۰

داستان بازی Darksiders 1

داستان بازی Darksiders 1

داستان بازی Darksiders 1

داستان بازی Darksiders 1

از زمان به وجود آمدن جهان، نیروهای بهشت و جهنم در نبرد با یکدیگر به سر می‌بردند. نبردی که امکان نداشت یکی از دو طرف، دیگری را شکست دهد و یکی از پادشاهی‌ها بر پادشاهی مقابل، برتری پیدا کند. به همین سبب، با گذر زمان یک گروه میانجی‌گر با عنوان «شورا» به وجود آمد تا نظم و تعادل را بین بهشت و جهنم حفظ کند. برای پایان دادن به این نبردهای بی‌پایان، شورا گروهی از مبارزان را که چهار سوارکار آخرالزمان به اسامی «جنگ»، «مرگ»، «خشم» و «نزاع» می‌باشند، آفرید تا روی اعمال قوانین تصویب‌شده توسط اعضای آن در سراسر جهان نظارت داشته باشند. در بین همین درگیری‌ها، بشریت ظهور کرد. شورا هم با پیش‌بینی آن که انسان‌ها حکم مهره‌های مثبتی در استحکام بخشیدن به تعادل در دنیا را خواهند داشت، سرزمین آن‌ها را به عنوان یک حکومت جدید و مستقل از بهشت و جهنم به نام «پادشاهی بشریت» معرفی کرد. بعد از این، شورا دستور یک آتش‌بس کامل بین بهشت و جهنم را صادر کرد و هفت فرمان مهر و موم‌شده مهیا شدند تا در زمانی که امپراطوری انسان‌ها آماده‌ی نبرد پایانی بود، شکسته شوند.

داستان نسخه اول در سال‌ها بعد روایت می‌شود. جایی که اولین سوارکار یعنی «جنگ» بعد از دیده شدن نشانه‌های آغاز نبرد پایانی، به زمین می‌آید. این‌جا، سپاهیانی از فرشته‌ها و شیاطین نبرد بزرگی را آغاز کرده‌اند که انسان‌ها در دل این نبرد، گرفتار می‌شوند. او پس از مقابله با ژنرال لشکر بهشتیان یعنی «آبادون» متوجه می‌شود که هنوز سه سوارکار دیگر آخرالزمان به زمین نرسیده‌اند و در عین حال هفت فرمان مهر و موم‌شده، شکسته شده‌اند. این وسط، آبادون هم که از رویارویی با جنگ متعجب شده است، در نبرد با فرمانده لشکر شیطان به اسم «استراگا» کشته می‌شود. جنگ هم خودش به نبرد استراگا می‌رود و از او شکست می‌خورد اما توسط شورا، از مرگ نجات پیدا می‌کند. شورا سپس جنگ را متهم به نابودی تعادل، کمک کردن به نابودی بشریت و جانب‌داری از نیروهای جهنمی می‌کند. جنگ هم ادعای بی‌گناهی می‌کند و از شورا شانسی برای پیدا کردن مسئولان اصلی اتفاقات مورد بحث می‌خواهد. شورا هم بر مبنای دو شرط، با درخواست وی موافقت می‌کند. بر اساس این دو شرط، جنگ قدرت سابقش را از دست می‌دهد و تحت کنترل یکی از خادمان شورا به نام «نگهبان» قرار می‌گیرد. حالا اگر جنگ از نقشه‌ی تعیین‌شده خارج گردد، بلافاصله توسط نگهبان کشته می‌شود.

داستان بازی Darksiders 1

داستان بازی Darksiders 1

او بعد از یک قرن گذشتن از نابودی بشریت و لشکر بهشت توسط سربازان جهنم به فرماندهی فردی با نام «نابودگر» به زمین بازمی‌گردد. در زمانی که سربازان باقی‌مانده از لشکر بهشتیان به اسم «هلگارد» که روی زمین گیر افتاده بودند، تبدیل به گروه مقاومت ضعیفی به رهبری یک شخصیت خاص با نام «یوریل» شده‌اند. جنگ بعد از دیدن یکی از شیاطین تاجر به نام «والگریم» متوجه می‌شود که محل اصلی زندگی نابودگر، مکانی به اسم «برج سیاه» است. والگریم به جنگ می‌گوید که بهتر است با جستجو به دنبال یکی از اربابان سابق شیاطین با اسم «سمائیل» او را یافته و برای انجام کارهایش از وی کمک بگیرد. سمائیل بعد از مواجه شدن با جنگ، برای او توضیح می‌دهد که چهار شیطان با نام «انتخاب‌شدگان» از برج سیاه محافظت می‌کنند و از وی می‌خواهد که با سلاخی کردن تک‌تک آن‌ها و آوردن قلب‌شان برای او، شانس ورود به برج را پیدا کند. در همین حین جنگ با یک آهنگر حرفه‌ای به نام «اولتین» برخورد می‌کند که به نژاد «سازندگان» تعلق دارد. در ابتدای کار، این دو با یکدیگر مبارزه می‌کنند اما بعد از حمله‌ی یوریل و لشکریانش به جنگ به خاطر آن که او را دلیل مرگ آبادون و شکست خوردن لشکر بهشتیان می‌دانند، جنگ و اولتین در کنار هم مقابل یوریل می‌ایستند. بعد از شکست دادن یوریل، با اعتراف گرفتن از آخرین نگهبان، جنگ متوجه می‌شود که «انتخاب‌شدگان» در اصل برای دفاع از برج سیاه در آن‌جا حضور ندارند، بلکه آن‌جا هستند تا از بازگشت سمائیل به برج، جلوگیری کنند اما جنگ بدون توجه به این موضوع، آن‌ها را از دم تیغ می‌گذراند و قلب‌های‌شان را تحویل سمائیل می‌دهد. سمائیل هم جنگ را مطابق قولش به برج می‌فرستد و به او می‌گوید که در آینده دوباره را ملاقات خواهد کرد.

جنگ در داخل برج «عزرائیل» فرشته‌ی مرگ را می‌بیند که زندانی شده و اعتراف می‌کند که خودش با آبادون و اولتین، نقشه‌ی شروع زودتر آخرالزمان را کشیدند. چون فکر می‌کردند تاخیر در آغاز این رویداد، می‌تواند منجر به شکست کامل پادشاهی بهشت از جهنم شود اما هر طور که بود، مرگ آبادون نقشه را با خاک یکسان کرد. جنگ هم که حالا مدارک و توضیحات لازم درباره‌ی اتفاقات افتاده را به دست آورده است، ماموریتش را پایان‌یافته می‌بیند. هرچند که نگهبان نظر دیگری دارد و به او می‌گوید که نابودگر باید برای برقراری دوباره‌ی تعادل در جهان، کشته شود. همچنین جنگ برای آزاد کردن عزرائیل، مجبور می‌شود تا استراگا را نیز نابود کند.

عزرائیل آزادشده، هنگام از هم پاشیدن برج، جنگ را نجات داده و او را به باغ «عدن» می‌برد. جنگ هم با گوش کردن به نصیحت او، درخت دانش را می‌یابد تا به کمک آن، روش نابود کردن نابودگر را پیدا کند. درخت دانش به جنگ تصویری را نشان می‌دهد. تجسمی که مطابق آن، آبادون بعد از مرگ به جهنم فرستاده می‌شود و توسط موجودی ناشناس، شانس به سرانجام رساندن یک انتخاب را به دست می‌آورد. یعنی خدمت در بهشت یا حکومت در جهنم.

آبادون هم با انتخاب کردن مورد دوم، تبدیل به نابودگر شده و حالا از هفت عهد شکسته‌نشده، محافظت می‌کند. نابودگر نقشه‌ی محاصره‌ی بهشت را می‌کشد. یوریل هم فرشته‌ها را علیه سپاه او فرماندهی کرده و شکست می‌خورد. درون این تجسم در کنار تمامی موارد گفته‌شده، جنگ این را هم می‌فهمد که شورا تمام مدت از توطئه‌ها خبردار بوده است ولی چون می‌دانست که سواران آخرالزمان بدون داشتن مدرک کاری نخواهند کرد، تصمیم به گول زدن جنگ می‌گیرد. در حقیقت خود شورا اجازه‌ی وقوع زودهنگام آخرالزمان را می‌دهد و جنگ را احضار می‌کند و به زمین می‌فرستد، چون می‌دانست که جنگ احتمالا در این شرایط، توطئه‌گران را دنبال می‌کند و برای اثبات بی‌گناهی‌اش، آن‌ها را از پای درمی‌آورد. جنگ در پایان بین آخرین تصاویر نشان داده‌شده توسط درخت دانش، خودش را در حال طعنه شنیدن از نگهبان و شمشیر خوردن از پشت توسط او می‌بیند. عزرائیل هم بعد از شنیدن توضیحات جنگ، متوجه می‌شود که آن شمشیر، تیغه‌ی «آرماگدون» است، تیغه‌ای که توانایی نابود کردن نابودگر را دارد. عزرائیل سپس جنگ را مأمور پیدا کردن تکه‌های مختلف تیغه و بردن آن‌ها نزد اولتین می‌کند تا این آهنگر چیره‌دست، با استفاده از این تکه‌ها، دوباره شمشیر آرماگدون را بسازد.

داستان بازی Darksiders 1

داستان بازی Darksiders 1

یوریل یک بار دیگر در مقابل جنگ قرار می‌گیرد و او را به چالش می‌کشد. جنگ هم دوباره شکستش می‌دهد اما از جانش می‌گذرد و هویت حقیقی نابودگر را برایش فاش می‌کند. یوریل غمگین از فهمیدن واقعیت، جنگ را ترک می‌کند و به نزد فرشته‌هایش می‌رود تا آن‌ها را آماده‌ی نبرد کند. بعد از جمع کردن تمامی قطعات شمشیر، جنگ نزد اولتین می‌رود و اولتین هم ساخت شمشیر را آغاز می‌کند. در این میان، یوریل و لشکرش یعنی هلگارد، به نابودگر یورش می‌برند و مطابق انتظار، به خاک و خون کشیده می‌شوند. پس از آن جنگ بالاخره با نابودگر برخورد می‌کند و او هم به جنگ، پیشنهاد پیوستن به خودش را می‌دهد. جنگ هم پیشنهاد او را رد کرده و بعد از کشتنش، بالاخره پیروزی نهایی را به دست می‌آورد.

جنگ دوباره هفت عهد را می‌گیرد اما نگهبان هم آن‌ها را از او دزدیده تا از به دست آمدن مجدد نیروهای جنگ، جلوگیری کند، چون می‌داند که جنگ در صورت به دست آوردن قدرت‌های اصلی خود، علیه شورا شورش خواهد کرد و اعضای آن را به خاطر خیانت از پا درخواهد آورد. با مداخله‌ی یوریل در رویارویی جنگ و نگهبان ماجرا پیچیده‌تر می‌شود. چون او تیغه‌ی آرماگدون را برمی‌دارد و مطابق پیش‌گویی، با کمک آن از پشت به جنگ خنجر می‌زند تا هم به قولش در نبرد ابتدایی عمل کرده باشد و همچنین هفت عهد را بشکند. شکست فرمان‌های مهر و موم‌شده، قدرت‌های حقیقی جنگ را به او بازگردانده و او را از کنترل شورا خارج می‌کنند. نگهبان هم جنگ را تهدید می‌کند که بعد از این اتفاق، بهشت، جهنم و شورا او را دنبال خواهند کرد و بعد از زدن حرف‌هایش، توسط جنگ به قتل می‌رسد. یوریل نیز با تشکر از جنگ، به او می‌گوید کارهایش مشکلاتی را که پیش‌تر برای فرشتگان به وجود آورده بود، جبران کرده اما در عین حال، یوریل به جنگ اخطار می‌دهد که به خاطر وظیفه، احتمالا آن‌ها دوباره با یکدیگر مبارزه خواهند کرد.

همچنین یوریل به جنگ هشدار می‌دهد که او به تنهایی از پس مبارزه با لشکریان بهشت و جهنم برنخواهد آمد و جنگ هم جواب می‌دهد که خودش در این راه تنها نیست و از کمک سه سوار دیگر آخرالزمان یعنی مرگ، خشم و نزاع که در حال آمدن به سمت زمین هستند، بهره می‌برد.

منبع : https://t.me/GameNewNews

برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *