داستان بازی Darksiders 2
سپس مرگ به سرزمین مردگان فرستاده میشود و تاجری به اسم «اوستگوث» را مییابد. با شنیدن حرفهای تاجر، مرگ متوجه میشود که برای بخشیدن زندگی دوباره به انسانها، باید «چاه ارواح» را پیدا کرده و سپس با «ارباب استخوانها» حرف بزند. بعد از تکمیل کردن دستهای از آزمایشها برای پیدا کردن شانس دیدن ارباب استخوانها، مرگ به شهری از دنیای مردگان فرستاده میشود تا روحی را بیاید که میتواند به او دربارهی چاه ارواح اطلاعات کافی بدهد. مرگ پس از جنگیدن با موجودی که ارواح تمام بشریت را حبس کرده بود، با یک روح ملاقات میکند که ارباب استخوانها به او دستور ملاقات با وی را صادر کرده است. پدر کلاغ به مرگ میگوید با توجه به این که حالا دیگر ارواح انسانها صاحبی ندارند، آنها قطعا به چاه ارواح منتقل شدهاند. مرگ نیر متوجه میشود که چاه ارواح، قدرتی بیشتر از مرگ و زندگی دارد و با آن، ارواح همهی موجودات پاکسازی میشوند و قبل از تولد دوباره، تجلی مییابند.
مرگ برای رسیدن به چاه ارواح، نیاز به دو کلید دارد که یکی از آنها در دست فرشتگان و دیگری در دست شیاطین قرار گرفتهاست. او در همین بین از پدر کلاغ میپرسد که چرا او و دیگر سوارکارهای آخرالزمان، هیچ اطلاعی دربارهی چنین چیزهایی نداشتهاند و پدر کلاغ هم پاسخ میدهد که نادانی آنها، باعث رشد قدرتهای شورا میشود. در حقیقت شورا همیشه میترسید که اگر چهار سوار آخرالزمان حقیقت را دربارهی چاه ارواح بفهمند، ممکن است شروع به تلاش برای حیات بخشیدن دوباره به خویشاوندان نابودشدهی خود بکنند.
مرگ در ابتدای کار، سراغ کلیدی میرود که در دست فرشتگان قرار گرفته است. این کلید به یکی از پایگاههای حفاظتی بیرون از بهشت به نام «لاستلایت» فرستاده شده است که خودش زیر حملهی آلودگی گرفتار میشود. مرگ در ادامه فردی به نام «آرکون» را میبیند که به او میگوید باید برای یافتن خواستههایش به قلعهی «آیووری» مراجعه کند که سرتاسر آن را تاریکی و آلودگی، فرا گرفته است. آرکون، مرگ را به سمت زمین میفرستد تا عصای «آرافل» را نزد او بیاورد. سلاحی مقدس که با کمک آن، قلعهی آیووری میتواند از تمام آلودگیها پاک شود.