بررسی قسمت آخر سریال پنگوئن The Penguin
۰

بررسی قسمت آخر سریال پنگوئن The Penguin

در آثار رسانه‌ای بزرگ، داستان به جایی می‌رود که مخاطب انتظار آن را نداشته است یا حتی نمی‌دانسته که می‌خواسته به آنجا برود، و چیزی تازه و منحصر به فرد ارائه می‌دهد. این چیزی است که مخاطبان مدرن در عصر سرویس‌دهی بی‌انتهای طرفداران با آن مشکل داشته‌اند، اما اغلب نتیجه کار هنرمندی است که دیدگاهی برای پروژه‌ای دارد که آنقدر فکر شده و گرد شده است که علی‌رغم روندها موفق می‌شود. فیلم “بتمن” مثال خوبی برای این است، جایی که مت ریوز کاراکتری پر از فرصت برای سرویس‌دهی به طرفداران را برداشت و چیزی هم آشنا و هم منحصر به فرد خلق کرد که مخاطب نمی‌دانست می‌خواهد. از آنجایی که سریال “پنگوئن” از آن چاه خلاقیت سرچشمه گرفته است، بسیار از آن بهره‌مند شده است. لحن، شخصیت‌ها و زیبایی‌شناسی “بتمن” همگی می‌توانند به عنوان یک نقشه استفاده شوند. و پیش از فینال، سریال کار خوبی در “بله و” کردن فیلم بدون منحرف شدن زیاد به سمت چاپلوسی آشکار یا پاسخگویی به مشتاق‌ترین طرفداران (یا طرفداران بتمن به طور کلی) انجام داده است.

بررسی قسمت آخر سریال پنگوئن The Penguin

حالا، “بتمن” در این زمینه کاملاً بی‌گناه نیست. بخش جوکر در پایان یک تیزر بزرگ سرویس‌دهی به طرفداران است (و احتمالاً بدترین لحظه فیلم من است). پنگوئن نیز سرویس طرفداران خود را برای پایان ذخیره کرده است، با آخرین شات سریال که تقریباً به معنای واقعی کلمه چوب رهبری را به “بتمن قسمت دوم” می‌دهد. ریوز گفته است که “بتمن” مستقیماً به “پنگوئن” منتهی می‌شود، و سپس “پنگوئن” مستقیماً به “بتمن قسمت دوم” منتهی می‌شود، اما سریال این موضوع را کاملاً روشن می‌کند. این، به علاوه یادداشتی که سوفیا فالکون از سلینا کایل، معروف به زن گربه‌ای، دریافت می‌کند، به مخاطبان چیزهای زیادی می‌دهد که در فیلم دنباله به آن امیدوار باشند.

بخشی از من فکر می‌کند که “پنگوئن” می‌توانست بدون این لحظه‌ها کار کند. آن‌ها به شیوه‌ای سنگین‌دست، هیجان را برای آنچه در آینده خواهد آمد، برمی‌انگیزند. اما در عین حال، این کافی بود تا من را برای ادامه‌ی سه‌گانه جنایی اپیك بتمن هیجان‌زده کند، حالا که پنگوئن داستان و پیش‌زمینه زیادی به ابعاد کوچک مت ریوز از دی‌سی‌یو اضافه کرده است.

“پنگوئن” در سخت‌ترین بخش پایان دادن به داستان خودش، کار بسیار خوبی انجام می‌دهد: چگونه چیزی مثل این را تمام کنید، یا حتی شروع به گفتن آن کنید، وقتی که شخصیت اصلی یک شرور است؟ این چیزی است که قبلاً در حین بررسی سریال به آن اشاره کرده‌ام، و فکر می‌کنم در طول سریال، “پنگوئن” همیشه کار درست را در این زمینه انجام داده است. هرگز سعی نکرد اوز را به عنوان یک آدم خوب نشان دهد – شاید دلسوز، اما هرگز خوب – و هر چه بیشتر با او وقت گذراندیم، سخت‌تر می‌شود طرف او باشیم. و “چیز بزرگ یا کوچک” یک پایان خوش نیست. هر چقدر هم که سعی کند خودش را متقاعد کند که برنده شده و به آنچه همیشه می‌خواسته رسیده است، آسان است که در آن لحظات پایانی ببینیم که موفقیتش چقدر خالی است. اینکه تلاش او برای قدرت بر گاتهام او را به بدترین شکل خودش تبدیل کرده است، و او قبلاً هم خیلی وحشتناک بود. “چیز بزرگ یا کوچک” طعم بدی در دهان شما می‌گذارد، و این دقیقاً همان چیزی است که “پنگوئن” به دنبال آن است، و همچنین همان چیزی است که باید انجام دهد. اوز قهرمان این داستان نیست، و فینال این چاقو را عمیق فرو می‌کند.

بررسی قسمت آخر سریال پنگوئن The Penguin

با این حال، سرعت قسمت آخر است که واقعاً آن را از پا درمی‌آورد. داستان منطقی به مسیر خود که هفته گذشته برای خودش ایجاد کرده بود، هدایت می‌شود، اما به گونه‌ای که گاهی اوقات سرگردان می‌شود. برای رسیدن به لحظات بهتر در پایان، وقت می‌گذارد. احساس می‌کنم هر هفته در مورد اینکه هر صحنه ضروری و تأثیرگذار است صحبت کرده‌ام، و این فقط ترتیب قرارگیری آن‌هاست که ریتم را به هم می‌ریزد. این علامتی است که بخش زیادی از نیمه دوم “پنگوئن” از آن رنج می‌برد.

تأثیرگذارترین لحظات، صحنه‌های پایانی است که با این شخصیت‌ها می‌بینیم. به ویژه صحنه پایانی ویک وحشتناک است، زیرا این پسر با انسانی بودنش خود را به دردسر می‌اندازد و به اوز نشان می‌دهد که چقدر برایش مهم است. ویک همیشه برای این دنیا خیلی خوب بود، و مرگ او به دست مربی و محافظ ظاهری‌اش تأیید می‌کند که دیگر نمی‌توانیم اعمال اوز را توجیه کنیم. سوفیا حداقل می‌تواند با زندگی‌اش خداحافظی کند، اما به آرکام بازگردانده می‌شود و دوباره به جایی که شروع کرده بود برمی‌گردد، همه اینها دوباره به لطف اوز است.

اما جایی که فرانسیس را ترک می‌کنیم شاید وحشتناک‌ترین آن‌ها باشد. برای گذراندن بقیه عمر در حالت گیاهی، تنها چیزی که می‌گفت هرگز نمی‌تواند انجام دهد، در حالی که مجبور است به گاتهمی خیره شود که دیگر هرگز واقعاً نخواهد دید. و بله، او مکید، اما هیچ کس لیاقت آنچه را که گرفت را ندارد. جایی که اوز افراد اطرافش را رها می‌کند، اتهام نهایی است که میخ آخر را در تابوت روح او فرو می‌کند. او آن را فروخته است و واقعاً به پنگوئن تبدیل شده است.

سخن نهایی

اگرچه “Great or Little Thing” به معنای سنتی “رضایت‌بخش” نیست و در واقع یک قسمت واقعاً وحشتناک است، اما به روشی ختم می‌شود که با تمام قوا می‌گوید اسوالد کوب یک هیولاست – هیولایی که برای نابودی‌اش به یک خوبی برابر و مخالف نیاز دارد.

برچسب‌ها:,

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *