۰

معرفی شخصیت الندیل اولین پادشاه گاندور در سرزمین میانه

الندیل اولین پادشاه گاندور در سرزمین میانه

الندیل ( Elendil

الندیل ( Elendil ) یکی از مردان نومه نوری و یکی از بازماندگان زیر آب رفتن نومه نور بود، او پس از زیر آب رفتن نومه نور به سرزمین میانه رفت و در آنجا
قلمرو های آرنور در شمال و گاندور در جنوب را ایجاد کرد و اولین پادشاه هر دو قلمرو لقب گرفت ؛ الندیل در سال ۱۹۱۹ دوران دوم در نومه نور به دنیا آمد، او فرزند آماندیل، رهبر باورمندان ( کسانی که به والار وفادار ماندند) بود، الندیل دارای دو فرزند با نام های ایزیلدور و آناریون بود؛ هنگامی که آر فارازون و سائورون در حال آماده سازی برای حمله به والینور بودند، الندیل به دستور پدرش آماندیل ، تمام باورمندان و خانواده هایشان را در ۹ کشتی جمع کرد.

الندیل ( Elendil

و در ساحل نگهداشت ، هنگامی که خشم والار و ایلوواتار شامل نومه نوری ها شد و نومه نور در حال به زیر آب رفتن بود موج بزرگی شکل گرفت که این موج کشتی ها را به سمت سرزمین میانه برد، در میان این امواج کشتی الندیل همراه با ۳ کشتی دیگر از سایر کشتی ها جدا شد و به اریادور رسید، او پس از رسیدن به اریادور جمله معروف ” من از دریای بزرگ به سرزمین میانه آمدم و تا پایان دنیا همراه با وارثانم در اینجا میمانم” را به کار برد.

 این همان جمله ایست که ۸۹مین وارث او یعنی آراگورن در دوران چهارم پس از تاجگذاری از آن استفاده کرد؛ الندیل توسط گیل گالاد مورد استقبال قرار گرفت و در سال ۳۳۲۰ پادشاهی آرنور را ایجاد کرد، اما ۵ کشتی باقی مانده که توسط پسران الندیل هدایت میشدند از جنوب به سرزمین میان رسیدند و در آن جا ،ایزیلدور شهر میناس ایتیل و آناریون شهر میناس آنور را ایجاد کردند، آنها با یکدیگر قلمرو گاندور را تشکیل دادند و ازگیلیات را به عنوان پایتخت برگزیدند.

الندیل ( Elendil

باگذشت زمان سائورون به سرزمین میانه بازگشت و دژی مستحکم را در موردور،
نزدیک به گاندور بنا کرد، در سال ۳۴۲۸ دوران دوم ، سائورون برای تصرف گاندور به میناس ایتیل حمله کرد اما به سختی شکست خورد و مجبور به عقب نشینی شد، پس از حمله ساکوروح اله ها و انسان ها که از ناحیه موردور احساس خطر میکردند به محاصره موردور پرداختند، این محاصره ۷ سال طول کشید و در این بین درگیری های جزیی بین هر دو طرف شکل میگرفت که در این درگیری ها آنادیون کشته شد ، پس از ۷ سال و در سال ۳۴۴۱ سائورون شخصا بیرون آمد

تا یک بار برای همیشه دشمنان خود را نابود کند، این جنگ به سود ارتش سائورون در حال پایان بود که گیل گالاد و الندیل، پادشاه الف ها و انسان ها تصمیم گرفتند با ائورون مقابله کنند، سائورون در دامنه های کوه نابودی هر دو پادشاه را کشت و شمشیر الندیل هنگام به زمین افتادن در زیر او شکست ، ایزیلدور پسر الندیل شمشیر شکسته پدر را برداشت و با آن انگشتی که حلقه یگانه در آن بود را قطع کرد و جنگ با پیروزی انسانها و الف ها پایان یافت

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *