نقد و بررسی قسمت چهارم فصل دوم سریال The Last of Us
۰

نقد و بررسی قسمت چهارم فصل دوم سریال The Last of Us

“چه مشکلی در سیاتل لعنتی وجود داره؟” این سوال که توسط دینا مطرح می‌شود، شاید در قسمت چهارم فصل دوم سریال The Last of Us پاسخ داده نشود، اما قطعا ویترینی برای تهدیدهای پنهان در آن است. بهترین قسمت فصل تا به اینجا، ترکیبی از وحشت خالص و برخی از تاثیرگذارترین لحظات سریال است، در حالی که ما را با یک شخصیت جدید و جذاب آشنا می‌کند.

سقوط سیاتل به یک منطقه جنگی در نگاه‌های کوتاهی که به آیزاک، رهبر WLF می‌اندازیم، خلاصه می‌شود. جفری رایت نقش خود را از The Last of Us Part II تکرار می‌کند و خوشبختانه برای ما (اگرچه نه برای سرافیت‌ها)، این بار فضای بیشتری برای ایفای نقش دارد. سکانس آغازین قسمت، مقدمه‌ای تکان‌دهنده است، زیرا می‌بینیم که آیزاک به نیروی فاشیستی FEDRA پشت می‌کند و با روشی انفجاری به WLF می‌پیوندد. سردی که رایت این عمل وحشتناک را به تصویر می‌کشد، بسیار دلهره‌آور است و وقتی او را ۱۱ سال بعد می‌بینیم، این حس بیشتر تشدید می‌شود.

نقد و بررسی قسمت چهارم فصل دوم سریال The Last of Us

صحنه شکنجه بدون شک دلخراش است، اما در عین حال یک لحظه برجسته است. این صحنه به خوبی تمام آن چیزی را که The Last of Us در آن استاد است، به تصویر می‌کشد: در یک نفس، ما بینشی از انگیزه‌های شخصی یک شخصیت و تصویری از چگونگی تغییر جامعه توسط شیوع قارچ کوردیسپس به دست می‌آوریم. هم دوربین و هم رایت با نمایش ظریف اما چشمگیر برتری، تسلط خود را بر سرافیت نشان می‌دهند. با گروگان و دیگر اعضای فرقه او مانند یک گونه پایین‌تر رفتار می‌شود: گفتگوی تند و زننده آیزاک اولین باری است که ما اصطلاح تحقیرآمیز WLF برای سرافیت‌ها، “زخم‌ها” را می‌شنویم. رفتار آیزاک تحقیرآمیز است، اما به گونه‌ای که ظاهراً برای او طبیعی به نظر می‌رسد.

روش بازی آیزاک با اسیرش مسحورکننده است، و در حالی که درباره مزایای یک قابلمه خوش‌ساخت با او صحبت می‌کند، شمایلی شبیه به پاتریک بیتمن به خود می‌گیرد. البته، این همه فقط استعاره‌ای از این است که چگونه آخرالزمان به نفع برخی دیگر تمام می‌شود. زوال تمدن به افرادی با ذهنیت خاص (ظاهراً جامعه‌ستیز) اجازه می‌دهد تا به بالای هرم صعود کنند. مدت‌ها پیش، در زندگی سابق خود، آیزاک آن قابلمه‌های Mauviel را می‌خواست، اما توانایی خرید آن‌ها را نداشت. اما اکنون، به دلیل پایان جهان و تمایل به کنار گذاشتن اصول اخلاقی خود با پرتاب یک نارنجک به داخل یک کامیون، رویای او در کابوس‌های دیگران وجود دارد. به راستی که “فایده عجیب دیگر آخرالزمان” است.

بررسی قسمت ششم فصل دوم The Last of Us : بازگشت به گذشته، نگاهی به آینده
مطالعه

با این حال، به نظر نمی‌رسد که بیشتر سیاتل از همین تجملات برخوردار باشد. با ورود الی و دینا به شهر، شواهد فراوانی از درگیری بی‌پایان می‌بینند. طراحی تولید خیابان‌های پساآخرالزمانی شگفت‌انگیز است، با تپه‌ی کاپیتول که با اجساد، تانک‌های پوشیده از گیاهان و زنگ‌زدگی پوشیده شده است. این خیابان‌ها در نهایت به یک ایستگاه تلویزیونی متروکه طولانی منتهی می‌شوند، جایی که این دو با یک تابلوی تهوع‌آور روبرو می‌شوند: پنج سرباز WLF که به دار آویخته و شکمشان دریده شده است. از زمان تصاویر هنرمندانه و وحشتناک هانیبال، چنین تصویر تکان‌دهنده و زننده‌ای بر روی صفحه تلویزیون دیده نشده بود.

برای به راه انداختن جنگ به دو نفر نیاز است، و این اولین بار است که به ما نشان داده می‌شود سرافیت‌ها مخالف خونریزی نیستند. روده‌های سربازان که بیرون زده و مانند امتداد طناب‌هایی که بدنشان از آن آویزان است تا روی زمین آویزان شده‌اند، تصویری واقعاً وحشتناک را ترسیم می‌کنند و یادآوری می‌کنند که مهم نیست چقدر آلوده‌شدگان زشت هستند، هیولاهای واقعی این جهان همچنان انسان هستند.

نقد و بررسی قسمت چهارم فصل دوم سریال The Last of Us

اگر بخواهیم از آلوده‌شدگان صحبت کنیم، اگر دو چیز در The Last of Us (یا در واقع، هر داستان، نمایش، فیلم یا بازی ترسناک) یاد گرفته‌ایم، این است که رفتن به زیر زمین هرگز ایده خوبی نیست، و اینکه قرمز همیشه به معنای خطر است. نزول تدریجی قسمت به سوی وحشت با ورود ناگهانی دوندگان و کلیکرها به صحنه به اوج خود می‌رسد، زیرا یک واگن پر از جسد به یک تله مرگ تنگ و تاریک تبدیل می‌شود. در هر گوشه‌ای خطر وجود دارد، و هم بلا رمزی و هم ایزابلا مرسد به خوبی این لحظات پر سر و صدا را از طریق بازی فیزیکی خود به نمایش می‌گذارند، چه در حال دویدن دیوانه‌وار باشند و چه ایستاده و در حال مبارزه. با این حال، هیچ چیز با وحشت تماشای دینا که در حال جستجو در کشوها برای یافتن مسکن است، قابل مقایسه نیست – یک فلاش‌بک آزاردهنده برای هر بازیکنی که ده‌ها بار در ساعت میزها را زیر و رو کرده است.

بررسی قسمت اول سریال خاندان اژدها House of the Dragons
مطالعه

اما درست مانند بسیاری از بخش‌های مورد علاقه من در The Last of Us تا به اینجا در دو فصلش، این لحظات آرام‌تر هستند که بیشترین تأثیر را بر من می‌گذارند. اجرای آهنگ “Take On Me” توسط الی، یک لحظه اختیاری در بازی را به چیزی تبدیل می‌کند که برای سریال بسیار حیاتی به نظر می‌رسد. این آهنگ واقعاً تاثیرگذار است (جناس مقصود بود) و جایگاه الی و دینا را به عنوان یک زوج در حال شکوفایی تثبیت می‌کند. نورپردازی آن نیز بسیار زیباست، با سوراخ بزرگ شده در دیوار که یک قاب برگ‌دار درون قاب ایجاد می‌کند و به ما اجازه می‌دهد تا در نگاه‌های مشترک بین این دو غرق شویم. این تجسم امیدی است که از دل تمام این ویرانی‌ها رشد می‌کند.

کل قسمت به خوبی توسط کیت هرون، کارگردان سریال Loki، کارگردانی شده است، که به طور ماهرانه‌ای تغییرات لحن در طول قسمت را با تأثیرگذاری زیاد مدیریت می‌کند. این هدایت ثابت کشتی به هدایت سیل احساسات مختلفی که این زوج در ۱۰ دقیقه پایانی قسمت تجربه می‌کنند، کمک می‌کند. پایان فرار از مترو با گاز گرفتن الی برای دینا، نمونه‌ای عالی از اقتباس بهتر است و تعهد آن‌ها را به یکدیگر بیشتر تثبیت می‌کند. پیش از این می‌شنویم که آن‌ها نمایش اجساد کشته شده را “احمق‌ها احمق‌ها را می‌کشند” توصیف می‌کنند، اما این نمونه‌ای است که افراد مهربان کسانی را که دوست دارند نجات می‌دهند – حتی اگر به معنای فرو رفتن دهان قارچی در مچ دستشان باشد. دینا با اکراه اسلحه را به سمت او نشانه می‌گیرد، و این دومین بار است که با چشمان اشک‌آلود به الی نگاه می‌کند. هر دو بار با عشق، اما اکنون با ترس از دست دادن آن. این یک ترن هوایی احساسی چند دقیقه‌ای است که هر دو بازیگر به طرز شگفت‌انگیزی آن را به نمایش می‌گذارند و با افشای عمیق‌ترین رازهایشان به یکدیگر و تأیید احساساتشان به پایان می‌رسد.

بررسی کلی سریال dexter
مطالعه

من همچنین از لحظات شاعرانه پایانی قسمت بسیار لذت بردم. این یادآور پایان فصل اول است که موسیقی струнный گوستاوو سانتائولالا اوج می‌گیرد، اما زمزمه “باشه” با “با هم” جایگزین شده است. این نمادی از لحظه‌ای است که الی و جوئل از هم جدا شدند، اما در اینجا، الی و دینا دست در دست هم ایستاده‌اند و آماده‌اند تا با آنچه در پیش است، با هم روبرو شوند.

نقد و بررسی قسمت چهارم فصل دوم سریال The Last of Us

سخن آخر

لحظات عالی از وحشت خالص با جلوه‌های فوق‌العاده از شخصیت‌های جدید و موجود در قسمت چهارم فصل دوم سریال The Last of Us ترکیب شده است. معرفی فوق‌العاده آیزاک – که به طور ناامیدکننده‌ای در The Last of Us Part II کمتر مورد بررسی قرار گرفت – با نزولی دلخراش به عمیق‌ترین و تاریک‌ترین سیاتل برای الی و دینا همراه می‌شود، که پیوندشان تنها از این مصیبت قوی‌تر می‌شود. این قسمت که حتی در زننده‌ترین لحظاتش نیز به زیبایی ساخته شده است، با موفقیت ماهیت سفر جاده‌ای فصل اول را بازآفرینی می‌کند و تا به اینجا نقطه اوج فصل دوم محسوب می‌شود.

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *