در قسمت دوم سریال بخشی از توانایی های غریبه نشان داده میشود ، او فریاد بلند و ترسناکی دارد که میتواند درختان را تکان بدهد و سایه های بزرگی را ایجاد کند، همچنین نشان داده شد که میتواند با نجوا کردن در گوش کرم
های شبتاب آنها را در آسمان به عنوان نمادی از یک ستاره و به صورت کلی یک صورت فلکی به طور منظم بچیند، این قدرت های جادویی تایید میکند که او بسیار قدرتمند است اما مخاطبانی که در پی کشف هویت او هستند را نیز سردرگم تر میکند بخوب حالا به این پرسش میرسیم که غریبه چه چیزی میگوید ؟ او به در قسمت دوم سریال واژه های گنگی را به زبان میاورد در بین این واژه ها دو کلمه ” مانا ” و “ورده ” برای من قابل تشخیص بود که در زبان
کوئنیایی ( الفی ) معنی گرما و چیست را دارند که نشان دهنده این است که جملات او میتواند رابطه مستقیم با آتش های سرد سریال داشته باشد ، اما حالا وقت این پرسش است که این غریبه واقعا کیست ؟ بهترین حدسی که فعلا میتوان داشت این است که او مانند گندالف یک مایار است که توسط والار به سرزمین میانه فرستاده شده تا در مردم را مقابل نیروی تاریکی راهنمایی کند اما مشخصاخود گندالف یا سایر جادوگران سرزمین میانه نیست، زیرا آنها در دوران سوم به سرزمین میانه می آیند و از آن گذشته آنها با کشتی به سرزمین میانه سفر میکنند نه با یک شهاب سنگ بزرگ !! حالا نوبت شماست که از این تحلیل نتیجه گیری کنید، این شخصیت چه کسی میتواند باشد و چه افکار و اندیشه هایی در سر دارد ؟