس خودش را برای نجات او قربانی کرده است. اینجاست که از زبان هافمن می‌شنود، اسمرالدا همان کسی است که خانه او را آتش زده و لیلی را دزدیده است ولی چون از این کار خود پشیمان بوده، به صورت داوطلبانه برای نجات لیلی آماده شده و سرانجام خود را برای نجات سباستین قربانی کرده است. هافمن، محل مخفی‌گاه تئودور را که در مرکز شهر قرار دارد، نشان می‌دهد. آن‌ها با استفاده دستگاه مخصوصی که لیام اونیل ساخته و می‌تواند شعله‌های آتش محافظ پناهگاه تئودور را از بین ببرد، به مخفیگاه او حمله می‌کنند. در جریان این حمله و نفوذ به دژ مخفی تئودور، هافمن بعد از کمک به سباستین کشته می‌شود و کاستیانو به او قول می‌دهد تا انتقامش را از این پدر تبهکار بگیرد.

سباستین پس از گذشت از ترس‌ها و مواجهه با کابوس‌هایش، با تئودور والاس روبرو می‌شود و مبارزه‌ای سخت میان آن دو اتفاق می‌افتد. مبارزه‌ای که با نفوذ تئودور به ذهن سباستین شکل گرفته و او خود را به شکل کابوس‌های گذشته کاستیانو در می‌آورد. سرانجام سباستین او را شکست داده و ناگهان این پدر مرموز خیانت‌کار توسط مایرا (که به شکلی عجیب درآمده) به قتل می‌رسد. مایرا به سباستین می‌گوید که STEM را ترک کرده و او و لیلی را رها کند و از آن محل دور می‌شود. سباستین سراسیمه به دنبال مایرا می‌رود تا بتواند لیلی را پیدا کرده و آن دو را از شهر نجات دهد.

تمام شهر و موجودات آن تحت کنترل مایرا درآمده و سباستین برای پیدا کردن لیلی به دنبال او حرکت می‌کند. سباستین متوجه می‌شود که مایرا تبدیل به موجودی شده که نمی‌خواهد بگذارد لیلی را از STEM خارج کنند. تلاش‌های سباستین برای قانع کردن مایرا به تسلیم لیلی نافرجام می‌ماند و او در نهایت مجبور می‌شود با مایرا مبارزه کند. بعد از شروع مبارزه، مایرا به هیولایی بزرگ تبدیل شده و سعی می‌کند تا سباستین را بکشد. کاستیانو سرانجام بر این هیولا پیروز شده و مایرا از چنگ آن آزاد می‌شود. مایرا به سباستین می‌گوید که لیلی را از STEM بیرون ببرد اما خودش در STEM می‌ماند چون تنها می‌توان این سیستم مخوف را از درون نابود کرد و مایرا ناچار است خود را به خاطر نابودی STEM قربانی کند.

رئیس موبیس که به مقاصد شوم خود رسید و لیلی را به چنگ آورده، تمام تلاش خود را می‌کند تا سباستین را نابود کرده و نگذارد از STEM خارج شود اما با دخالت جولی کیدمن، نمی‌تواند به هدف جنایت‌کارانه خودش برسد. کیدمن با سرپیچی از فرمان رئیسش، به سباستین کمک می‌کند و لیلی را از STEM فراری می‌دهد. در حالی که او رئیس و عوامل موبیس را از پای در‌می‌آورد، مایرا نیز نقشه‌اش را عملی کرده و STEM و شهر یونین را از داخل نابود می‌کند.

سباستین سرانجام توانست با فداکاری مایرا و کمک کیدمن، دخترش را نجات دهد. او پس از اینکه متوجه می‌شود همکار قدیمی‌اش، «ژوزف اودا» زنده است، راهش را از کیدمن جدا کرده و به همراه تنها دخترش به سمت آینده‌ای خوش حرکت می‌کند. آینده‌ای که ممکن است هیچ‌گاه وجود نداشته باشد چرا که STEM دوباره به شکلی مرموز شروع به فعالیت کرده است.

منبع : https://t.me/GameNewNews

برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *