داستان بازی Dark Souls 1
ر ابتدای اثبات موجودیت دنیا، هیچ اثری از آتش نبود و به همین دلیل خبری از حیات نبود اما بعد از آن به صورت کاملا اتفاقی، آتش پیدا شد. Kiln of The First Flame اولین مکانی است که آتش در دنیای بازی دیده شد. با اثرات آتش، چهار «اربابارواح» به وجود آمدند که هرکدام پیامآور یک چیز بودند. نام آنها «گووین»، «جادوگر ایزالیث»، «نیتو» و مرموزترینشان«فورتیو پیگمی» بود. این چهار ارباب، ارواح عجیب و قدرتمندی به دست آوردند که بر اثر این اتفاق، آنها تبدیل به خدایان شدند. با تقویت و قوام گرفتن نیروها، گووین تصمیم گرفت تا جنگ به پا کند. جنگی عظیم و مرگبار بین گووین و جادوگر ایزالیث و نیتو بر علیه اژدهایان صورت گرفت.
بین اینها، یک اژدها با بدنی بدون پولک به نام Seath of Scaleless به یاری اربابان شتافت. با کمک Seath اربابان موفق شدند اژدهایان را شکست دهند. این اتفاقات باعث شروع «عصرآتش» شد. این عصر باعث شد تا حیات در سرزمینی به نام «لردران» تشکیل شود. این عصر، بسیار طولانی بود و در طی آن سرزمین ها و مناطق اطراف لردران از نعمتهای بسیاری بهرهمند شدند. گووین با ساختن کاخ خود در سرزمین «آنور لوندو» بر آنجا حکمرانی میکرد.
مدتها گذشت و اکنون اولین آتش در حال خاموش شدن است. لردران با مشکلات زیادی روبرو شده و با آنها دست و پنجه نرم میکند. شیاطین در سرتاسر شهر حضور دارند. انسانهای داخل شهر به سمت مرگ میروند و یا در حال تبدیل شدن به موجوداتی نفرین شده به نام «حفره» هستند. گووین و جادوگر ایزالیث برای دوباره روشن کردن آتش تلاش کردند اما جوابی حاصل نشد. یک نفرین باعث شده که نسل انسانها به طور ابدی، محکوم به مرگ و دوباره متولد شدن باشند. انسانها در فرایند تبدیلشدن به حفره، بخشی از موجودیت خود را از دست میدهند. در این حالت، تبدیل به موجوداتی دیوانه و خشن میشوند. تعادل زندگی و مرگ، روشنایی و تاریکی در لردارن بخاطر وجود این نفرین به هم خورده است. بازیکن، بازی را به عنوان یک انسان که تبدیل به حفره شده آغاز میکند که مشخص نیست چه مدتی را در تیمارستان مربوطه حضور داشته است اما گفته میشود مدت زیادی و حتی صدها سال نیز در آنجا حضور داشته است.
بازیکن به صورت ناگهانی توسط شخصیتی به نام «اُسکار» نجات پیدا میکند. شخصی که به «پادشاه آستورا» معروف است. او با انداختن یک جسد به داخل سلول که شامل یک کلید است، باعث نجات بازیکن از تیمارستان میشود. اسکار نیز به نفرین دچار شده و به زودی به حفره تبدیل خواهد شد. او بازیکن را برای ادامه راه و سفر طولانی خود انتخاب کرده است. اسکار داستان افسانه «نامیرای انتخابشده» را برای بازیکن تعریف میکند تا او ادامه دهنده راه در شکستن این طلسم باشد. اسکار به زودی خواهد مرد و حالا انجام این کار خطرناک و شکستن نفرین بر عهده بازیکن میباشد.