علت واقعی عدم پیشرفت تکنولوژی بین Dune: Prophecy و فیلم‌های سینمایی
۰

علت واقعی عدم پیشرفت تکنولوژی بین Dune: Prophecy و فیلم‌های سینمایی

جهاد بوتلریان یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ Dune است که به دلیل ممنوعیت سختگیرانه رایانه‌ها و هوش مصنوعی در آن جهان شناخته می‌شود. در بیش از ۱۰ هزار سال بین «Dune: Prophecy» و فیلم‌های دنی ویله‌نوو، هیچ پیشرفت تکنولوژیکی عمده‌ای رخ نمی‌دهد. جهاد دلیل اصلی این امر است، اما در دنیای Dune، همیشه مسائل پیچیده‌ترند. جنگ‌های ماشینی در واقع نوک کوه یخ دلایل عقب‌ماندگی تکنولوژیکی Dune است. این رکود عمدی است و قرار است باعث شگفتی از طولانی بودن آن شود، زیرا در عمق خود، این همان چیزی است که Dune در مورد آن است.

در نهایت، این رکود به مشکلی تبدیل می‌شود که وجود و بقای بشریت را تهدید می‌کند و در واقع همان چیزی است که رویدادهای رمان اصلی را آغاز می‌کند.

رکود دقیقاً همان چیزی است که «Dune» در مورد آن است

با پایان جهاد و تولید انبوه ادویه در آراکیس، تکنولوژی پیشرفته دیگر ضرورتی نداشت. جامعه بلافاصله به یک ساختار فئودالی بازگشت و این دینامیک‌های قدرت به سختی بهترین شرایط برای پرورش نوآوری هستند، زیرا تمرکز بر حفظ وضع موجودی است که به نفع قدرتمندان است. هر تکنولوژی جدیدی که کشف می‌شود، مانند سپر هولتزمان و موتور تاخوردن فضا، به سرعت توسط قدرت‌های حاکم، به ویژه خاندان‌های بزرگ و اتحادیه فضایی، جذب می‌شود.

این جامعه بسیار طبقه‌بندی‌شده به این معنی است که پیشرفت چیزی است که در واقع با آن مخالفت می‌شود. در تاریخ واقعی مواردی وجود دارد که جوامع خود را به گونه‌ای ساختاردهی می‌کنند. به عنوان مثال، در دوره ادو در ژاپن، جامعه تقریباً به مدت دو قرن راکد ماند تا اینکه فشار خارجی نشان داد که ادامه این روند غیرممکن است. با این حال، در Dune، هیچ قدرت خارجی وجود ندارد و امپراتوری تنها به ادویه می‌نگرد. برای آن‌ها، واقعاً دلیلی برای پیشرفت وجود ندارد.

علت واقعی عدم پیشرفت تکنولوژی بین Dune: Prophecy و فیلم‌های سینمایی

پل آتریدس هم بخشی از مشکل است و هم آغاز راه حل

در «Dune: Prophecy»، مادر برتر راکلا برتو-انیرول (کتی تایسون) می‌گوید که هدف بنی گسرت پیشرفت بشریت است. او این را به معنای انسان‌دوستانه و مترقی نمی‌گوید؛ هیچ نیتی برای بهبود زندگی جامعه به طور کلی وجود ندارد.

در عوض، او در مورد گسترش مرزهای انسان بودن صحبت می‌کند، گسترش محدودیت‌های ذهن و بدن فیزیکی از طریق توانایی‌های ذهنی و جسمی – و ادویه.

اما بنی گسرت می‌خواهند از انقراض انسان جلوگیری کنند و می‌دانند که جامعه در واقع محکوم به رکود است، از این رو برنامه پرورش آن‌ها به ظهور کوایس آتزار، پل آتریدس (تیموتی شالامه) منجر می‌شود.

پل اولین قدم برای تغییر در ساختار قدرت است، نظم اجتماعی را وارونه می‌کند و گروه‌های حاشیه‌ای مانند فرمن را به قدرت می‌رساند. اما حتی پس از آن، پنج هزار سال دیگر طول می‌کشد تا نوعی پیشرفت حاصل شود، زیرا پل و پسرش، لتو دوم، در درجه اول به دنبال جلوگیری از نابودی انسان‌ها هستند. هدف دیگر این است که انسان‌ها بتوانند در برابر تهدیدات خارجی احتمالی مقاومت کنند، اما ابتدا باید از خودشان جان سالم به در ببرند، بنابراین تکنولوژی باید برای مدتی ممنوع باقی بماند.

نگهداری جامعه در رکود تکنولوژیکی ضروری است، به ویژه برای لتو دوم، که جامعه را به سطوح نزدیک به قرون وسطایی از تکنولوژی می‌کشاند. این بخشی از مسیر طلایی اوست، مجموعه‌ای بسیار محدود از شرایط و رویدادهایی که برای بقای انسان باید اتفاق بیفتد. تنها پس از سقوط لتو دوم است که می‌توانیم برخی از نشانه‌های پیشرفت را از طریق رویدادی به نام پراکندگی ببینیم، زمانی که انسانیت در سراسر کیهان شناخته شده و فضای ناشناخته در نوعی رنسانس گسترش می‌یابد. در آن زمان است که فناوری‌های جدید مانند کشتی‌های بدون سرنشین (که در برابر پیش‌بینی مصون هستند و دارای سیستم‌های محاسباتی پیشرفته هستند) شروع به ظاهر شدن می‌کنند.

رکود همیشه در قلب نوشته‌های فرانک هربرت در مورد Dune بوده است، و مسئله فناوری از این نظر بسیار مهم است. ساختار فئودالی امپراتوری، تقویت‌شده توسط میراث جهاد، چارچوب سیاسی و اجتماعی را ایجاد می‌کند که به طور فعال پیشرفت تکنولوژیکی را دلسرد می‌کند، که توضیح می‌دهد چرا هزاران سال طول می‌کشد تا فناوری دوباره ظاهر شود.

منبع: collider

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *