داستان بازی کوانتوم بریک Quantum Break
داستان بازی کوانتوم بریک Quantum Break
داستان این بازی در شهر خیالی «ریورپورت» آمریکا دنبال میشود، جایی که «پلسرین» به عنوان رئیس شرکت «مونارِک» موفق میشود با تحقیقات دانشمندانی چون «ویلیام جویس» و «التون میر» ساخت ماشین زمان را تکمیل کند و به یکی از رویاهای بشری جلوه حقیقت ببخشد. ویلیام جویس و التون میر دو نفر از فیزیکدانان مشهوری بودند که موفق به اثبات فرضیه انرژی «کرونان» شدند و سپس آن را با فرمول «جویسمیر» به ثبت رساندند.
این فرضیه در کنار فرمول، روند ساخت ماشین زمان را هموار میکرد ولی به دلیل مشکلات متعدد، تحقیقات این دو دانشمند در اختیار شرکت مونارِک و سرین قرار گرفته بود و او نیز با وجود مخالفتهای جویس، موفق میشود ماشین زمان را بسازد. لازم به ذکر است که سرین، دوست قدیمی بردار ویلیامجویس بود و در تاریخ ۱۸ اکتبر، درست در زمان آزمایش مرحله اول ماشین زمان، به شهر ریورپورت آمد. جکجویس پس از ۶ سال به درخواست دوست قدیمیاش یعنی سرین، دوباره به ریورپورت برگشته بود تا به او در پروژهای با محوریت «تغییر زندگی» کمک کند.
او با تاکسی «نیکمارسترز» به ورودی دانشگاه ریورپورت رسید و برای دیدن سرین، به سمت مرکز تحقیقات فیزیکی حرکت کرد. گرچه او در حین این مسیر با گروههای معترض به آزمایشهای سرین و مونارِک مواجه شد ولی به هر ترتیب برای کمک به دوستش، توانست خودش را به سرین در مرکز تحقیقاتی برساند. پس از یک استقبال گرم، سرین و جک به سمت آزمایشگاه حرکت کردند. سرین شروع به توضیح نظریههای خود کرد ولی زمانی که به آزمایشگاه رسیدند، جک تازه متوجه شد که سرین و گروهش موفق به ساخت یک ماشین زمان شدهاند که با انرژی کرونان کار میکند.
سرین میگوید قصد دارد با کمک جک در این زمینه آزمایشاتی انجام دهد و با فعال کردن و کارکرد ماشین، به ویلیام ثابت کند که اشتباه میکرده است. به این ترتیب از جک میخواهد تا برادرش ویلیام را برای انجام این آزمایش علمی توجیه کند. این اتفاق به دلیل خطاهای محاسباتی رخ داده بود که نتیجه آن انصراف پشتیبان های مالی پروژه ماشین زمان بود. جک به سرین کمک میکند و پس از وارد شدن سرین به ماشین، جک دستگاه را فعال میکند تا اولین مرحله آزمایش واقعی ماشین زمان شروع شود.
در این زمان که ماشین زمان شروع به کار کرده بود، ویلیام خودش را به محل رساند و در حالی که از دیدن برادرش شوکه شده بود، او را تهدید میکند که فعالیت دستگاه را به دلیل اتفاقات فراطبیعی مربوط به زمان متوقف کند، چون ممکن است شروع این آزمایش منجبر به اتفاقات فراطبیعی در چرخه زمان شود اما ماشین به زودی دچار یک شرایط ناپایدار شده و پرتوهای انرژی کرونان به سرین و جک برخورد میکند.
داستان بازی کوانتوم بریک Quantum Break
در جریان این فاجعه، ویلیام نیز به سمت دیگر آزمایشگاه پرتاب شده بود. درحالی که جک به سمت ویلیام رفت و او را به هوش آورد، این دو متوجه ورود نیروهای شرکت مونارِک به آزمایشگاه و تیراندازی شدند. پس از فرار از طریق زیرزمین آزمایشگاه و ادامه مسیر، ویلیام در مورد شکسته شدن زمان در جریان این آزمایش صحبت کرد و اینکه تنها راه رفع این مشکل، پیدا کردن قطعهای به نام «اقدام متقابل» است که از قبل توسط خودش و برای بروز چنین شرایطی ساخته بود اما مدتی است که قطعه مفقود شده است.
در ادامه نیروهای مونارِک نیز هسته اصلی ماشین زمان را از آزمایشگاه خارج کردند. جک و ویلیام دوباره سرین را خواهند دید که پیرتر شده و ادعا میکند که «پایان زمان» را دیده است. در اینجا ویلیام پیشنهاد داد که با کمک هم میتوانند شکستگی ایجاد شده در زمان را بگیرند ولی سرین این موضوع را رد کرده و میگوید که زمان غیرقابل تغییر است. او در ادامه، بمب نصب شده در ساختمان را منفجر کرده و باعث ریزش آوار روی ویلیام میشود. جک نیز بیهوش شده و توسط نیروهای مونارِک دستگیر میشود.
جویس در زمان مشکل فراطبیعی تاخیر زمان، موفق میشود با توجه به متوقف شدن «بثوایلدر» در زمان، از دست نیروهای مونارِک فرار کند. او در ادامه (با توجه به انتخاب بازیکن) میتواند نیکماسترز (راننده تاکسی) یا امیفرو (رهبر معترضین مونارک) را نجات داده و با هم مسیر را ادامه دهند. پس از این مشخص شد بثوایلدر یک مأمور دو جانبه در مونارِک بوده و در اصل دوست ویلیام است.
به این ترتیب با سرنخی که بث دراختیار جویس گذاشت، او به سمت یک مجموعه استخر رها شده به نام «بردبری» رفت، جایی که متوجه شد برادرش نیز یک ماشین زمان و یک دستگاه «اقداممتقابل» ساخته است. این دستگاه که به نوعی تعدیل کننده میدانی انرژی کرونان محسوب میشود، امکان عادیسازی انرژی کرونان در محیط و درست کردن زمان را دارد اما این قطعه در اینجا وجود ندارد.
داستان بازی کوانتوم بریک Quantum Break
از طرف دیگر مشخص شد ماشین زمان ویلیام نیز فعال نمیشود. در این زمان وایلدر میگوید تنها کسی که میتواند به آنها برای فعال کردن دستگاه کمک کند، رئیس بخش تحقیقات انرژی کرونان در شرکت مونارِک یعنی «سوفی آمارال» است. با توجه به اینکه وایلدر پوشش خودش را به عنوان مامور مونارِک حفظ کرده بود، قادر بود در این زمینه به جویس کمک کند. با توجه به اینکه مونارِک جشنی را در ساحل ریورپورت راه انداخته بود و دکتر آمارال نیز در این مراسم حضور داشت، جویس تصمیم گرفت خودش را تسلیم مونارِک کند و درحالی که از این طریق وارد ساختمان مونارِک شده بود، با کمک وایلدر از اسارت خارج شده و جستجو را در آنجا ادامه دهد.
پس از تسلیم شدن جویس، او فهمید که سرین به شکل اتفاقی به آینده رفته بود و پایان زمان را دیده است، زمانی که شکستگی در زمان فراگیر شده و همهجا زمان متوقف و وارد «ناحیه صفر» میشود. تنها راه حل برگشت در زمان و سال ۱۹۹۹ با کمک ماشین زمان ویلیام بود. جویس با کمک وایلدر از اسارت خارج شده و پس از ربودن دکتر آمارال به سمت ماشین زمان ویلیام حرکت میکنند.
در ادامه مشخص میشود سرین خودش به خاطر سندرم ایجاد شده توسط انرژی کرونان در خطر مرگ قرار دارد. او که پیش از این دکتر آمارال را مطلع کرده بود و توسط او تحت درمان قرار داشت، آزادی و فرار ناگهانی جک جویس و مفقود شدن دکتر آمارال، حالا دچار یک بیماری روانگسیختگی به نام «پارانویا» شده بود و نسبت به خیانت یکی از این دو (طبق انتخاب بازیکن) یعنی دکتر آمارال یا نفر دوم در شرکت مونارک، «مارتینهَچ» اطمینان داشت. سرین با کمک دوربینهای مداربسته، وایلدر را که در لباس مونارک بود شناسایی کرد، کسی که همراه با سرین در پایان زمان حضور داشت و حتی تا نزدیکی کشتن سرین نیز اقدام کرده بود.
پس از آوردن آمارال به مجموعه «بردبری»، جک و وایلدر او را مجبور به همکاری و تعمیر ماشین زمان کردند. پس از این و باتوجه به اسناد ویلیام که نشان میداد CFR در سال ۲۰۱۰ مفقود شده بود، جک و وایلدر تصمیم داشتند به همین سال سفر کنند. پس از این زمانی که وایلدر وارد ماشین شد، آمارال یک خرابکاری در سیستم ایجاد کرد و به مونارِک هشدار فرستاد. جک که به شدت عصبانی شده بود، آمارال را پیش نیک، باقی گذاشت و خودش با ماشین زمان به سال ۲۰۱۰ سفر کرد. در این دوره زمانی، جویس توانست وایلدر را پیدا کند که حالا کمی سال خوردهتر و ناامیدتر از گذشته شده بود شده بود.
او توضیح داد که آمارال او را به آینده فرستاد، جایی که در رویداد پایان زمان با سرین جوان ملاقات کرد و علاوه بر تلاش زیادش درنهایت موفق نشد سرین را بکشد. او در ادامه سرین را تعقیب و به دنبال او به سال ۱۹۹۹ برگشت، جایی که نخستین بار ماشین زمان فعال شده بود. او در آن زمان، موفق شد مانع کشته شدن ویلیام توسط سرین شود. او در ادامه به ویلیام از اهمیت ساخت قطعه CFR صحبت کرد و به این ترتیب ویلیام مشغول ساخت این دستگاه شد.
وایلدر ۱۱ سال منتظر سال ۲۰۱۰ ماند تا اینکه جویس از سال ۲۰۱۶ وارد این دوره زمانی شد. این دو در ادامه به سمت کارگاه «ویل» رفته و در نهایت موفق به پیدا کردن CFR شدند. در ادامه ماجرا، با نزدیک شدن نیروهای مونارِک به کارگاه، جک از کارگاه خارج شد تا به مقابله به آنها بپردازد ولی در همین زمان، سرین موفق شد به کارگاه نفوذ کرده و وایلدر را به دام بیاندازد. پس از ورود مجدد جک به کارگاه، با توجه به اینکه وایلدر پیشنهاد همکاری با سرین را رد کرد، سرین به وایلدر شلیک کرده و در ادامه باعث فعال شدن قطعه CFR گردید.
انفجار کرونانی که پس از این شکل گرفت، باعث پرتاب شدن جک به سال ۲۰۱۶ و شکل گیری سندرم کرونان سرین شد. وایلدر CFR را خاموش کرد اما همینطور که جک در همان محل در زمان جلو میرفت، تنها میتوانست شاهد شلیک نهایی سرین به وایلدر باشد.
در ادامه داستان در سال ۲۰۱۶ سرین متوجه شد که آزمایشگاه و تجهیزات درمانی بدون هیچ دلیلی نابود شدهاند اما یکی سربازان موفق شده یکی از سرمهای درمانی را بازیابی کند. حالا سرین در مرحله انتخاب یکی از دو آیندهبینی خودش قرار داشت، اینکه از سرم درمانی استفاده کرده و برای خود و نقشهاش زمان بخرد یا اینکه درمان را قطع کرده و تسلیم سرنوشت شود.
داستان بازی کوانتوم بریک Quantum Break
جک با همه توان به کمک رئیس بخش نظارت دوربینهای مداربسته مونارِک، «چارلیوینکات» یا دوست چارلی، «فیونامیلر» به سمت مقر مونارِک حمله میکند و با از میان برداشتن نیروهای امنیتی این شرکت، مسیر خودش را ادامه میدهد. هدف او رسیدن به آزمایشگاه سرین است، چون با توجه به وقایع سال ۲۰۱۰ میداند که چه کسی CFR را ربوده و حالا آن را در اختیار دارد. پس از رسیدن به این محل، (به انتخاب بازیکن) جویس جسد چارلی را روی زمین پیدا میکند و یا «لیامبورک» را خواهد دید که قصد متوقف کردن جویس را دارد.
به هر ترتیب جویس به همراه CFR از این آزمایشگاه خارج خواهد شد. از قدرت این قطعه در موقعیت خودش در آزمایشگاه برای فراهم کردن طرح «پروتکل قایق نجات» استفاده شده بود، یعنی یک پناهگاه مخصوص برای دانشمندان و افراد مهم که با کمک CFR از شکستگی زمان مصون مانده بود. به هر ترتیب جویس با ربودن این قطعه به سمت ماشین زمان سرین رفت که با کمک هسته خارج شده از ماشین زمان دانشگاه، قابل استفاده بود.
جویس تصمیم گرفت به شب کشته شدن ویلیام یعنی ۱۸ اکتبر ۲۰۱۶ برود و تلاش کند برادرش را نجات دهد. او تنها کسی بود که میتوانست از CFR برای تعدیل انرژی کرونان و درست کردن جریان زمان استفاده کند. در بازگشت به آغاز ماجرا یعنی دانشگاه در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۶ جویس با عجله خودش را به دانشگاه و سپس آزمایشگاه «مِـیِـر» رساند و این زمانی بود که ویلیام همراه با خودش در خط زمانی قبلی از دست نیروهای مونارِک فرار میکردند. او سپس خودش را به محل سقوط آوار رسانده و ویلیام را از مرگ نجات میدهد.
ویلیام در ادامه توضیح میدهد که حتی با وجود CFR نمیتوانست به سادگی جریان شکستگی در زمان را درست کند، چون باعث پاک شدن رویدادهای متصل به آینده و همچنین خطر پارادوکسهای زمانی خواهد شد. درحالی که این دو مسیر خود را ادامه میدادند، وایلدر و دیگر نیروهای مونارِک را منجمد و در خط زمانی دستگیری خودش مشاهده کردند. جک در اینجا به سمت وایلدر رفت و قصد داشت او را وارد خط زمانی خودش کند، اما تردید کرد و در نهایت منصرف شد.
جک و ویل در ادامه خودشان را به ساختمان بردبری رسانده و با ماشین زمان به جلو رفتند، جایی که پس از خروج، سرین و نیروهای مونارِک منتظر آنها بودند. سرین قصد داشت CFR را در اولویت اول بازیابد یا در غیر اینصورت آن را منهدم کند. به هر ترتیب مبارزه مرگبار این دو دارنده قدرتهای زمانی در نهایت به کشته شدن سرین توسط جک جویس منتهی شد. پس از این ویلیام CFR را به ماشین زمان خود متصل و با کمک جک آن را فعالسازی میکند.
در این زمان انرژی کرونان در فضا منفجر و جریان زمان تثبیت میشود. این انفجار همچنین باعث تبخیر شدن سرین در زمان شد و ویل گفت که احتمالاً شکستگی در زمان به شکل کامل درست نشده است. جک نیز شروع به حس کردن علائم سندرم کرونان کرد، زمانی که در یک چشمانداز خودش را در دوره «پایان زمان» دید. یک ماه پس از این حوادث، جک جویس با فرمانده نیروهای امنیتی مونارِک یعنی «کلاریساوگاوا» پیرامون وقایع ۹ و ۱۰ اکتبر مصاحبه و ماجراها را تعریف کرد.
هنگامی که مصاحبه به پایان رسید، مشخص شد در خط زمانی نجات ویلیام که با خط زمانی دستگیریاش توسط مونارِک تداخل ایجاد شده بود، او قصد داشت وایلدر را وارد خط زمانی نجات ویلیام کند ولی از آنجایی که خط زمانی دستگیری خودش تغییر پیدا میکرد، از این کار منصرف شد. او در عوض به وایلدر منجمد شده در خط زمانی نجات خودش گفت برای نجات او نیز بازخواهد گشت. پس از پایان مصاحبه و خروج از دفتر کلاریس، جک با مارتینهَچ صحبت کرد. هَچ پیشنهاد موقعیت شغلی در مونارِک را به او داد ولی در اینجا جویس شاهد دو پیشبینی متفاوت از پذیرفتن یا رد کردن پیشنهاد هَچ دید.
منبع : https://t.me/GameNewNews
برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.
نظرات کاربران