داستان بازی Mafia 3
جانداناوان، لینکلن را به دفتر کارش میبرد و به او میگوید که تنهایی نمیتوانند از مارکانو انتقام بگیرند و نیاز به کمک دارند. داناوان ادامه میدهد که قصد دارد تا از افراد مختلفی کمک بگیرد. یکی از آنها گروه هائیتیاییها است.
لینکلن از صحبتهای جان متعجب میشود، چرا که فکر میکرد بعد از کشتن باکا، گروه هائیتیاییها از بین رفته است. جان به او میگوید که با کشتن باکا آنها یک رهبر جدید پیدا کردهاند و در حال قویتر شدن هستند.
لینکلن برای این که بفهمد رئیس هائیتیاییها کیست، دوباره به صورت مخفیانه به مقر آنها میرود. ناگهان متوجه میشویم که رئیس جدید هائیتیاییها «کاساندرا» است و او در مورد این که باکا او را زندانی کرده دروغ گفته بود تا بتواند زنده مانده و فرار کند.
کاساندرا با لینکلن صحبت میکند و میگوید که سامی به درخواست سال حتی با رنگینپوستها نیز بد رفتاری میکرده و به همین دلیل هائیتیاییها با سامی به مشکل برمیخوردند.
لینکلن به کاساندرا درخواست همکاری میدهد و به او میگوید که با گرفتن نیرو از کاساندرا به گروهش اجازه میدهد تا منطقه هالو را در اختیار بگیرد.
کاساندرا به لینکلن میگوید که تنها زمانی این معامله را قبول میکند که او فردی به اسم «ریچی» را به قتل برساند. ریچی جانشین سامی بوده و خواهر کاساندرا را نیز کشته است. البته پیش از کشتن ریچی باید دو نفر از دوستان نزدیک او از بین بروند.
اولین نفر «مرل» است که یکی از مهمترین کافههای شهر را مدیریت میکند. نفر دوم نیز «چارلی» بوده که در کلیسای منطقه، مشغول خرید و فروش هروئین است. لینکلن و جان با کمک یکدیگر میتوانند مرل و چارلی را به قتل برسانند.
در نهایت این دو به سراغ ریچی میروند و لینکلن متوجه میشود در شبی که همه به قتل رسیدند، این ریچی بود که الیس را کشت. در نهایت لینکلن با خشم، ریچی را به قتل میرساند.
بعد از اتمام مأموریت گروه هائیتیاییها به تیم لینکلن اضافه میشوند. جان به او میگوید که حالا باید «توماسبرک» رئیس گروه ایرلندیها و پدر دنیس را به تیم خود اضافه کند. البته قبل از توماس باید به سراغ «ویتو اسکالتا» رفته و او را نیز به تیم اضافه کنند تا بتوانند سال را از بین ببرند. جان به لینکلن میگوید چند وقتی است که هیچ خبری از ویتو نیست، به همین دلیل لینکلن تلاش میکند تا ویتو را پیدا کند.
لینکلن در نهایت میتواند ویتو را پیدا کند در حالی که در داخل فریزر زندانی شده است. برادر زاده سال او را حسابی کتک زده بود و ویتو را بسته بود تا آرام آرام بمیرد اما لینکلن میتواند ویتو را نجات دهد و حالا او نیز به دنبال انتقام از سال است. ویتو به لینکلن میگوید اگر به او کمک کند تا برادرزاده سالمارکانو را بکشد، او نیز به تیم لینکلن میپیوندد.
داستان بازی Mafia 3
در نهایت آنها میتوانند برادرزاده مارکانو را پیدا کنند. ویتو برادرزاده مارکانو را شکنجه میدهد تا بگوید به چه دلیلی سال میخواسته ویتو را بکشد. او میگوید که سال قصد داشت یک کازینو بسازد و چون ویتو از سوی کمیسیون مافیاها در شهر نیوبوردو این وظیفه را دارد تا رفتار گروههای مافیایی را زیر نظر بگیرد و اجازه ندهد تا آنها بیش از اندازه قدرت را به دست بگیرند، پس سال تصمیم میگیرد تا او را حذف کند. پس از این اعتراف در نهایت ویتو برادرزاده مارکانو را میکشد.
بعد از این اتفاق ویتو نیز به تیم لینکلن اضافه میشود. با اضافه شدن ویتو، لینکلن به سراغ توماسبرک میرود. بعد از کمک کردن به توماس برای برگرداندن قدرتش، در نهایت او نیز به تیم لینکلن اضافه میشود.
بعد از جمع شدن تیم، لینکلن به کاساندرا، ویتو، توماس و جان میگوید که آنها باید هفت نفر از تیم سالمارکانو را بکشند تا در نهایت بتوانند به سراغ سال بروند.
اولین نفر «انزو کونتی» است که یک ستوان بازنشسته، خلافکار و دلال است. او مدیریت ایستگاههای قطار شهر نیوبوردو را برعهده دارد. جان به او میگوید که در چند وقت اخیر حجم بسیار زیادی از مصالح ساختمانی با استفاده از قطار شهر به سمت ساحل رفته و احتمالا برای ساخت کازینو قرار است تا از این مصالح استفاده شود.
لینکلن به سراغ گنگ انزو رفته و میتواند آنها را به قتل برساند. سپس با انزو تماس گرفته و به او میگوید که اگر انزو به او بگوید مصالح ساختمانی از سمت چه کسی برای سال ارسال شده است، او به انزو کاری نخواهد داشت و به او کمک میکند. انزو قبول میکند و به لینکلن میگوید که تجهیزات از طرف فردی به اسم «رمیدوال» ارسال میشود.
لینکلن میفهمد که رمی در رادیوی شهر نیوبوردو کار میکند و فرد مشهوری است. او پس از به دست آوردن اطلاعات، انزو را به منطقهای میبرد تا از دست مأموران سال در امان باشد.
در ادامه میبینیم که سال به پسرش میگوید که قصد دارد تا با ساختن این کازینو دنیای جرم و جنایت را کنار گذاشته و با مدیریت کازینو زندگیاش را ادامه دهد، اما این حقیقت ماجرا نیست.
در واقع نقشه سال این بود که با از بین بردن سامی، ویتو و توماسبرک، افراد جدیدی را به عنوان زیردستان خودش در شهر قرار داده و با پول سرقت شده از بانک، کازینو را بسازد. بعد از این اتفاق او میتواند قمار را در شهر قانونی کند و سپس همه افرادی که قصد قمار دارند به سراغ کازینو میآیند. با انجام این نقشه دیگر نیازی نیست تا سال تحت نظر کمیسیون مافیا فعالیت کند و میتواند آزادانه و بدون هیچ نظارتی هر کاری که دوست دارد، انجام دهد. در همین زمان است که خبر زنده بودن لینکلن به سال میرسد.
بعد از این اتفاقات، جان به لینکلن میگوید که یکی از دوستان سال به اسم «پاوانی» سفرهای مختلفی به کوبا داشته و احتمالا قصد دارد تا وسایل مربوط به کازینو را از کوبا وارد آمریکا کند.
لینکلن پس از تعقیب پاوانی میتواند به او برسد اما در همین لحظه پاوانی به او میگوید که پولهای سرقت شده از بانک تقلبی بوده و مارکانو او را به کوبا فرستاده بود تا یک جعل کننده پول به اسم «آلوارز» را به نیوبوردو بیاورد.
در واقع برنامه مارکانو دزدیدن پول نبود، بلکه او میخواست تا قالبهای چاپ پول را از بانک بدزدد و حالا تمامی قالبهای چاپ پول در اختیار اوست. سال میخواست با کمک آلوارز از قالبهای چاپ پول استفاده کند و پول لازم برای ساخت کازینو را خودش به صورت تقلبی بسازد.
بعد از این اتفاقات میفهمیم که رمی یکی از سرمایه گذاران شهر است و برنامه سالمارکانو این است که کازینو را در منطقهای بسازد که مدیریت آن بر عهده رمی است. البته این منطقه تنها در اختیار رمی نیست و او با خواهر سال، یعنی «اولیویا» شریک است.