پس از آنکه Ajay، تعداد بسیار زیادی از افراد Yuma را کشت، Willis Huntley اقرار می کند که مامور مخفی CIA بوده است و به هیچ عنوان Pagan را ملاقات نکرده است!. در نهایت Willis Huntley به Ajay خیانت می کند!. اما در این میان Pagan همچنان به مناطق شمالی Kyrat برای نابود کردن گروه شورشیان فشار وارد می کند.
Ajay، در زندان های Yuma که در کوه ها ساخته شده اند گیر می کند، اما در نهایت او موفق می شود از آنجا فرارکند. در ادامه، Ajay متوجه می شود که Yuma آرام آرام، از ریس خود یعنی Paga نفرت پیدا می کند. دلیل نفرت او، علاقه بسیار شدید Paga به مادر مرحوم Ajay در گذشته می باشد!. گروه شورشیان به نواحی شمالی Kyrat فشار وارد می کنند، در این هنگام که Ajay سعی می کند با گروهی دیگر از شورشیان ارتباط برقرار کند، Paga مطلع می شود که فرمانده او یعنی Yuma قصد توطئه و خیانت به وی را دارد!.
بین دو فرمانده Amita و Sabal اختلاف هایی به وجود آمده بود که شدت گرفت!، در این میان، Ajay مجبور شد یک تصمیم نهایی بگیرد که چه کسی گروه Golden Path را فرماندهی می کند؟. در نهایت این تنش و اختلاف ها موجب جنگ داخلی خواهد شد و Ajay می تواند آن ها را بکشد و یا به آن ها دستور بدهد که گروه را ترک کنند. در نهایت Golden Path تحت نظارت یک فرمانده می شود و Ajay به گروه Golden Path کمک می کند تا به قلعه Pagan حمله کنند.
تصمیم نهایی در قالب دو پیشنهاد می باشد. پیشنهاد اولی که Pagan مطرح کرد: به Ajay می گوید که به من شلیک کن!. پیشنهاد دومی که Pagan مطرح کرد: به من گوش بده!. اگر در این هنگام Ajay به Pagan شلیک کند، بازی بطور کامل تمام خواهد شد. اگر Ajay به Pagan گوش بدهد، Pagan یک راز بسیار مهم را فاش می کند و آن این هست که پدر Ajay، مادر او یعنی Ishwari را در روز های اول تاسیس گروه Golden Path برای جاسوسی، نزد Pagan فرستاده بود.