۱۰ نکته دربارهی موسسان هاگوارتز که بسیار عجیب است
موسسان هاگوارتز
گودریک گریفندور، روونا ریونکلا، سالازار اسلیترین و هلگا هافلپاف هاگوارتز را تأسیس کردند، اما چیزهای زیادی درمورد آنها وجود دارد.
مدرسهی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز در جهان هری پاتر دارای تاریخچهای غنی است و همهی اینها با چهار بنیانگذار آغاز شد: گودریک گریفندور، روونا ریونکلا، سالازار اسلیترین و هلگا هافلپاف.
این چهار نفر با هدف ایجاد بهترین مدرسه جادوگری گرد هم آمدند و آن را به دست یک مدیر و کلاه گروهبندی سپردند. چیزهای زیادی درمورد روابط آنها با یکدیگر وجود دارد که طرفداران از آنها بیخبرند، چون موارد زیادی وجود دارد که فاش نشده است و برخی از چیزهایی که فاش شده نیز با عقل جور در نمیآیند.
۱- آنها دانشآموزان را جدا کردند
بنیانگذاران هاگوارتز تصمیم گرفتند دانشآموزان را بسته به شخصیتشان گروهبندی کنند و اجازه دادند که علایق و برنامههایشان آنها را گروهبندی کنند. آن چهار نفر به جای آنکه با اختلاف نظر یکدیگر کنار بیایند، اجازه دادند که تعارضاتشان تأثیر منفی در مدرسه بگذارد.
آنها هنگامی که دانشآموزان را در گروهها قرار میدادند و فکر میکردند که گروه خووشان از بقیه بهتر است، وحدت در تنوع را از دست دادند. هدف آنها ساختن بهترین مدرسهی جادوگری جهان بود، اما متاسفانه فقط روی گروه خود تمرکز کردند.
۲- تصمیم غیرعاقلانهی روونا ریونکلا
هلنا ریونکلا نیمتاج مادرش را دزدید و فرار کرد. روونا ریونکلا بیمار شده بود و او میخواست آخرین بار دخترش را ببیند و اشتباهش را جبران کند. او بارُن، مردی را که میدانست دخترش را دوست دارد، فرستاد تا او را پیدا کند و بازگرداند.
«او مردی بود که مدتها مرا دوست داشت، گرچه من او را برای یافتنم دست کم گرفتم.»
«او(روونا) میدانست که بارُن تا زمانی که مرا پیدا نکرده آرام نخواهد گرفت.»
آیا روونا، همانطور که گفته شده عاقل بود، از خطرات فرستادن بارُن، مردی که در محبتهایش بیثبات بود، برای یافتن هلنا بیاطلاع بود؟ چارهی دیگری نبود.
۳- شمشیر گریفیندور که به برای دفاع در برابر مشنگها بود، نمادی از شجاعت بود
شمشیر گریفندور برای هرکسی که به آن احتیاج دارد، بهویژه یک گریفندور واقعی ظاهر میشود، اما ابتدا شمشیر متعلق به گودریک گریفندور بود، در دورههایی که جادوگران و مشنگها با هم زندگی میکردند. شمشیر به جای چوبدستی برای دوئل در برابر مشنگها استفاده میشد، اگرچه بازهم میتوانستند از چوبدستی استفاده کنند. گودریک کسی بود که با همان سلاح با حریفش رودررو شد، اما آیا این کافی است که شمشیر نمادی از رشادتها باشد؟ نشانهای از یک گریفندور واقعی؟
۴- چگونه باهم آشنا شدند؟
موسسان هاگوارتز
چهار بنیانگذار هاگوارتز همگی کاملاً خاص هستند، همه در زمینهی تخصص خود مهارت دارند و همهشان ویژگیها و صفات مختلفی را نمایان میکنند، اما آنها چگونه برای اولینبار باهم ملاقات کردند؟ گفته میشود بنیانگذاران میخواستند بهترین مدرسهی جادویی را ایجاد کنند، اما آیا آنها قبل از آن یکدیگر را میشناختند؟ آنها قبل از آنکه بفهمند هاگوارتز را اینگونه میخواهند باهم دوست بودند، اما آیا در طی این روند آنها باهم دوست شدند یا قبل از آن باهم دوست بودند؟
۵- هیچ بنیانگذار دیگری از تالار اسرار خبر نداشت
پاترمور اظهار داشت که سالازار اسلایترین تالار اسرار را بهعنوان محلی برای آموزش دانشآموزان خود درمورد جادوهایی که سه بنیانگذار دیگر ممکن است نپذیرفته باشند، ایجاد کرد. چگونه مؤسسین دیگر که به همان اندازه مسلط و ماهر بودند از این موضوع غافل بودند؟ چطور باسیلیسک آنهمه مدت در زیر مدرسه بود بدون اینکه کسی به کمک جادو متوجه آن شود؟ هاگوارتز مکانی عظیم است، مکانی با پلههای متحرک و اتاقهای پنهان. آیا بنیانگذارانی که آن را ساختهاند، آخرینبار طراحی آن را چک نکردند؟ حتی وقتی اسلیترین با کینه آنجا را ترک کرد؟
۶- آنها چطور دروس مدرسه را انتخاب کردند
تنها دروس مربوط به مشنگها در هاگوارتز، درس اختیاری مطالعات مشنگی است. غیر از اینها هیچ ادبیات، ریاضی یا اقتصادیای وجود ندارد. دروس اصلی عبارتاند از: نجوم، پرواز، گیاهشناسی، افسونها، معجونها، دفاع در برابر جادوی سیاه، تغییرشکل و تاریخ جادو. چگونه بنیانگذاران هاگوارتز تصمیم گرفتند که کدام دروس در مدرسه موجود باشد؟ چرا وقتی سالازار رفت، دروس مشنگی بیشتری را در مدرسه قرار ندادند؟ آیا آگاهی از دنیای مشنگی و چگونه کار آنها ارزش یادگیری ندارد؟
۷- آنها هاگوارتز را به مکانی خطرناک تبدیل کردند
موسسان هاگوارتز
درست در حاشیهی هاگوارتز جنگل ممنوعه واقع شدهاست، خانهای برای موجودات جادویی خطرناک و محلی؛ همچنین در آنجا کوههایی در اطراف محوطه، صخرههایی با ارتفاع زیاد که منجربه سقوط مرگبار میشوند، پلههای متحرک بدون قافیه و دلیل، پلههای نامرئی، سیاهچالها و اتاقهای مخفی وجود دارد.
هاگوارتز چشمگیر است، بله، اما همچنین مکانیست که هرگز بهطور کامل کشف نشدهاست و بهنظر میرسد محیط اطراف آن برای جادوگران جوان و آموزشندیده بسیار خطرناک است.
۸- غیر از هلگا هافلپاف، همهی آنها اهداف خودخواهانه داشتند
هلگا هافلپاف تنها بنیانگذاری بود که گفت: «من چیزهای زیادی را آموزش میدهم و با آنها مثل هم رفتار میکنم.»
همهی بنیانگذاران دیگر ویژگیهای خاصی را برای دانشجویان خود میخواستند. گروه هافلپاف اغلب نادیده گرفته میشود، اما تنها گروهی است که میخواهد به همه و هرکسی که تمایل به یادگیری دارد آموزش دهد. این گروه تنها گروهیست که عمدتاً بر آموزش تمرکز دارد، نه خصوصیاتی که دانشآموزان باید داشته باشند تا به آن آموزش دسترسی پیدا کنند.
۹- منطق پشت شعار مدرسه
موسسان هاگوارتز
شعار هاگوارتز عبارت لاتین “draco dormiens nunquam titillandus” است که به معنی آن است که هرگز یک اژدهای خوابیده را قلقلک ندهید. چطور شد که آنها این شعار را برای مدرسه انتخاب کردند؟ چه حکمتی پشت آن بود؟ آیا آنها فقط مایل به افزودن درس دیگری بودند؟ یک یادآوری برای دانشجویانشان که همیشه و همیشه هوشیار بمانند. یا اینکه آنها به اصطلاحات این عبارت در لاتین علاقه داشتند؟ این اصطلاحات میتواند به هرگروهی اشاره کند.
خردِ مهارِ انگیزهها، مهم نیست که این احتمال چقدر پیش پا افتاده و مهیج است. خطر یک موقعیت و توانایی ارزیابی. سادگی و سهولت ظاهری یک شرایط، ایمنی کاذب و فریب، که هر چیزی در هر لحظه می تواند تغییر کند. آرزوی شادی بخشیدن به دیگران اما درک خلق و خوی دیگران و آنچه که آنها نیاز دارند.
۱۰- آنها چگونه آهنگ هاگوارتز را ساختند؟
بنیانگذاران که خود را جدی میگرفتند، ترانهای را برای مدرسه را انتخاب کردند که باعث میشد آرامتر بهنظر برسند. آیا آنها آهنگ را انتخاب کردند؟ محرک چهکسی بود؟ آیا آهنگ فقط به این دلیل انتخاب شده بود که اشارهای به نام مدرسه و رویای روونا ریونکلا داشت که یک گراز زگیلدار او را به سمت صخره هدایت میکند؟ یا آیا بنیانگذاران واقعاً سعی در ایجاد شادی بیشتر در مدرسه داشتند؟ این ممکناست چندان منطقی نباشد، اما متقابلا میتواند تمام منطق دنیای جادوگری را داشته باشد.
منبع : hogwartz
نظرات کاربران