۰

نقد و بررسی فیلم ریکی استنیکی ​​Ricky Stanicky با بازی جان سینا

ایده اولیه فیلم «ریکی استنیکی» یعنی سه تا دوست که بازیگری را استخدام می‌کنند تا وانمود کند دوست خیالی‌شان است که سال‌ها از او به عنوان بهانه‌ای همه‌کاره برای فرار از دردسر استفاده می‌کرده‌اند، به سادگی می‌توانست کمدی فوق‌العاده‌ای بسازد. با توجه به توانایی‌های کمدی زک افران و جان سینا که قبلا ثابت شده، انتخاب آن‌ها برای نقش‌‌های شخصیت اصلی و بازیگری که قرار است نقش شخصیت محوری را بازی کند، کاملا منطقی به نظر می‌رسد. اما متاسفانه نتیجه فیلمی است که تعداد معدود شوخی‌های بامزه آن برای توجیه باقی‌مانده زمان فیلم کافی نیست.

همانطور که در فلش‌بک توضیح داده می‌شود (به همراه صحنه‌ای از کمدی slapstick که در آن بچه‌ها توی فضله سگ می‌افتند، که نشان‌دهنده سطح شوخی‌های زننده‌ای است که در بقیه فیلم وجود ندارد)، ریکی استنیکی دوست خیالی دین (افران)، وس (جرمین فاولر) و جت (اندرو سانتینو) است که در کودکی آن را خلق کرده‌اند – یک آدم ساختگی که تقصیر اشتباهات و غیبت‌های دسته‌جمعی‌شان را به گردن او می‌اندازند. بدیهی است که فریب ریکی تحت هیچ‌گونه بررسی دقیقی قرار نگرفته است، زیرا آن‌ها به طرز عجیبی توانسته‌اند این کلک را به مدت ۲۵ سال ادامه دهند، با وجود اینکه هرگز ریکی را به هیچ‌کس دیگری در زندگی‌شان معرفی نکرده‌اند یا هیچ مدرک عکس یا ویدیویی از وجود او ارائه نداده‌اند. می‌بینیم که تلفنی برای او دارند و یک حساب کاربری اینستاگرام برایش درست کرده‌اند که در آن «ریکی» تصاویری را پست می‌کند که خودش هرگز در آن‌ها حضور ندارد، اما به هیچ وجه بعید نیست که چنین چیزی بتواند برای مدت طولانی افراد زیادی را فریب دهد.

می‌دانم که دارم منطق یک کمدی احمقانه را زیر سوال می‌برم، کمدی‌ای از یکی از کارگردان‌های پشت فیلم‌های Dumb and Dumber و There’s Something About Mary است. اما کنار گذاشتن این ایرادات ریزه‌کارانه بسیار راحت‌تر بود اگر صحنه‌های ابتدایی «ریکی اسانیکی» خنده‌دارتر بودند. به هر حال، اگر در حال خندیدن باشید، می‌توانید چیزهای بیشتری را نادیده بگیرید. اما صحنه‌های معرفی‌کننده عمدتا کسالت‌بار هستند، در حالی که دین، وس و جت به طرز قابل توجهی می‌توان گفت بی‌رحم به نظر می‌رسند، چرا که آن‌ها افرادی را که دوستشان دارند متقاعد می‌کنند که دوست عزیزشان ریکی سرطان دارد و در بیمارستان است تا بتوانند از جشنِ نوزاد (برای فرزند خود جت!) فرار کنند و به کنسرت در آتلانتیک سیتی بروند. بد نبود اگر قرار بود این سه نفر آدم‌های خودخواه و احمقی تمام‌عیار باشند، اما به نظر می‌رسد کارگردان پیتر فارلی (و پنج نویسنده همکارش) می‌خواهند هر دو تا را داشته باشند و دروغ ریکی را تبدیل به یک نقص بامزه کنند که سه مرد دوست‌داشتنی با هم آن را به اشتراک می‌گذارند. اما لحن فیلم عجیب است، روند آن خسته‌کننده است و شوخی‌های کمی موثر واقع می‌شوند تا زمانی که سینا وارد تصویر می‌شود.

نقد و بررسی فیلم ریکی استنیکی ​​Ricky Stanicky

جان سینا در نقش رود (با لقب مستعار “Rock Hard Rod”) وارد صحنه می‌شود، گویی از یک فیلم کمدی بهتر و خنده‌دارتر به این فیلم نقل مکان کرده است. این سوپرستاره کشتی کج ثابت کرده که حاضر است برای کمدی فداکاری کند و غرورش را کنار بگذارد، و اینجا هم همین کار را می‌کند. او نقش یک افسانه نیازمند و درمانده (البته در ذهن خودش) را بازی می‌کند. راد به عنوان یک بازیگر حرفه‌ای، کل کارنامه‌اش را به آهنگ‌های پارودی با مضامین شنیع اختصاص داده است. خنده‌دارترین بخش‌های این فیلم جایی است که سینا در حال اجرای رپرتوار راد به صورت مونتاژ، با لباس‌ مبدل خواننده‌های پاپ مشهوری است که آن‌ها را مسخره می‌کند. (به همین دلیل است که او در پوستر فیلم با لباس بریتنی اسپیرز ظاهر شده است.) سینا با انرژی سرشار وارد گفتگو با افران، فاولر و سانتینو در بار کازینو می‌شود و درباره اینکه چقدر تقلید اوون ویلسون‌اش خوب است، چرت و پرت می‌گوید. او به طرز قابل درکی روی این سه نفر تاثیر می‌گذارد، آنقدر زیاد که وقتی شرایطی پیش می‌آید که آن‌ها مجبور می‌شوند در نهایت ریکی استنیکی را به خانواده‌هایشان معرفی کنند، راد اولین انتخابشان برای این نقش می‌شود.

«راد به عنوان ریکی» در مراسم ختنه (بريس) پسر تازه متولد شده‌ی جت، سروصدای زیادی به پا می‌کند. سینا با تمام همبازی‌هایش از جمله ویلیام اچ. میسی در نقش رئیس گیج و منگ Dean و JT، تد، به خوبی هماهنگ می‌شود. نکته‌ی جالب این است که راد به اندازه‌ی بازیگری که نقش او را بازی می‌کند به اجرایش متعهد است، و با وسواس زیاد «انجیل ریکی» را که این رفقا برایش تهیه کرده‌اند، مطالعه کرده است. (همچنین قدردانی می‌شود از اشاره به هیکل غول‌آسای مسخره سینا و اختلاف سنی آشکار بین او و بچه‌هایی که قرار است با آن‌ها بزرگ شده باشد.) اما تاثیر مثبت سینا فقط می‌تواند برای مدت کوتاهی دوام بیاورد – و آن هم فقط زمانی که او روی پرده است. نفوذ مداوم راد به زندگی این گروه سه نفره باید دستورالعملی برای یک کمدی باکیفیت و قدیمی با مقداری تنش باشد، اما فارلی به جای آن تصمیم می‌گیرد به دنبال مسیر دو فیلم آخرش برود و با فضایی دراماتیک‌تر پیش برود، که نتیجه‌ی آن چندان هم راضی‌کننده نیست.

اینطور نیست که فیلم‌های برادران فارلی هرگز فاقد هرگونه سنگینی یا احساسات بوده‌اند – حتی «خنگ و خنگ تر» هم با سخنرانی طولانی و احساسی جیم کری درباره‌ی «خسته و بیمار بودن» کمی انسانیت به شخصیت‌های احمق فیلم تزریق کرد. اما کل پرده‌ی سوم «ریکی استنیکی» به سمت درام کشیده می‌شود، با چندین رویارویی احساسی و یک داستان پس‌زمینه نسبتاً تاریک برای Dean که از جای دیگری آمده و فاقد وزن است. این بخش از فیلم بیش از حد شلوغ است و تغییر لحنی است که باید به شکلی بسیار هوشمندانه‌تر و ظریف‌تر از آن‌چه «ریکی استنیکی» قادر به انجام آن است، ساخته می‌شد. این یک تغییر جهت ناجور است که حس همدردی‌ای را که برای آن تلاش می‌کند، به دست نمی‌آورد.

نقد و بررسی فیلم ریکی استنیکی ​​Ricky Stanicky

جمع‌بندی

عالی می‌شد اگر می‌دیدیم که پیتر فارلی جادوی کمدی‌ای را که او و برادرش در دوران فوق‌العاده‌ی دهه‌ی ۱۹۹۰ به دست آوردند، دوباره به دست می‌آوردند، اما او در «ریکی استنیکی» موفق به این کار نمی‌شود. این فیلم روی تعداد زیادی از شخصیت‌های غیرجذاب با شوخی‌های به اصطلاح کمدی که بی‌مزه از آب درمی‌آیند، تمرکز می‌کند، در حالی که تلاش برای ترکیب درام با طنز هم از جای دیگری آمده به نظر می‌رسد. تنها نقطه‌ی قوت، خود ریکی استنیکی است، هم به عنوان شخصیت و هم به عنوان اجرای جسورانه‌ی جان سینا. سینا نقطه‌ی درخشان کمدی فیلم است و خنده‌های واقعا محکمی را به ارمغان می‌آورد، اما حتی این هم برای نجات فیلم از پرده‌ی سوم خسته‌کننده‌اش کافی نیست.

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *