داستان بازی Wolfenstein: The New Order
داستان بازی Wolfenstein: The New Order
داستان این بازی در سال ۱۹۴۶ روایت میشود. جنگ جهانی دوم در جریان است و روند جنگ با توجه به جهش ناگهانی و چشمگیر نازیها در فناوری به نفع آنها در حال تغییر است. آنها مجهز به ماشینهای کشتار فلزی تقریبا غیرقابل نفوذ، سگهای روباتی، لیزرهای مرگبار و سایر تجهیزات هستند.
«ویلیام جوزف بلازکوویچ»، قاتل حرفهای نازیها به همراه گروهش، مجموعهای متعلق به نازیها را مورد حمله قرار داد اما این ماموریت به حاشیه رفت و بلازکوویچ مجبور به تماشا کردن مرگ یکی از دوستانش به دست یک دانشمند نازی به نام Deathshead شد، دوستی که خود بلازکوویچ باید آن را از میان دو نفر انتخاب میکرد. پس از این اتفاق، بلازکوویچ موفق به فرار شد و در حین فرار، قلعه را منفجر کرد اما در حین فرار یک قطعهی آهنی به سرش برخورد کرد و او را به کما برد.
در اینجا داستان به ۱۴ سال بعد میرود، جایی که بلازکوویچ در یک آسایشگاه لهستانی بیدار شده است. او نسبت به پرستاری به نام «آنیا اولیوا» علاقهمند شده که در آینده با او ازدواج میکند. وقتی سر و کله نازیها پیدا شد بلازکوویچ با مبارزه کردن مسیر خود را باز کرد و متوجه شد که در این سالها چگونه نازیها بر دنیا سلطه پیدا کردهاند.
بلازکوویچ و آنیا به وسیله قطاری خود را به برلین رساندند و در آنجا برای اولین بار با «ایرن انگِل» دیوانه دیدار کردند. آنها موفق به نفوذ به زندان شدند. سپس دوستی که با انتخاب بازیکن زنده میماند را آزاد کردند و راهشان را به مرکز فرماندهی سازمان مقاومت در برلین پی نمودند.
داستان بازی Wolfenstein: The New Order
پس از آن مقاومت در مورد یک انجمن عرفانی یهودی و باستانی تحت نام «Da’at Yichud» اطلاعاتی پیدا کرد. این انجمن دارای تکنولوژی بسیار جلوتر از زمان خود بود. در آن زمان یکی از اعضای مقاومت یعنی «ست راث» کار خود را در اردوگاه به سر میبرد که بلازکوویچ موفق به آزاد کردن او شد.
ست در مورد اکتشاف یک مخزن Da’at Yichud توسط نازیها توضیح داد، چیزی که آنها را قادر میکرد تا سلاحهای فوقالعاده بسازند و به واسطه آن جنگ را در برابر متفقین پیروز شوند اما این مخزن تنها مخزن موجود نبود.
به این ترتیب مقاومت اقدام به ربودن یک «یو-بوت» کرد و به سمت مخزنی در جنوب اقیانوس اطلس رفت. آنها با استفاده از تکنولوژی کشف شده به پایگاه قمری نازیها نفوذ کردند تا کدهای مربوط به توپهای هستهای را رمزگشایی کنند. مدت کوتاهی پس از بازگشت آنها، انگِل به مرکز فرماندهی مقاومت حمله کرد که در این حمله، «تکلا» و «کلاوس» جان خود را از دست دادند.
با اوج داستان بازی، اعضای مقاومت نیز حملهای را به محوطهی Deathshead ترتیب دادند و بلازکوویچ با روبات غولپیکر Deathhead روبرو شد. اکنون روبات این دانشمند دیوانه، حامل مغز همان دوست ابتدای بازی بود.
بعد از نبرد نهایی و شکست ربات غولپیکر، Deathhead سعی کرد با آخرین حقهاش، بلازکوویچ و خودش را با یک نارنجک منفجر کند. با این حال بلازکوویچ از این رخداد زنده ماند ولی وارد کما شد.
منبع : https://t.me/GameNewNews
برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.
نظرات کاربران