سریال “پنگوئن” تاکنون بیشتر به معرفی شخصیتها و داستان پرداخته است. شخصیتهای جدید و قدیمی، داستانهای فرعی و بخشهای جدیدی از افسانههای گاتهام همه باید معرفی میشدند تا سریال با داستان حماسی جنایی جدید بتمن همخوانی داشته باشد. و این همان چیزی است که تلویزیون طولانیمدت برای آن مناسب است؛ این امکان را میدهد که لحظات کوچکتر که در یک فیلم دو ساعته حذف میشدند، حفظ شوند. اما من فقط میتوانم تا حدی این “قرار دادن قطعات در جای خود” را تحمل کنم قبل از اینکه کمی بیصبر شوم.
در “Gold Summit” لحظات داستانی زیادی وجود دارد که نیاز به جایگاهی در داستان بزرگتر پنگوئن داشتند، و برخی از لحظات برجسته شخصیت برای ایو و ویکتور از آن ناشی میشود. اما وقتی هر قسمت با یک پایان ناگهانی همراه است که وعده اتفاقات وحشیانهای را برای هفته آینده میدهد، ممکن است احساس شود که هرگز به آنجا نخواهیم رسید.
حداقل این پایان ناگهانی قوی است. به نظر میرسد تنش بین اوز و سوفیا در قسمت قبل از آخر به نقطه جوش خود برسد، با سوفیا که متوجه شده اوز هنوز کسی را برای از دست دادن دارد، میتواند در نهایت برای کاری که با آلبرتو کرد، تلافی کند. و اگر او واقعاً این کار را انجام دهد، آن درگیری نهایی مملو از احساسات از هر دو طرف خواهد بود، و من مشتاقانه منتظر تماشای آن هستم. با این حال، برای اکنون، این یک لحظه هیجانانگیز است، و یکی از پایانهای نامشخص بهتر پنگوئن، حتی اگر کمی توسط تکیه بیش از حد سریال بر این تکنیک کمرنگ شده باشد.
ایو در قسمت ششم بالاخره فرصت درخشش خود را پیدا میکند، با رویارویی طولانیمدت بین او و سوفیا (که او به اوز میگفت اتفاق میافتد) در یکی از پرتنشترین و بهترین صحنههای نوشته شده پنگوئن تاکنون میرسد. این فقط نشان میدهد که ایو چقدر باهوش و تواناست و باعث میشود سوفیا تجزیه و تحلیل اولیه خود از این کارگر جنسی را دوباره ارزیابی کند. نحوه برخورد ایو با این وضعیت چیز زیادی به شخصیت او اضافه میکند، و احترام متقابلی که دو زن پس از لحظه “تو و من خیلی با هم فرق نداریم” به یکدیگر میگذارند، تماشای آن واقعاً رضایتبخش است.
نقد های قسمت های قبلی سریال پنگوئن:
زمان تمرکز بر ویکتور نیز این هفته به خوبی صرف شده است. در حالی که از نظر داستانی زیاد به آن اضافه نمیشود، داستان او با اسکویید برای شخصیت او مهم است. او مشتاق بوده که وارد عمل شود، و در عوض اوز او را به مهدکودک برای فرانسیس محکوم کرده است. با این حال، از زمان جهش زمانی در این قسمت، نقش او گسترش یافته است. نیمه اول “Gold Summit” کار خوبی در نشان دادن اینکه ویکتور چقدر از مسئولیتهای جدید خود لذت میبرد، انجام میدهد، و این را با ظاهر و احساس او در پایان مقایسه میکند. “عمل” آنطور که گفته میشد نبود، و گانگستر بودن شاید برای او مناسب نباشد. میدانستیم ویکتور برای این زندگی خیلی خوب است، اما حالا که دیده است این زندگی چه بر سر او میآورد (و خدایا، صحنه مرگ اسکویید وحشیانه بود)، شاید تجدید نظر کند. اگر حتی زنده از این نمایش بیرون بیاید.
بیشتر قسمت “Gold Summit” بر روی اوز متمرکز نیست، اما او اخیراً فردی بسیار پرمشغله بوده است. جهش زمانی باعث رونق کسبوکار Bliss و فرا رسیدن زمستان شده است که نه تنها دلیلی برای پیشرفت طرحهای اوز و سوفیا فراهم میکند، بلکه به اوز بهانهای عالی برای پوشیدن یک کت کوتاه الهامگرفته از کمیکها میدهد. اما با پیشرفت خوب همه چیز، اوز میداند که بدون کمک، هرگز نمیتواند به قدرتهای متحد مارونیها و جیگانتهها حمله کند. بنابراین، شاید در بزرگترین طرح حرفهای خود – و فقط برای یک بار دیگر نشان دادن اینکه دستکاری ارتباطی ابرقدرت اوست – اوز گنگهای مختلف گاتهام را گرد هم میآورد و با چند قوطی از نوشیدنی خیالی Tricorner Gold Ale، آنها را اغوا میکند. سریال “پنگوئن” تلاش زیادی کرده است تا توانایی اوز در صحبت کردن و خارج کردن خود از هر چیزی که میخواهد را نشان دهد، اما این دستاورد بزرگی است. اجرای صحنه کاملاً قانعکننده نیست – سخت است که بفهمیم چگونه و چرا فنگ ژائو توسط طرح اوز متقاعد شده است – اما سریال این سابقه را ایجاد کرده است که مردم مستعد روشهای دستکاریکننده او هستند، بنابراین میتوان آن را به حساب همان گذاشت.
نتیجهگیری
حتی زمانی که احساس میشود سریال درجا میزند، “پنگوئن” هنوز قدرت کافی برای بیرون کشیدن لحظات جذاب از شخصیتهای خود دارد. ویکتور و ایو با عواقب ارتباط با اوز روبرو میشوند و در این فرآیند، پیچیدگی خوبی به دست میآورند. اما در حالی که “Gold Summit” کارهای لازم را برای پیشبرد نبرد نهایی بین اوز و سوفیا انجام میدهد، احساس بیپایان ساختن هیجان باعث شده است که با بیقراری منتظر اوج گیری اجتنابناپذیر باشیم.
نظرات کاربران