داستان کامل بازی The Witcher 2
داستان کامل بازی The Witcher 2
چند سالی از ماجرای Striga گذشته است. گرالت چشمان خود را باز میکند و خود را در قلعهی Kaer Morhen مییابد. او توسط سایر ویچرها در یک مزرعه پیدا و به این قلعه آورده شده بود. گرالت تقریبا هیچچیز از گذشتهی خود به یاد نمیآورد. او توسط گروهی از ویچرها به Kaer Morhen آورده شده بود، جایی که او با یک جادوگر به نام Triss Merigold آشنا میشود. قلعه توسط گروهی از راهزنان به نام Salamandra مورد حمله قرار میگیرد. سردستهی آنان شخصی است که به «پروفشور» شهرت دارد؛ جادوگری که نام اصلی او Savolla است. کسی که کنترل گروه بزرگی از موجودات هیولایی و جادوگری دیگر به نام Azar Javed را بر عهده دارد. ویچرها و جادوگران موفق به کشتن هیولا میشوند اما پروفسور و Azar با تغییر شکل و تبدیلشدن به شکل ویچر موفق به فرار میشوند.
گرالت پس از آن به سمت گورستان خرابهای در Vizima راهی میشود. تریس، که در پی آن حوادث زخمی شده، نیاز به درمان دارد. گرالت پس از درمان تریس در حالی که با Javed هم مبارزه میکرد، به همراه سایر ویچرها در مکانهای مختلف برای پیداکردن اطلاعاتی از Salamandra پخش شدند. گرالت به جنوب Vizima، محل سلطنت شاه Foltest میرود. او به حومهی شهر رفت؛ جایی که یک پسربچه بهنام Alvin و یک دوست قدیمی بهنام Shani حضور داشتند. کسانی که هماکنون گرالت آنها را بهخاطر نمیآورد. او فهمید که Vizima در یک قرنطینه است و متوجه شد که جنگی بزرگ بین شوالیههای Order of the Flaming Rose وSquirrels یعنی گروهی از مبارزان چریکی از نژاد اِلفها، دوارفها و سایر غیرانسانها در گرفته است. گرالت متوجه شد که با اقداماتی مانند نجات یا محکومکردن یک ویچر، کشف یک توطئه بین Salamandra و مقامات، کشتن افراد شهر یا کشتن یک سگ غولپیکر روحمانند، او میتواند تنها با بازداشتشدن، وارد Vizima شود. گرالت در یک زندان، جایی که او برای کشتن نوعی مار افسانهای در فاضلاب در ازای آزادیاش داوطلب شده بود، بیدار شد.
او در فاضلاب، یکی از شوالیههای Order بهنام Siegfried را ملاقات کرد؛ کسی که نهتنها میتوانست در کشتن هیولا به او کمک کند، بلکه میتوانست او را نزد جاسوس ویژهی Salamandra برده که میتوانست در شکستدادن Salamandra به او کمک کند. گرالت بخش دوم تعقیب گروه Salamandra را آغاز کرد. او به بررسی یک قتل از این گروه پرداخت که به او فهماند که گروه Salamandra را یک جادوگر رهبری میکند و اگر او بتواند سرنخهای درست را در کنار هم قرار دهد، میتواند جادوگر Javed را که در واقع همان جاسوسی است که با او همکاری میکرد را بکشد. در واقع Javed از گرالت برای رسیدن به برج و محل اختفای کتاب استفاده کرده بود. گرالت به بالای برج میرود و کتاب قدرتمند را پیدا میکند.
اگر او از دانش آن کتاب استفاده کند، میتواند آن را علیه Javed به کار ببرد اما اگر به آن بیاعتنایی کند، یک کمین در انتظار او خواهد بود و کتاب ربوده میشود که این باعث ضربهخوردن گرالت از Javed و فرار پروفسور میشود. پس از آن گرالت در اتاق خانهی Triss در قسمت اغنیای Vizima بیدار شد. ادامه داستان، صرف گشتن گرالت برای پیداکردن اطلاعاتی از مکان Salamandra و کسب اطلاعاتی در مورد قدرتهای Alvin در Vizima میشود. او همچنین شروع به کشف توطئهای دیگر در مورد گناهکاربودن خاندان سلطنتی میکند. در یکی از مهمانیهای سران و بزرگان، گرالت با دختری بهنام Adda (همان دختر Foltest که دچار نفرین Striga شده بود) ملاقات میکند و طی گفتگویی بین آن دو، Adda به گرالت پیشنهاد یک رابطهی جنسی را میدهد.
داستان کامل بازی The Witcher 2
گرالت در اتاق Adda نامههایی را پیدا میکند که او را به Salamandra متصل میکند و همچنین مدال گرالت شروع به لرزیدن میکند که به معنای وجود جادو در اطراف است. گرالت در نهایت، مکان اختفای گروه Salamandra در Vizima را پیدا میکند و به کمک Siegfried و گروه Order به آن حمله میکند. طی مبارزهی گرالت با Javed، گرالت از متحدان خود جداست اما با فشار و مبارزهی قدرتمند گرالت، او شکست میخورد ولی موفق به فرار میشود. در نهایت گرالت آمادهی مبارزه با پروفسور میشود. پس از مدتی مبارزه در نهایت گرالت او را به سمت عنکبوت غولپیکری که Salamandra آن را برای اهداف شوم خود تعلیم داده بود، میفرستد و عنکبوت نیز پروفسور را میخورد. گرالت وارد یک غار میشود و عنکبوت غولپیکر و فرزندان او را شکست میدهد و از آنجا فرار میکند. در خارج از غار نیروهای سلطنتی و Adda او را پیدا میکنند و Adda به گرالت میگوید که او هنوز هم بهخاطر خیانت پنهانیاش قصد کشتنش را دارد.
به هر حال Triss با یک تلپورت او را از این وضعیت نجات میدهد و به روستایی در آن سوی دریاچهی Vizima میبرد. در آنجا گرالت و دوست قدیمیاش Dandelion، برای اولینبار با یک صلح که آن هم ناپایدار است روبهرو میشوند. آنها وقت خود را صرف مراقبت از Alvin و کمککردن به حل مشکل ازدواج یک خانوادهی فقیر و همچنین حل مشکلات بین روستا و شهر Aquatic میکنند. این صلح باقی نمیماند و نبرد بین دو گروه Order و Squirrels روستا را تهدید میکند. گرالت در این حالت میتواند بیطرف باشد و مردم روستا را به سرنوشت خویش رها کند یا طرف شوالیهها و یا غیرانسانها را بگیرد. در این حالت آلوین که بسیار ترسیده، قدرتهایی جادویی از خود نشان میدهد. او همچنین گردنبندی دارد که در برابر قدرتهای جادویی مقاوم است. Triss به او میگوید که باید بتواند قدرت خود را کنترل کند.
پس از آن گرالت و Dandelion تصمیم میگیرند تا به Vizima بازگردند. در آنجا Foltest بازگشته و کنترل قلعهی خود را دوباره به دست گرفته اما در همان زمان، جنگهای داخلی شدت گرفته اند. Squirrels باعث حملهی نیروهای Order و کشتهشدن بسیاری از غیرانسانها شدهاند. بسته به اینکه گرالت در نبرد قبلی در کدام طرف از جنگ قرار گرفته باشد، او میتواند هم بیطرف باشد و در درمان زخمیها در بیمارستان به Shani کند یا به شوالیهها و یا اِلفها در نبرد کمک کند. او همچنین میتواند به Adda در درمان نفرینی که از Striga بر او باقی مانده کمک کند یا اجازه دهد تا او بمیرد. بعد از آن شاه سرنخهایی را از مکان اختفای Azar Javed فاش میکند. در نهایت گرالت به مکان اختفای او میرود و جادوگر شیطانی را به سزای اعمالش میرساند و میکشد اما در این بین متوجه میشود که ذهن پشت گروه و برنامههای Salamandra کسی جز رئیس گروه Order of the Flaming Rose نیست که قصد خیانت به پادشاه را دارد.
داستان کامل بازی The Witcher ۲
شوالیههای فراوان و جهشیافتهی گروه Order هماکنون شورشی عظیم را ترتیب دادهاند. (رئیس بزرگ گروه Order دانشی برای تولید سربازان جهشیافته و مافوق بشری را از قلعهی Kaer Morhen در حملهی بزرگ Salamandra به این قلعه به سرقت برده بود) شاه بار دیگر درخواستی از گرالت میکند و به او میگوید که باید رئیس بزرگ گروه Order را بکشد. بسته به اینکه گرالت در نبرد اول چه تصمیمی گرفته باشد، او میتواند پادشاه را قانع کند که گروه Order تحت فرمان Siegfried هنوز هم میتواند وفادار باشد یا او را متقاعد کند که حق واقعی با گروه Squirrels است یا او را قانع کند که هر دو گروه دشمن هستند. در نتیجه گرالت، Siegfried (رئیس گروه Order) یا Yaevinn (سردستهی Squirrels) و یا Triss (بیطرف) را انتخاب می کند هر کدام از آنها با گرالت برای کشتن رئیس بزرگ همراه میشوند. اگر گرالت هر دوی آنها را بهعنوان دشمن پادشاه انتخاب کند در طول مسیر با شهرهای جنگزده و ویرانشده روبهرو میشود. گرالت بهتنهایی وارد قلعهی Order میشود.
(در صورت انتخاب یکی از دو رئیس گروه، آنها زخمی میشوند و نمیتوانند وارد شوند و در صورت انتخاب Triss گرالت برای محفاظت، او را داخل نمیآورد) در داخل قلعه، رئیس بزرگ، تلاش می کند تا گرالت را متقاعد کند که اهداف او برای اجرای طرحی بزرگ است. او به گرالت گفت که پیشگویی شده تمام زمین بهزودی یخ خواهد بست و تنها راه نجات بشریت فرار به سوی جنوب است. او گفت تنها برای این، دانش جهشزایی را به سرقت برده تا بتواند محافظان مافوق بشری برای محافظت از آنها در طول سفرشان ایجاد کند. گرالت طبق صحبتهای رئیس بزرگ در مورد آینده شک و تردیدهایی داشت اما در نهایت او را باور نکرد و تحت تأثیر سخنان او قرار نگرفت. اما رئیس بزرگ توهمی بزرگ ایجاد کرد و گرالت را در یک سرزمین یخی قرار داد. گرالت پس از مبارزه با چندین هیولا و آشنایی با افرادی که به او در عبور از این توهم کمک کردند، در نهایت توانست از این توهم بیرون بیاید و در قلعه با رئیس بزرگ مبارزه کرد و او را کشت.
هنگامی که گرالت به جسد مردهی او که بر روی زمین افتاده بود نگاه کرد، دید که او گردنبندی مشابه گردنبند ضد جادویی آلوین دارد. در میانپردهی پایانی، پادشاه Foltest پاداش گرالت را پرداخت میکند و ویچر به راه خود ادامه میدهد که ناگهان یک قاتل به پادشاه حمله میکند. گرالت سریعاً واکنش نشان داده و با شخص مهاجم مبارزه میکند و او را میکشد. هنگامی که گرالت ماسک او را برمیدارد، متوجه میشود که او یک ویچر تعلیمدیده است. Foltest از گرالت درخواست میکند تا محافظ شخصی او شود و از او در برابر جادوگران و ساحرانی که قصد کشتن او را دارند محافظت کند که گرالت نیز قبول میکند.
منبع : https://t.me/GameNewNews
داستان کامل بازی The Witcher 2
برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.
نظرات کاربران