نقد و بررسی قسمت ۷ فصل ۴ سریال The Boys به نام The Insider
فصل چهارم سریال “The Boys” به پایان خود نزدیک میشود و بالاخره داستان به جایی میرسد. پس از هفتهها سرگردانی، سریال در قسمت “افشاگر” بالاخره خائن گروه هفت را نشان میدهد. علاوه بر این، رایان (کامرون کروتی)، پسر سرکش هوملندر (آنتونی استار)، در برابر خواستههای پدرش برای شستشوی مغزی بیشتر هواداران ووت مقاومت میکند. اینها کاتالیزورهای آتشبازیهای قریبالوقوع فینال هستند، اما با توجه به تعداد زیادی از گرههای باز فصل چهارم، آیا اینها “دیر شده” نیستند؟ بیلی بوچر (کارل اوربان) هنوز در حال مرگ است، جایزه سر رابرت سینگر (جیم بیور) هنوز پرداخت نشده و هوملندر هنوز تلاش میکند آمریکا را به یک دیستوپیای بیقانون ابرقهرمانی تبدیل کند. قسمت “افشاگر” چندین گره را باز میکند، اما صادقانه بگویم، درام برجستهای تولید نمیکند.
اریک کریپکه، شورانر سریال، و تیم نویسندگانش در طول فصل با سیل عظیمی از داستانهای ناتمام دست و پنجه نرم کردهاند که در این قسمت قبل از آخر بیشتر مشخص میشود. بازگشت فرنچی (تومر کاپون) را در نظر بگیرید: بوچر به پسران اعتراف میکند که دکتر سامیر شاه (امید ابطحی) را ربوده است، اما این لحظه شجاعانه خارج از شخصیت با ورود فرنچی درست بعد از آن تضعیف میشود. قسمتهای قبلی خیلی بزرگنمایی کردند که فرنچی تسلیم ارواح کشتهشده گذشته خود شده است، اما بوچر با یک خط درباره گریس مالوری (لایلا رابینز) که چند رشته را میکشد، صحبت میکند و پوف – فرنچی دوباره در تصویر است. این فرانسوی شورشی یک خط غمگین درباره اینکه ترجیح میدهد هر کاری انجام بدهد به جای اینکه بیرون از میلههای زندان باشد، زمزمه میکند و ما از فکر آن میلرزیم، اما اتحاد تمیز و احمقانه او احساس بیاهمیت میکند.
خوشبختانه، “افشاگر” نقطه روشنی در بحران اخلاقی رایان در مورد تکرار تبلیغات ووت در یک ویژه برنامه کریسمس پیدا میکند. در تمام فصل، او یک وسیله برای هوملندر یا بوچر بوده است – بیشتر یک تصویر از مشکلات آنها تا رشد پسر. اما این هفته، این موضوع اصلاح میشود: در محاصره عروسکهای دستساز گروه هفت در یک کلبه برفی و دنج شبیه به فیلمهای هالمارک، مجبور به خواندن درباره افشای جاسوسهای آنتیفا حتی اگر والدین شما باشند، رایان تولید را مختل میکند. او با محکوم کردن متن تایید شده توسط هوملندر درباره گرومرها، ریشدارها و کودکآزاران، پافشاری میکند و از ته دل صحبت میکند، که یک پیشرفت جالب برای شخصیت است. میتوانیم خشم جوشان هوملندر را در قسمت ۸ احساس کنیم.
سپس اِی-ترین (جسی تی. اشر) وجود دارد که وقتی در محاصره دفتر مرکزی فلایران توسط هوملندر به دستور هوملندر به طرف پسران میرود، به عنوان خال گروه هفت فاش میشود. این مبارزه یک مسلسل را به کار میاندازد و به استارلایت اجازه میدهد تا دیپ (چیس کرافورد) را پس از “رد کردن” حقیقت او – مسخره کردن جنبش #MeToo – تا سرحد مرگ کتک بزند، اما آنچه بعد از آن اتفاق میافتد تاثیرگذارتر است. اِی-ترین به دفتر اشلی بارِت (کولبی مینیفی) میدود و پیشنهاد میدهد که هر دو را به فلورانس ایتالیا (جایی که اشلی جوانتر و پانکیتر زمانی زنده احساس میکرد) ببرند. آنها میتوانند از انتقام قریبالوقوع هوملندر پنهان شوند، اما اشلی با درگیری با هیولایی که توسط ووت پرورش داده شده است امتناع میکند. اشلی با مهربانی به اِی-ترین یادآوری میکند که ردیاب خود را قطع کند، اما با ماندن و پذیرش هر نوع جهنم آتشین به سبک هوملندر، با شیاطین خود صلح میکند.
سیستر سیج (سوزان هیوارد) و فایرکراکر (والوری کری) همچنان برای قرار گرفتن در پشت هوملندر رقابت میکنند و اوایل روند به سمت فایرکراکر حرکت میکند. سیج با شوخی کنایهآمیز درباره مکالمات “محرک” بین او و فایرکراکر، صبر هوملندر را میآزماید و این اولین باری است که او واقعاً خط قرمز را رد میکند. هوملندر با نگاهی خیره به سیج، آماده است که سر او را با لیزر بپاشد و او به شکلی که تا به حال ندیدهایم وحشتزده به نظر میرسد. تا اینکه بعداً سیج به فایرکراکر و هوملندر به خاطر اعدام وبویور (دان موسو) – که یک نشت اطلاعات دروغین دیگر را مسدود کرد – میخندد و اعتراف میکند که از اول میدانست اِی-ترین بوده است. هوملندر متوجه میشود که سیج تمام این مدت کنترل را در دست داشته است. هیوارد که با اعتماد به نفس بازی میکند، کری که تعادل کامل را به عنوان یک “الکسا جونز” ارزانقیمت در حالت وحشت ایجاد میکند و استار به عنوان یک هوملندر سلطنتی و ناامید؟ اینها چیزهای خوب هستند.
با وجود اینکه “افشاگر” یک قسمت سنگین ووت است، پسران نیز با موانع خود روبرو هستند. ما متوجه میشویم که سیج به یک دگرشکل پول میدهد تا در تاریخ ۶ ژانویه نقش “لی هاروی” (مانند اسوالد) را بازی کند و رابرت سینگر را ترور کند. از نظر ابرقهرمانی، این کاملا منطقی است: یک دگرشکل میتواند هر کسی، هر جایی باشد. اما این پیچیدگی به اندازه کافی رضایتبخش نیست زیرا خیلی دیر در بازی معرفی میشود. پسران احتمالا هفته آینده خود را مشغول شکار این شرور عوضکننده چهره میکنند و حواسپرتی دیگری از هر قوس داستانی هفت نفره در مقابل پسران ایجاد میکنند. مطمئنا، راهی که دگرشکل تکههای گوشتی را برای نشان دادن لباس جدید خود زیر لکههای پوستی پوسیده جدا میکند، کاملا در برند وحشتناک پسران قرار دارد. اما چیزی که آنها قول میدهند به داستان بیاورند، حتی پس از فاش شدن اینکه هیوگی از دگرشکل رودست میخورد، در پایان قسمت، به شدت هیجانانگیز نیست.
در مورد وحشتناک بودن صحبت کنیم، فرنچی باید پس از تزریق ویروس سوپر ساخته شده توسط دکتر سامیر، کیمیکو (کارن فوکوهارا) را نجات دهد. فرنچی با مهربانی به سامیر پیشنهاد کمک میکند، موسیقی پسزمینه “شهر دیوانگی” را پخش میکند یا غذاهای بیرونبر را با او تقسیم میکند، فقط برای اینکه با تلاش فرار سامیر پاداش بگیرد. سم سیاه و غلیظ از رگهای پاهای کیمیکو بالا میرود، بنابراین فرنچی یک تورنیکه کمربندی محکم میبندد و یک اره دندانهدار برمیدارد انگار که یک پسر پیشاهنگ است. وقتی فرنچی با اره ران کیمیکو را می برد، خون جمع میشود، آهنگ “Steal My Sunshine” با صداهای تقتق فلز روی عضله ترکیب میشود و این عجیب عاشقانه است؟ فرنچی و کیمیکو روحهای شکستهای هستند که برای بهبودی به یکدیگر نیاز دارند و چشمان فرنچی با تصمیمگیری پر میشود زیرا او به سرعت وارد عمل میشود. او بدون کیمیکو زندگی نمیکند.
“افشاگر” قسمت محکمی از سریال “پسران” است، اگرچه با برخی میانبرها در داستانگویی و اضافه شدن ناامیدکننده شخصیتهای جدید به گروه بازیگران خدشهدار شده است. بین گروه بوچر و گروه هفت هوملندر، خشونت و جنگنده کافی برای یک رویارویی نهایی وجود دارد. با این حال، اضافه کردن یک دگرشکل از رقابت مداوم آنها کم میکند و هیجان پیشدرآمدهای فینالهای قبلی را ایجاد نمیکند. داستان در حال پیشرفت سریال با زیرمجموعهها پر شده است و حالا آنها تصمیم گرفتهاند یک مانع دیگر هم معرفی کنند؟ با تنها یک قسمت باقیمانده برای به پایان رساندن همه چیز؟ به همین دلایل، “افشاگر” هرگز موج مناسب حرکت را برای تشویق ما برای نتیجهگیری حماسی هفته آینده پیدا نمیکند.
نظرات کاربران