میتوان با اطمینان گفت که به نظر میرسد تیم وستورلد، جاناتان نولان و لیسا جوی، در فصل اول هشت قسمتی سریال Fallout در پرایم ویدیو، کار غیرممکن را انجام دادهاند و با موفقیت این بازی را برای تلویزیون اقتباس کردهاند.
اقتباس تلویزیونی پرایم ویدیو مستقیما داستان هیچکدام از بازیهای ویدیویی را دنبال نمیکند، اما در طول سریال اشارات و نکاتی وجود دارد که به عناوین مختلف این سری بازیها ارجاع میدهد. همه اینها در نهایت به پایانی منتهی میشوند که ماجراجویی جدیدی را در یکی از دوستداشتنیترین مکانهای دنیای Fallout رقم میزند.
هشدار: این متن حاوی اسپویلهای مهم از سریال Fallout است.
راز پناهگاه ۳۳
سریال Fallout حدود ۲۱۹ سال پس از یک جنگ هستهای در سال ۲۰۷۷ آغاز میشود که ایالات متحده را نابود میکند و شهروندان منتخب را مجبور میکند تا به پناهگاههای ضد بمب هستهای به نام «پناهگاه » پناه ببرند. در ابتدا، سریال مخاطب را به این فکر میاندازد که داستان اقتباسی معنوی از بازی Fallout 3 است، جایی که شخصیت اصلی، لوسی مکلین (با بازی الا پورنل)، مجبور میشود به ویرانههای بیرون [Wasteland] برود و پدرش، ناظر هنک مکلین (با بازی کایل مکلاکلن) را نجات دهد.
طرفداران بازیهای Fallout میدانند که هر پناهگاهی که توسط شرکت والت-تک ساخته شده، نه تنها پناهگاهی در برابر جنگ هستهای بوده، بلکه محل آزمایشهایی نیز بوده که شرکت روی ساکنان آن انجام میداده است. در ابتدا به این موضوع اشاره میشود که پناهگاه ۳۳ خانوادهی مکلین برای شبیهسازی یک «شایستهسالاری کامل» طراحی شده است.
اما در واقع اصلا اینطور نیست. در حقیقت، پناهگاه ۳۳ بخشی از یک مجموعه سه تایی از گاوصندوقهای بههمپیوسته در کنار پناهگاه ۳۲ و ۳۱ است. پناهگاه ۳۱ در واقع محل سکونت کارمندان وفادار شرکت والت-تک از سال ۲۰۷۷ است که به صورت فریز شده در حالت خواب مصنوعی قرار گرفتهاند. این کار به عمد توسط والت-تک انجام شد تا اطمینان حاصل شود که وفادارترین و موفقترین کارمندانشان پس از پایان جنگ و کاهش کافی سطح تشعشعات در سطح زمین، برای به دست گرفتن کنترل باقیمانده ایالات متحده بیدار شوند.
پناهگاه های ۳۲ و ۳۳ به عنوان «استخرهای ژنتیکی» طراحی شده بودند، با ساکنان دارای ژنهای مطلوب برای کارکنان والت-تک در پناهگاه ۳۱ که با آنها جفتگیری کرده و فرزندان موفق و وفادار به والت-تک، از جمله لوسی و برادرش، تولید کنند. این آزمایش همچنان بیخبر از ساکنان پناهگاه ۳۳ ادامه مییافت، اگر رهبر یک گروه غارتگر به نام مولداور (با بازی سارینا شودهوری) – که بعداً مشخص شد رئیس باقیماندههای جمهوری نوین کالیفرنیا است – به پناهگاه ها حمله نمیکرد و هنک را نمیربود.
دنیایی از رقابت گروهها
وفادار به بازی Fallout، گروههای مختلفی در ویرانهها وجود دارند و سریال یک (هدف یا محرک داستانی) ایجاد میکند که این گروههای رقیب را به جان هم میاندازد. در کنار ساکنان گاوصندوق و غارتگران NCR مولداور، سریال زمان زیادی را صرف تمرکز بر گروه برادریِ فولاد و همچنین سایر ساکنان ویرانهها میکند.
همه چیز زمانی شروع میشود که سیگی ویلیزیگ (با بازی مایکل امرسون)، دانشمندی از انکلاو، با یک قرص آبی رنگ مرموز که به گردنش تزریق شده، از مجتمع فرار میکند. این قرص، همانطور که مشخص میشود، یک راکتور همجوشی سرد است که برای تولید انرژی نامحدود طراحی شده است. این راکتور در اصل توسط مولداور قبل از اینکه والت-تک این تکنولوژی را به دست آورد، در سال ۲۰۷۷ ساخته شده بود، اما آنها آن را کنار گذاشتند زیرا باعث برقراری صلح در دنیایی میشد که برای منابع محدود میجنگید. و همانطور که میدانیم، صلح برای تجارت والت-تک مضر است. راکتور باعث شروع یک مسابقه بین لوسی، برادری فولاد، و یک شکارچی غول به نام کوپر هاوارد (با بازی والتون گوگینز) برای به دست آوردن راکتور برای اهداف شخصی خود میشود.
دلایل برادری فولاد برای به دست آوردن راکتور همجوشی سرد کاملاً مشخص نیست، به جز اینکه آنها معتقدند با قدرت نامحدود آن، میتوانند ویرانهها را برای خود فتح کنند و آنها یک سرباز بلندپرواز به نام مکسیموس (با بازی آرون کلیفتون موتن) را برای کمک به شوالیه تیتوس (با بازی مایکل راپاپورت) برای به دست آوردن راکتور اعزام میکنند.
در حالی که لوسی فقط راکتور همجوشی سرد را میخواهد تا از آن به عنوان ابزار چانهزنی برای آزاد کردن پدرش از دست غارتگران مولداور استفاده کند، کوپر ابتدا برای دریافت جایزه سر ویلیزیگ شروع به کار میکند، قبل از اینکه بفهمد این مأموریت جایزه به گذشته خودش گره خورده است.
رویارویی با والت-تک
درست مثل بازیهای ویدیویی Fallout، لوسی به عنوان یک ساکن سادهلوح پناهگاه شروع میکند و در طول سفر پر زحمتش میآموزد که والت-تک برخلاف تصویری که القا میکند، در واقع یک شرکت خیرخواه نیست. در عوض، از طریق فلشبکهای مختلف به زندگی کوپر در سال ۲۰۷۷ (که در آن او یک بازیگر مشهور هالیوود است) فاش میشود که زمانیکه منافع والت-تک با احتمال امضای یک معاهده صلح که باعث منسوخ شدن صدها پناهگاه هستهای آنها میشد، به خطر افتاد، والت-تک خود اقدام به پرتاب سلاحهای هستهای خودش کرد و بدین ترتیب خودشان جنگ را آغاز کردند. آنها این کار را انجام دادند تا اطمینان حاصل کنند که محصول اصلی شرکت، پناهگاه ها، به مخروبههای بلااستفاده تبدیل نشوند.
در این فلشبکهاست که نگاهی اجمالی به ماهیت واقعی و شوم والت-تک میاندازیم. نه تنها بارب هاوارد، همسر کوپر و مدیر اجرایی والت-تک، از برنامههای شرکت برای انداختن بمبهای هستهای بر روی خود آمریکا پرده برمیدارد، بلکه والت-تک یک پیمان مخفی با دیگر شرکتهای موفق آمریکا مانند وستِک میبندد تا به آنها اختیار کامل تعدادی از پناهگاه ها در سراسر آمریکا برای انجام آزمایشهای عجیب و غریب خود بدهد. طبق گفتهی والت-تک، این کار به شرکتها این امکان را میداد که مشخص کنند کدام یک از آنها برای رهبری ایالات متحده پس از جنگ بهترین موقعیت را دارند. به عبارت دیگر، یک مبارزه سرمایهداری برای آینده.
با این حال، چیزی که والت-تک و سایر شرکتها در نظر نگرفتند، سرسختی انسان برای بقا بود. در حالی که پناهگاه ها عمدتا برای ثروتمندان رزرو شده بودند، اما کسانی که توانایی خریدن جا در پناهگاه هارا نداشتند، پس از اصابت بمبها همگی در ویرانهها نمردند. در برههای از زمان، حدود ۲۰۰ سال پس از پرتاب اولین سلاحهای هستهای بر روی آمریکا، جوامعی مانند جمهوری نوین کالیفرنیا از خاکستر با شهرهایی پر جنب و جوش مانند شیدی سندز به عنوان پایتخت آن، سر برآوردند.
در حالی که هنوز راز اینکه مولداور چگونه این مدت طولانی زنده مانده است، یک راز باقی مانده، اما به این موضوع اشاره میشود که او شیدی سندز را تأسیس کرده است که برای مدت کوتاهی به عنوان یک پناهگاه امن با تکنولوژی بالا در ویرانهها عمل میکرد. در برههای از زمان، مادر لوسی دو فرزندش را برداشت و برای مدت کوتاهی از پناهگاه ۳۳ فرار کرد و در شیدی سندز ماند، حداقل تا زمانی که همسرش آنها را پیدا کرد.
همانطور که قبلا ذکر شد، پدر لوسی، هنک، یک کارمند وفادار والت-تک است، به این معنی که هر تهدیدی برای برتری والت-تک باید سرکوب شود، از جمله جمهوری نوین کالیفرنیا. در قسمت پایانی، مولداور فاش میکند که بعد از اینکه هنک بچهها را به داخل پناهگاه بازگرداند، او نه تنها یک بمب هستهای روی شیدی سندز انداخت، بلکه این کار را با علم به اینکه همسرش هنوز در آنجا است انجام داد و او را به یک گول تبدیل کرد.
در نیو وگاس چه رخ میدهد؟
همزمان با رسیدن گروه برادری فولاد و کوپر به پایگاه عملیاتی جدید مولداور که هنک را گروگان گرفته است، لوسی متوجه حقیقت در مورد پناهگاه و پدرش میشود، که باعث ایجاد شکافی عمیق بین پدر و دختر میگردد. در حالی که نبردی میان نیروهای مولداور، برادری فولاد و کوپر در میگیرد، لوسی به سختی میتواند پدرش را ببخشد. اما در نهایت این موضوع اهمیتی ندارد، زیرا ماکسیموس – که در طول سریال رابطهای عاشقانه با لوسی پیدا میکند – قبل از اینکه لوسی بتواند تصمیم بگیرد که آیا او را نجات دهد یا نه، هنک را آزاد میکند.
هنک با پوشیدن زره جنگی سعی میکند قبل از مواجهه با کوپر، که همانطور که به یاد میآورید، درست مثل هنک اهل سال ۲۰۷۷ است، از مقر مولداور با لوسی فرار کند. حتی فراتر از آن، هنک دستیار شخصی همسر کوپر در والت-تک بوده و بارها لباسهای باربارا را تحویل میگرفته است. هنک که دیگر نه از حمایت دخترش برخوردار است و نه میتواند به پناهگاه ۳۳ – که توسط یکی دیگر از کارکنان فریز شدهی والت-تک تصرف شده – بازگردد، به پناهگاهی امن برای کارکنان والت-تک که همان نیو وگاس است، فرار میکند.
تصویر نهایی سریال Fallout، تابلوی درخشان و آشنای پایتخت گناه آلود ویرانههاست که نوید ماجراجویی جدیدی در استریپ نیو وگاس برای فصل دوم را میدهد.