داستان بازی سکیرو Sekiro: Shadows Die Twice

داستان بازی سکیرو Sekiro Shadows Die Twice

داستان بازی در دوره‌ی «سنگوکو» ژاپن و در پایان قرن شانزدهم جریان دارد، دوره‌ای که زندگی پایدار و مرگ در تضاد هم بودند.

شخصیت اصلی داستان «گرگ یک دست» یک جنگجوی ضربه خورده است که از آستانه مرگ نجات پیدا کرده است. او بعد از این که اربابش ربوده شد و دستش توسط یک فرمانده سامورایی قطع شد، در ظاهر کشته شد اما از مرگ نجات پیدا کرد. این شینوبی وقتی بیدار شد، متوجه شد که دستش توسط یک بوسشی مرموز (کشیش بودایی) با یک دست پروتزی تعویض شده است.

حالا هدف او نجات اربابش و گرفتن انتقام است. سلاح او در این راه یک کاتانا و یک بازوی پروتزی است که به او اجازه می‌دهد ابزار و وسایل مختلفی را روی آن نصب کند.

شخصی به نام «ایسشین آشینا» در پایان دوران سنگوکو، یک کودتای خونین را راه‌اندازی کرد و تمام سرزمین آشینا را تصاحب کرد. در همین زمان، یک بچه‌ی بی‌نام و یتیم توسط یک شینوبی‌ سرگردان به نام «جغد» به فرزندخواندگی گرفته شد. شینوبی، نام این بچه را «گرگ» گذاشت.

دوازده سال بعد قبیله‌ی آشینا در شرایط سقوط قرار گرفت، دلیل آن مریضی وخیم ایسشین سالخورده و همچنین اتحاد بیشتر دشمنان قبیله بود. نوه‌ی ایسنشین یعنی «گنیچیرو» که به دنبال راهی برای جلوگیری از سقوط قبیله‌اش بود اقدام به ربودن وارث الهی یعنی «کورو» کرد. او امیدوار بود تا به وسیله‌ی «میراث اژدها» که برای کورو بود، یک ارتش نامیرا بسازد.

گرگ که حالا تبدیل به یک شینوبی تکامل یافته و محافظ شخصی کورو شده بود، در مقابل گنیچیرو قرار گرفت اما خیلی زود شکست خورد و در این مبارزه دست چپش قطع شد. کورو نیز توسط گنیچیرو اسیر شد. گرگ به واسطه‌ی میراث اژدهایی که کورو سه سال پیش به او داده بود، زنده ماند و پس از به هوش آمدن خود را در یک معبد متروکه یافت. او در این معبد با یک مجسمه‌ساز دیدار کرد، کسی که قبلا یک شینوبی بود و حالا بت‌های بودا را می‌تراشید. این مجسمه‌ساز دست از رفته‌ی سکیرو را با یک «پروتز شینوبی» جایگزین کرد. این دست ساختگی قابلیت مجهز شدن به گجت‌ها و سلاح‌های مختلفی را داشت.

سکیرو با شینوبی پروتزی خود برای نجات کورو به قلعه آشینا نفوذ کرد و باری دیگر با گنیچیرو مقابله کرد و این بار او را شکست داد. با این حال او با نوشیدن یک اکسیر جوانسازی از خون اژدها موفق به فرار شد. کورو با وجود این که می‌توانست برای همیشه از آشینا فرار کند اما تصمیم گرفت بماند و مراسم «تفکیک جاویدان» را برگذار کند، مراسمی که باعث می‌شد تا دیگر کسی تنواند میراث اژدهای کورو را برای نامیرایی به دست آورد. سکیرو نیز به کورو کمک کرد تا اجزای مورد نیاز برای این مراسم، از جمله «شمشیر فانی» را به دست آورد.

سکیرو در بازگشت با جغد روبرو شد، کسی که باور می‌شد سه سال پیش کشته شده است. جغد افشا کرد که خودش نیز به دنبال میراث اژدهای کورو است و به سکیرو دستور داد تا وفاداری خود به کورو را انکار کند. بازیکن در این مقطع قادر به تصمیم‌گیری است. یعنی می‌تواند به کورو خیانت کند و پیرو جغد شود یا این که به کورو وفادار بماند.

اگر بازیکن با جغد همراه شود، سکیرو مجبور به مبارزه با «اِما» (دکتری در خدمت ایسشین) و مبارزه با خودِ ایسشین خواهد شد. سکیرو پس از شکست آن‌ها به جغد نیز خنجر خواهد زد و این در حالی خواهد بود که کورو وحشت‌زده پی می‌برد که گرگ توسط هوسِ خون فاسد شده است و همچنین به «اسورا» (یک نیمه خدا در دین بودایی) اشاره خواهد کرد.

اگر سکیرو به کورو وفادار بماند، او با جغد مبارزه خواهد کرد و او را خواهد کشت. سپس او با استفاده از آیتم‌های جمع‌آوری شده، وارد قصر «سرچشمه» خواهد شد. سکیرو سپس وارد قلمروی الهی خواهد شد و با اژدهای الهی خواهد جنگید و اشک او را به منظور اجرای «تفکیک جاویدان» برخواهد داشت. او در بازگشت به قلعه آشینا متوجه خواهد شد که این مکان توسط «وزارت داخلی» مورد حمله قرار گرفته است و اِما نیز خبر فرار کورو از طریق یک گذرگاه پنهان را به او خبر خواهد داد. سکیرو مدتی بعد کورو را مجروح شده پیدا خواهد کرد در حالی که گنیچیرو یک شمشیر فانی ثانویه را در اختیار خواهد داشت. یک نبرد نهایی بین گنیچیرو و سکیرو در خواهد گرفت. گنیچیرو در هنگام شکست، خودش را قربانی می‌کند تا ایسشین که به دلیل بیماری‌اش مرده بود را با قدرت دوباره به زندگی برگرداند. اگرچه ایسشین در جناح سکیرو و کورو بود اما او گنیچیرو را به خاطر قربانی کردن خود تحسین کرد و تصمیم گرفت تا با گرگ مبارزه کند.

بازیکن بعد از شکست دادن ایسشین می‌تواند بر اساس گفته‌های کورو به سه پایان‌بندی از داستان بازی، دست پیدا کند.