بهترین فیلم ها با الهام از فیلم سایکو آلفرد هیچکاک
کم فیلمهایی تأثیری عمیق و ماندگار مثل «روانی» ساخته آلفرد هیچکاک به جا گذاشتهاند. این فیلم در زمان اکران خود در سال ۱۹۶۰ به یک شوک فرهنگی تبدیل شد و با خشونت و مضامین خود، مرزها را جابهجا کرد و باعث برانگیخته شدن گفتوگوها و بحثهایی در مورد محدودیتهای سینمای در به تصویر کشیدن خشونت و پریشانی روانی شد.
اما فراتر از عامل شوکهکنندهاش، این فیلم از چند جهت انقلابی بود و حتی از سوی بسیاری به عنوان خالق زیرژانر اسلشر شناخته میشود. ساختار روایی تکاندهندهی فیلم، هنجارهای روایتگری متعارف را به چالش کشید و راه را برای فیلمهای بعدی این ژانر برای تجربهکردن با ساختارهای داستانی غیرمتعارف مشابه هموار کرد. همچنین، استفاده ماهرانهی فیلم از دستکاری روانی و تکنیکهای ایجاد تنش، زمینهای را برای فیلمهای هیجانانگیز مدرن فراهم کرد.
در ادامه، نگاهی میاندازیم به ۹ فیلمی که اثر انکارناپذیر «روانی» را بر خود دارند و نشان میدهیم چگونه شاهکار هیچکاک یک انقلاب سینمایی را آغاز کرد که تا به امروز فیلمسازان را مجذوب و الهامبخش خود میکند. این فیلمها، از داستانهای عذاب روانی تا تعلیقهای نفسگیر، گواهی بر میراث ماندگار «روانی» در شکلدهی به هنر روایتگری و تکامل خود سینما هستند.
Misery
«میزری» و «روانی» اشتراک انکارناپذیری در لحن و سبک دارند که آنها را در ژانر هیجانانگیز روانشناختی به هم پیوند میدهد. هر دو فیلم توانایی عجیبی در ایجاد فضایی از ناآرامی و تنش دارند که با پیشرفت روایت، همچنان به طور مداوم باقی میماند. سرعت دقیق، استفاده ماهرانه از تعلیق و دستکاری حسابشدهی احساسات مخاطب، این دو فیلم را در رویکرد روایتگری «هیچکاک»یشان همسو میکند.
هر دو فیلم عمیقاً به ذهن شخصیتهای آشفته میپردازند و مرزهای عقل و وسواس انسان را کاوش میکنند. این شباهتها در توانایی آنها برای درگیر کردن مخاطبان در سطح روانشناختی و کشاندن آنها به دنیایی که خطر و وحشت همواره همراهان آنها هستند، طنینانداز میشود.
From Dusk Till Dawn
“روانی” نمونهی پیشگامانهی فیلمی است که ماهرانه مسیر روایت خود را در نیمه راه تغییر میدهد، از قواعد ژانر سرپیچی میکند و مخاطبان را طلسمشده رها میکند. آنچه در ابتدا با خط داستانی پرتنش به عنوان یک تریلر جنایی به نظر میرسد، به طور غیرمنتظرهای به یک فیلم ترسناک و استخوانسوز با محوریت قاتل سریالی تبدیل میشود. این تغییر انقلابی نه تنها انتظارات مخاطب را در هم شکست، بلکه الگویی را برای داستانگویی سینمایی رقم زد که فراتر از مرزهای سنتی عمل میکند.
به طور مشابه، فیلم “از گرگ و میش تا طلوع” ساختهی رابرت رودریگز نیز مسیری موازی را طی میکند، با یک تریلر جنایی خشن آغاز میشود و سپس به ورطهی آشوبزدهی پر از خونآشام سقوط میکند.
Halloween
“روانی” به طور معمول به عنوان جرقهای برای شکلگیری زیرژانر اسلشر شناخته میشود، مفهومی تکاندهنده از یک قاتل آشفته را که در ظاهر معمولی است به مخاطبان معرفی میکند. فیلم “هالووین” ساختهی جان کارپنتر با مهارت این شاهکار هیچکاک را به دست گرفت و با آن پیش رفت. کارپنتر با الهامگیری از تکنیکهای پُر تعلیق و عذاب روانی “سایکو”، با مهارت فیلمی ساخت که الگویی برای فیلمهای اسلشر آینده شد.
“هالووین” با شخصیت ضدقهرمان نقابدار، موسیقی متن آکنده از تعلیق و تعقیب و گریز بیامان از شخصیت اصلی، عناصر امضای این ژانر را به تصویر میکشد. این فیلم با انتقال دادن جوهره “روانی” در عین حال پذیرش نوآوریهای خود، به ستونی تبدیل شد که زیرژانر اسلشر به محکم بر روی آن ایستاده است.
Silence of the Lambs
«سکوت برهها»، مانند «روانی»، از جنایات هولناک واقعیِ «اد گین» الهام میگیرد و در عین حال، عناصر روانشناختی و کارآگاهی را به طور پیچیدهای در بافت روایت خود میبافد. جنایات مشهور «اد گین» اثری ماندگار بر ژانر وحشت بر جای گذاشت، و هر دو فیلم با خلق شخصیتهایی که وحشت و انسانیت را در هم میآمیزند، به میراث هولناک او ادای احترام میکنند. البته، این بار، این آنتونی هاپکینز و به تصویر کشیدن مسحورکنندهی او از شخصیت «هانیبال لکتر» است که صحنه را میدزدد، بر خلاف شخصیت «بوفالو بیل» که از «اد گین» الهام گرفته شده است.
همانند «نورمن بیتس»، «هانیبال لکتر» تجسمی از دوگانگیِ بین جذابیت و تاریکی میشود، گواهی بر کاوش روانشناختی پیشگامِ «هیچکاک». «سکوت برهها» هنر پرتعلیقِ «روانی» را به کار میگیرد و پویایی موش و گربه و دسیسهی روانشناختی را در هم میآمیزد. این فیلمها در تواناییشان برای تأثیرگذاری بر روانِ بیننده، کاوش در اعماق تاریکیِ انسان و به چالش کشیدن درک واقعیت، همسو هستند و پیوندی ناگسستنی میان نبوغ سینمایی و جاذبهی رازآلود وحشتِ دنیای واقعی ایجاد میکنند.
Texas Chainsaw Massacre
“قتل عام با اره برقی در تگزاس”، مانند “سکوت برهها” و “روانی”، از میراث آزاردهندهی “اد گین” الهام میگیرد. با این حال، در حالی که “سکوت برهها” بر دسیسهی روانشناختی “روانی” تأکید میکند، “قتل عام با اره برقی در تگزاس” عناصر عینی و اسلشر را که “روانی” هیچکاک آغازگر آن بود، در آغوش میگیرد. با ظهور “صورت چرمی” به عنوان تجسم وحشت، شبیه “نورمن بیتس”، این فیلم ارتباطی با جنایات هولناک “گین” و در نتیجه با میراث “هیچکاک” برقرار میکند.
Dressed to Kill
«Dressed to Kill» بدون شک تحت تأثیر قابل توجه «روانی» قرار دارد. این فیلم، از فضای متشنج گرفته تا روایتگری پر از تعلیق، بازتابدهندهی مهارت استادانهای است که هیچکاک پیشگام آن بود.
همانطور که «روانی» زمینهساز فیلمهای هیجانانگیز روانشناختی شد، «آرایششده برای قتل» نیز با ترکیب پیچیدهی رمز و راز، دسیسه و چرخشهای غیرمنتظرهاش از آن پیروی میکند. ادای احترام فیلم به میراث هیچکاک در روایت شخصیتمحور و توجه دقیق به جزئیات مشهود است و جوهرهی تعلیقی را که «روانی» را به یک اثر کلاسیک تبدیل کرد، به تصویر میکشد.
Identity
این گوهر پنهان سال ۲۰۰۳ که شاید به شهرت آثار دیگر این لیست نرسیده است، یک فیلم هیجانانگیز روانشناختی است که در دل یک شب طوفانی در یک متل رخ میدهد، جایی که ۱۰ غریبه در حالی که رازهای خودشان آشکار میشود، درگیر یک سری قتلهای غیرقابل توضیح میافتند.
هویت، با الهام واضح از روایتگری پر تعلیق و دسیسهی روانشناختی آلفرد هیچکاک، با مهارت، بافتی از رمز و راز و تنش را میبافد. همانند روانی، هویت با پیشرفت داستان، بیننده را بر لبهی صندلیاش نگه میدارد. برای کسانی که از عناصری که روانی را به یک اثر ماندگار در سینما تبدیل کرد، قدردانی میکنند، هویت سفری هیجانانگیز و ارزش کشف را ارائه میدهد.
Scream
“جیغ” ژانری را که در ابتدا توسط هیچکاک آغاز شد، دوباره زنده کرد. با نگاهی تازه و خودآگاه، جان تازهای به فرمول کلاسیک وحشت بخشید. همانطور که «روانی» با چرخشهای نوآورانه روایت خود، تماشاگران را شوکه کرد، «جیغ» نیز به طرز ماهرانهای کلیشههای ژانر را زیر پا میگذارد و با انتظارات تماشاگران بازی میکند، این بار با کمی شوخی با کلیشههای وحشت.
درخشان است که خود درو بریمور، ستارهی «جیغ»، به طور آشکارا دربارهی تأثیر بازی جانت لی در «روانی» بر نقشآفرینی خود صحبت کرده است. تازگیبخش بود که ببینیم چگونه تفسیر فرامتنی فیلم روی سینمای وحشت و ترکیب تعلیق و طنز آن، به ریشههای ژانر ادای احترام میکند و در عین حال حس مدرن را به آن تزریق میکند.
Psycho (1998)
علیرغم شکست تجاری و انتقادی، به دلیل ماهیت ذاتی آن، حذف بازسازی «روانی» ساخته گاس ون سنت در سال ۱۹۹۸ از این لیست غیرممکن است. این فیلم چنان تحت الهام اثر اصلی ساخته شده که عملاً نما به نما بازسازی آن است، به جز اینکه در سال ۱۹۹۸ به روز شده است. این فیلم برندهی جوایز تمشک طلایی (Golden Raspberry Awards) برای بدترین بازسازی و بدترین کارگردانی شد و نامزد بدترین بازیگر زن (آن هچ) شد.
با وجود شباهت ها، ممکن است این فیلم برای طرفداران داستان فوق العاده پیچیده ای که می خواهند دوباره آن را در یک محیط متفاوت با بازیگران مختلف تجربه کنند، جذابیت داشته باشد. همچنین جالب است که وینس وان را در نقش نورمن بیتس ببینیم، قبل از اینکه به عنوان کمدین دوست داشتنی هالیوود بازی کند.
نظرات کاربران