داستان بازی Wolfenstein 2: The New Colossus
در ادامه Engel وقتی به بلازوویچ میرسد، ناتوانی او را به سخره میگیرد و در حالی که یک تبر در دستش گرفته بود، قصد داشت سر کارولین بکر، فرمانده Kreisau Circle را از بدنش جدا کند. دختر Engel سعی میکند او را از اقدامش باز دارد اما Engel تبر را به دست دخترش Sigrun میدهد و او را مجبور به این کار میکند. هرچند که او نمیتواند این دستور را انجام دهد و در نهایت Engel خودش سر کارولین را از بدنش جدا میکند. زمانی که انگِل سعی داشت با سر بریده کارولین، بلازکوویچ را برنجاند، Sigrun با او درگیر میشود و در این فاصله فرگس/وایت فرصتی پیدا میکند تا خود را آزاد کند و بلازکوویچ نیز زره ضد گلوله کارولین را میپوشد و به این وسیله قدرت خود را باز مییابد. در حالی که Frau Engel فرار میکند، بلازکوویچ در Ausmerzer با نازیها مبارزه میکند و اتصال آنها را از زیردریایی قطع میکند و با بدن بیجان کارولین به Eva’s Hammer بازمیگردد.
با ارائه اطلاعاتی از Sigrun گروه، متوجه تعدادی از نازیهای باقی مانده در بخش F زیردریایی میشوند که با ارسال سیگنالهایی به کشتی هوایی Ausmerzer موقعیت آنها را فاش میکرد. بلازکوویچ برای از بین بردن آنها به بخش مذکور فرستاده شد.
بعد از مراسم خاکسپاری کارولین، گروه تصمیم میگیرد نقشههای بعدی او را در جهت تضعیف نازیها و آزادسازی ایالت متحده پیگیری کنند. آنها شروع به تماس با یک گروه مقاومت پنهان شده در ساختمان Empire State در ویرانههای نیویورک سیتی میکنند. جایی که در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط نازیها بمبباران شده و در محاصره آنها قرار دارد. از آن جایی که زره بلازکوویچ، ضد تششع بود او به این منطقه میرود و Grace Walker، یک آمریکایی-آفریقایی زخم خورده به همراه دخترش و همین طور Super Spesh، یک نظریهپرداز را پیدا میکند. در همین حین نازیها به ساختمان حمله میکنند و قبل از این که بلازکوویچ به همراه Grace Walker و Super Spesh فرار کند، دستهای از نازیها را نابود میکند. در بین راه، بلازکوویچ از برنامهاش برای بیدار کردن روح جنگجویانه مردم میگوید و در حالی که Grace ابتدا مخالفتهایی با او داشت اما بعد با او همکاری میکند.
بلازکوویچ بعد از بازگشت به یو-بوت، توسط «گریس» برای بازیابی یک کلاهک هستهای به بخش F فرستاده میشود و با موفقیت این کلاهک بازیابی میشود. گریس نقشهی خود برای نابودی یکی از پایگاههای رهبران بلندپایه نازی به نام Oberkommando را برای گروه توصیف میکند. این مکان در منطقهای از رازول نیومکزیکو و نزدیک به یک مخزن کشف شدهی Da’at Yichud واقع است. بنا بر گفتهی Set این مخزن یکی از بزرگترین مخازن کشف شده است.
بنابراین بلازکوویچ با پوشش یک آتشنشان در حالی که کلاهک هستهای را در کپسول آتش نشانیاش جاسازی کرده، به نیومکزیکو سفر میکند. او هنگامی که در رستوران Spesh حضور داشت، توسط یک مامور نازی شناسایی میشود اما قبل از این که آژیر به صدا درآید Spesh با یک گلوله مامور را نازی را میکشد. سپس Spesh بلازکوویچ را به پناهگاه خود میبرد، جایی که تمام پژوهشهای او در آن جا قرار دارد و نشان میدهد که او شاهد حادثه رازول ۱۹۴۷ بوده است.
آمریکا توسط نازی ها تسخیر شده است و بسیاری از عناصر فرهنگی آلمان نازی در همه جای کشور دیده میشود. دیوارها نیز با پوسترهای Terror Billy پر شده و بلازکوویچ را به عنوان یک دشمن وحشتناک به مردم نشان میدهند. در چنین شرایطی بلازکوویچ سعی دارد به همراه گروهش آمریکا را پس بگیرد و انقلاب دوم آمریکا را کلید بزند. بلازکوویچ از طریق تونلی که Spesh به او نشان میدهد به سمت Oberkommando هدایت میشود و در نهایت بمب حامل را در راکتور اصلی جاسازی میکند. بلازکوویچ هنگام فرار از این مکان در حالی که موتور تکچرخ یک نازی را میدزد، کلاهک را منفجر میکند تا Oberkommando نابود شود.