فصل ۴ سریال The Boys با حالتی شبیه به یک بازآفرینی ضدقهرمانانه شروع میشود. اریک کریپکه، خالق سریال، کارتهای روی میز را به هم میریزد اما در این سه قسمت، دستهایی به طرز عجیبی شبیه به هم را برای ما رو میکند. گروه بیلی بوچر (با بازی کارل اربن) نقشههایی برای نابودی هوملندر (با بازی آنتونی استار) میکشند. متحدان جدید با شنل جای خالی اعضای گروه هفت را پر میکنند و خود را با شعار “جان ابرقهرمانان مهم است” هوملندر همسو میکنند. اگر هنوز عاشق سریال The Boys و روایتهای بزرگسالانه آن با چاشنی ابرقهرمانان هستید، مطمئن باشید که همچنان طعمهای آشنای آن را خواهید چشید. اما برای کسانی که معتقدند سریال The Boys در حال از دست دادن قدرت خود است، فصل ۴ هیچ کمکی به فروکش کردن ناامیدیهایشان نمیکند.
رفتار بوچر در طول قسمتهای ۱ تا ۳ تنها عنصری است که نشان میدهد سریال The Boys میتواند ترفندهای روایتگری جدیدی یاد بگیرد. آیا یک بیماری لاعلاج میتواند شخصیت گستاخ، بیرحم و خشن او را نرم کند؟ بوچری با دلسوزی بیشتر، انحرافی خوشایند برای کارل اربن است که از فرصتها برای اجرای متفاوت خارج از کلیشههای یک مبارز بریتانیایی استفاده میکند. بوچر به جای اینکه به همگروهیهایش خیانت کند، با رایان (با بازی کمرون کرووتی) با مهربانی سر میز فوتبال دستی صحبت میکند به جای اینکه به زور به او بیسکویتهای حاوی مواد آرامبخش بدهد. مرگ حتمی بوچر باعث میشود جرقهای از پشیمانی برای اعمال گذشتهاش در او ایجاد شود و سعی کند همدردی را امتحان کند. او هنوز همان بوچری است که بیرحمانه سر یک نوچه ابرقهرمان را روی یک دیلم میل میکند، اما حالا با الیاف اخلاقیای که باعث میشود باور کنیم حتی بدذاتترین حرامزادهها هم میتوانند تغییر کنند. باید ببینیم جو کیسلر با بازی جفری دین مورگان، مسیر رستگاری بوچر را خراب میکند یا نه. در این روایت از داستان، کیسلر یک همکار قدیمی بوچر از سازمان است که او را به سمت تاکتیکهای خشن و سوزاندن زمین تشویق میکند، نه همدردیهای جدیدش.
موازنهها بین رقبای تلخ در فصل ۴ همچنان قوی باقی میمانند. هم بوچر و هم هوملندر با مرگ مواجه میشوند – هوملندر فقط به طرز بینهایتی عمیقتر در آن فرو میرود. قسمتهای ۱ تا ۳ بحران میانسالی هوملندر را مانند موهای خاکستری در شیشه مخفی و مهر و موم شدهاش به تصویر میکشند. استار با مهارت همیشگیاش، شرهای آنی را به رخ میکشد، اما تاکنون در فصل ۴، بیشتر بر چیزهایی که گفته نمیشود تأکید شده است. هوملندر در حال خیره شدن به پوچی گرفتار میشود، تنها صدای قابل شنیدن، زنگ گوش آرامی است در حالی که استار با چشمانی مات به جلو خیره شده است، شبیه یک مجسمه شکست خورده. وسواس هوملندر به جاودانگی میراثش، تربیت رایان به عنوان نسخه کوچک خودش، و دنیایی “پاک” که در آن ابرقهرمانان بر بشریت حکومت میکنند، او را به سمت نقاط شکست فاجعهآمیز سوق میدهد. روزی با فروپاشی روانی کامل استار پاداش خواهیم گرفت، و باشکوه خواهد بود – اما مطمئناً کریپکه زمان زیادی را تلف میکند.
همراهان بوچر در ابتدای فصل ۴ به طرز چشمگیری تحت تأثیر شیاطین درونی خود قرار گرفتهاند. ورود امام (با بازی لاز آلونسو) به عنوان کاپیتان گروه The Boys کار سختی را قبول کرده است ؛ او بلافاصله از سختیهای این موقعیت مضطرب میشود. فرنچی (با بازی تومر کاپون) عاشق پسر یتیم بزرگشدهی یک هدف سابق ترور میشود که اتفاقاً در مقر خانهی نور ستارلایتِ آنی جانوئری (با بازی ارین موریارتی) کار میکند.
هیو (جک کواید) وقتی پدرش (سایمون پگ) را در بیمارستان بستری میکند، نمیتواند استراحت کند، که در این مرحله با توجه به همه چیزهایی که هیو تحمل کرده است (هنوز به چیزی که او در کمیکها تحمل میکند نزدیک نیست، اما همچنان .). کریپکی ابتدا به داستان ضرب المثلی برمیگردد، که حتی در یک نمایش سه قسمتی، بیش از حد به نظر میرسد. ساختار تکراری نمایش پنهان نمیشود، حال و هوای Boys را قبل از اینکه فرصتی برای پیشنهاد جایگزین وجود داشته باشد، کم و تاریک میکند.
شخصیتهای جدید و آشنا در فصل ۴ سریال The Boys
وضعیت در ردههای بالای Vought International هم چندان بهتر نیست و آنها همچنان درگیر الگوهای قابل پیشبینی خود هستند. همانطور که قبلا گفتیم، فایرفلیکر (با بازی والوری کری) ترکیبی از الکس جونز، جوبیلی از مردان ایکس و استورمفرانت است که در یک بستهی استتار پیچیده شده است. مقایسهی بین شخصیت یهودیستیز افراطی کری و استورمفرانت باعث میشود این سخنگوی احمق Vought یک عضو اضافی و آشکار در گروه اصلی به نظر برسد. اشلی بارِت (با بازی کلبی مینیفی)، مدیرعامل موقت Vought، باز هم توسط هوملندر و گروه هفت تحقیر میشود – اما استعفا دادن از Vought تحت حکومت هوملندر حکم خودکشی را دارد. دیپ (با بازی چِیس کرافورد) هم در همان چرخهی عاطفی گیر کرده و به دنبال ارزش قائل شدن از سوی همکارانش که با او مثل آشغال رفتار میکنند است نه از آمبروسیوس، معشوق اختاپوسیاش.
با این حال، خیانت ای-ترین (با بازی جسی تی. آشر) به Vought یک پیشرفت هیجانانگیز است. قطعا لو خواهد رفت و زمانی که این اتفاق بیفتد هیجانانگیز خواهد بود. دیگر اعضای گروه هفت کمکم شبیهی آدمکهای مقوایی پشت سر هوملندر به نظر میرسند، بنابراین قهرمانی واقعی ای-ترین بخششبرانگیز است.
خواهر سیج (با بازی سوزان هیوارد)، باهوشمبصر، عضوی بسیار جذابتر برای این تیم است که به لطف هوش مافوق بشریاش توسط هوملندر انتخاب شده است. خواهر سیج از فایرفلیکر میپرسد که این زن که مردم را به متهم کردن دیگران به کودکآزاری تشویق میکند، چه چیزی به مخاطبانش میفروشد؟ این مکالمه به نحو عالی شخصیت هر دوی آنها را به تصویر میکشد. رهبری فریبکارانهی فایرفلیکر با جواب او که «هدف» است، چیزی که هر آدم معمولی میتواند آن را باور کند و احساس مهم بودن داشته باشد، آشکار میشود. در حالی که خواهر سیج توانایی منحصر به فرد خود را در رد کردن پوستهی ابرقهرمانانهی ساختهشدهی بخش بازاریابی به نمایش میگذارد. خواهر سیج با چالش کشیدن خودخواهی هوملندر با حقایق تلخ، که دنبالهروهای چاپلوس او هرگز جرات آن را ندارند، به سرعت خود را به عنوان یکی از بهترینهای فصل ۴ مطرح میکند.
فصل ۴ سریال The Boys با یک شروع سهقسمتی نه چندان تاثیرگذار اما حجیم، به اصول اولیه بازمیگردد. این شروع حول محور معضلاتی میچرخد که از همان ابتدای سریال وجود داشتهاند. انگیزههای بوچر همیشه به طرز خودشیفتانهای تیره و تار بوده و اغلب این گروه به بهای سنگینی آنها را پس دادهاند، اما فصل ۴ بار غم و اندوه را حتی سنگینتر میکند. انگار به خانه اول برگشتهایم اما هیچکس فرمولهای اصلی را پاک نکرده است. فصل ۴ با رهبری بوچرِ شروع باثباتی دارد؛ اما ای کاش سریال طعم غذاهای ماندهی مایکروویوی یک شام فوقالعاده را نمیداد.
نظرات کاربران