یادگاران مرگ
بهطور واضحی میتوانیم بگوییم یادگاران مرگ سهتا از مهمترین اشیا جادویی در دنیای هری پاتر هستند، اما چرا میگوییم که با عقل جور در نمیآیند و عجیب هستند؟ خب وقتی بحث به ابرچوبدستی، شنل نامرئی و سنگ رستاخیز میرسد منطق داستان قدری از هم میپاشد. در ادامه مطلب به ده نکته گیجکننده در رابطه با یادگاران مرگ میپردازیم :
۱- ایگنوتیوس پورل تنها برادر عاقل بود
با توجه به افسانهی برادران پورل، چنین برداشت میشد که ایگنوتیوس تنها برادر عاقل است، زیرا او شنل نامرئیکننده را بهجای چوبدستی یا سنگ خواسته بود. اگرچه درک منطقی که پشت این جمله پنهان شده بسیار سخت است. بله، ساختن سنگی که به مردگان جان دوباره میبخشد بسیار خطرناک است؛ اما درک این موضوع که چرا ساختن قدرتمندترین چوبدستی دنیا به اندازهی ساختن سنگی که به مردگان حیات دوباره میدهد، احمقانه و خطرناک است یا اینکه چرا درخواست برای داشتن شنل نامرئیکننده چیزی بسیار زیرکانه است!
۲- چرا خانوادهی گانت متوجه نشدند که دارای سنگ رستاخیز هستند؟
برای بخش مهمی از تاریخچهی این سنگ میتوانیم به این اشاره بکنیم که سنگ رستاخیز به عنوان میراث در خانوادهی بدنام گانت میگشت. اگرچه این واضح است که اکثر اعضای خانوادهی گونت فکر میکردند که این تنها یک تکه جواهر ارزشمند است نه سنگ رستاخیز، اما این چگونه ممکن است که آنها برای قرنها مالک این سنگ بودهاند، بدون اینکه به حقیقت وجودیِ آن پی ببرند؟ تنها، بودن جسمی جادویی برای سالها در خانودهای جادویی باعث میشود که آنها در نهایت راز سنگ را کشف کنند، اما حتی بهطور اتفاقی هم به کاربرد آن پی نبردند.
۳- چرا دامبلدور از چوبدستی استفاده کرد؟
اگرچه بسیاری از ساحره و جادوگرهای دنیای جادویی باور داشتند که وجود ابرچوبدستی یک افسانه است و ولدمورت برای همیشه از نابود شده است. دامبلدور از سالیان پیش از برگشت ولدمورت میدانست هر دوی این عقیدهها غلط هستند. اما چرا دامبلدور از سالیان پیش از بازگشت ولدمورت از ابرچوبدستی استفاده میکرد؟ آیا او فکر نمیکرد که قبل از نبرد نهاییاش با ولدمورت مشکلی برای چوبدستی پیش بیاید؟
۴- چرا ولدمورت متوجه ارباب حقیقی چوبدستی نشد؟
یکی از مشکلات بزرگی که ولدمورت در راه دستیابی به ابرچوبدستی با آن مواجه شد این بود که او نتوانست ارباب حقیقی آن را شناسایی کند. اگرچه فهمیدن این موضوع بسیار دشوار است، زیرا او آگاه بود که پروسهی حذف کردن صاحب قبلی باعث میشود که او ارباب جدید ابرچوبدستی باشد و متوجه نشدن این موضوع برای شخصی مثل ولدمورت که از هوش سرشاری بهرهمند بود، عجیب است.
۵- پورلها آنقدرها هم شهرت نداشتند
مشخصاً در دنیای جادویی پرولها کاملاً ناشناخته هم نبودند اما در مقایسه با جادوگران مشهورتر دیگری مانند نیکلاس فلامل، آلبوس دامبلدور و مرلین، پرولها زیاد معروف نبودند. درحالی که افسانهی یادگاران مرگ به اینکه این خود برادران پورل بودند که سه یادگار را ساختند بها نداد، از این حقیقت غافل نشویم که با توجه به دستآوردهای خارقالعادهی آنها، ناشناخته بودن پرولها بسیار عجیب است.
۶- چگونه آنها به افسانه تبدیل شدند؟
در زمانی که هری پاتر باید با ولدمورت روبهرو میشد بسیاری از ساحرهها و جادوگرهایی که در رابطه با یادگاران مرگ اطلاعاتی داشتند، بهشدت عقیده داشتند که این داستان یک افسانه است، اما چرا؟ باتوجه به اینکه اشیا یادگاران مرگ نسل به نسل به ارث میرسیدند این عجیب است که برای بسیاری از جامعهی جادوگری باور این موضوع که یادگاران مرگ واقعی هستند، سخت بود.
۷- تئوری اینکه آنها به وسیلهی مرگ درست شدهاند
گاهی اوقات افسانهای که در رابطه با بعضی اشیاء، وقایع و اشخاص جادویی روایت میشود قابل درک است، اما داستانی که پشت یادگاران مرگ بود، قدری عجیب است. خلق داستانی مانند ساخته شدن اشیا دستسازی مثل اینها توسط مرگ ایدهایست که زیاد با خود سازهها مرتبط به نظر نمیرسد. فقط سنگ رستاخیز رابطهی مستقیمی با مرگ دارد و اینطور به نظر میرسد که مشخصاً این شئ به راحتی خلق شده است، زیرا به رابطهی هری پاتر و ولدمورت بسیار مرتبط است نه به خاطر اینکه رابطهاش با مرگ معقول است.
۸- ارباب مرگ بودن
دوباره، اینطور به نظر میرسد که کل مفهومی که پشت یادگاران مرگ قرار دارد بیشتر به خط داستانی هری پاتر مربوط میشود نه به رابطهی اشیا ساخته شده با خود مرگ. سنگ رستاخیز واقعا تنها چیزیست که با مرگ رابطهی مستقیم دارد و درک این موضوع که چرا مالک ابرچوبدستی و شنل نامرئیکننده بودن به اندازهی مالکیت بر سنگ رستاخیز مهم است که دارندهی هر سهی این اشیاء فرد را ارباب مرگ میسازد.
۹- چگونه ممکن است که هری تنها ارباب مرگ بوده باشد؟
باتوجه به سختیهای بسیار دشواری که برای مالکیت بر هر سه یادگار مرگ توصیف شده بود، هری پاتر تنها جادوگریست که ما مطمئن هستیم ارباب مرگ بودهاست (اگرچه دامبلدور هم واجد شرایط برای بودن در این لیست است، اما او تمام یادگاران مرگ را در یک زمان دارا نبوده)، اما این کمی باعث شگفتی ما میشود، زیرا جادوگران و ساحرههای زیادی در جستجوی این سه یادگار بودند و اگر راستش را بخواهید پیدا کردن آنها زیاد هم نباید سخت بوده باشد.
۱۰- یادگاران تنها اشیا از نوع خودشان بودند
ایدهی دامبلدور مبنی بر اینکه خود برادران پورل سازندهی یادگاران بودند تا اینکه مرگ پشت این ماجرا باشد بسیار معقولتر است، اما چیز مبهم این است که برای ساختن اشیایی به این قدرتمندی نباید آزمایشهایی یا چیزی مانند آن وجود داشته باشد؟ مشخصاً هیچ جادوگری نمیتواند یکی از قدرتمندترین اشیا جادویی در اولین تلاش، بسازد. پس چرا پرولها در زمان خودشان بهطور مثال برای ساخت چوبدستی یا شنل جادویی مشهور نبودند؟ یا که یادگاران مرگ بهترین ساختهی آنها بوسیلهی مقدار زیادی کار و تلاش بود؟
منبع : hogwartz
نظرات کاربران