متاسفانه یا خوشبختانه مقایسه نسخه کلاسیک و جدید اجتنابناپذیر است. همان اندازه که تغییرات ریمیک قسمت دوم را با نسخه کلاسیک بررسی و در بخشهایی مورد تحسین قرار دادیم. در اینجا هم همین روال را ادامه میدهیم. بازی برخلاف نسخه کلاسیک با روایتی متفاوت نسبت به نسخه کلاسیک خود شروع می شود. در ریمیک ایول 3 ما در ابتدا روند به وجود آمدن نمسیس را مشاهده میکنیم و در بخشهایی هم اخبار در تلویزیون خبر رویدادهای شهر را بازگو میکند. بازی در یک نمای اول شخص در خانه جیل ولنتاین شروع میشود که این نشان میدهد که هدف سازندگان بیشتر از گذشته به بازگو کردن جزییات جدید و متفاوتی از زندگی شخصی جیل ولنتاین است.
این نکته از موارد مثبت بازی است چرا که در طول داستان بازی ما خیلی بیشتر با جیل و شخصیتهای همراه او آشنا میشویم. شخصیتهایی مثل کارلوس و نیکولای از پرداخت خوبی برخوردار هستند و حتی با جستجو در میان فایلها و نوشتههای مختلف در طول بازی با جزییات مختلفی از این شخصیتها آشنا میشویم. رابطه بین جیل و کارلوس نسبت به گذشته پختهتر شده و در بخشهایی از بازی کنترل کارلوس را در اختیار داریم که همین اتفاق خوب جنبههای تازهای از شخصیت کارلوس را برایمان آشکار میکند.
هر چقدر که شخصیتپردازی به شکل مثبتی متحول شده است اما روایت داستان دستخوش تغییراتی شده است که لولدیزاین و روند بازی را تحت تاثیر قرار داده است. این تغییرات باعث شده تا بخشهایی از بازی به کل حذف شده و بخشهایی هم که حذف نشدهاند به خاطر تغییرات گستردهای که داشتند، بسیار غریبه به نظر برسند. در قدم اول راکونسیتی است که اصلا به چشم نمیآید.
در این نسخه بازسازی شده راکونسیتی به چند تا کوچه و مغازه ختم شده است که هیچ نشانهای از رعب و وحشت را ندارد و جو سنگین نسخه کلاسیک از بین رفته است. تمام راکونسیتی خلاصه شده است در دو یا سه خیابان کوچک که به مدت خیلی محدودی داخل آن تردد میکنیم و بازی سریع لوکیشن خودش را عوض میکند. نه تنها لوکیشنهای اصلی بازی حذف شدهاند بلکه تغییرات جدید ماهیت اصلی بازی را دگرگون کرده و بازی را از ریشههای خود دور کرده است. بزرگترین تغییری که در بازی ایجاد شده به نمسیس مربوط می شود. نمسیس بیشتر از آن که ترسناک باشد، خندهدار است.