هرچند، بعضی اوقات، سازندگان حق انتخاب دارند. سازندگان Gravity Falls می توانستند ساخت سریال را برای Disney XD ادامه دهند جایی که سریال #1 بود، اما ترجیح دادند سریال را بعد از برملا شدن اسرار غیرعادی اش تمام کنند. انها یک داستان برای گفتن داشتند و به جای اینکه انرا شش فصل دیگر کش بدهند در جای خود تمام کردند و من برای این کار انها احترام بسیاری قائلم.
وقتی در مورد سریال هایی که باید بعد از فصل اولشان تمام می شدند فکر میکنم، همیشه سریال Westworld از HBO به فکرم می افتد. فصل اول Westworld همیشه یکی از سریال های محبوبم باقی خواهد ماند. از شروع تا پایان شگفت انگیز است. نویسندگی، بازیگری، رمز و معمایش همگی نزدیک ترین چیزی است که می توان به بی نقص یافت.
اما انها با دو فصل بعدی بسیار ملالت اور، ارزش داستان را پایین اوردند. فصل دوم با تلاش برای تقلید از تایم لاین گیج کننده و نیرنگ باز فصل اول، دچار شکست مفتضحانه ای شد. فصل سوم ما را بیرون از پارک اورد و دنیای بزرگ تری را معرفی کرد که در بعضی اوقات شگفت انگیز بود اما هرگز نتوانست بارقه ای از ان جرقه شگفت انگیز فصل اول را تکرار کند.
در مورد سریال های دیگر احساسات ضد و نقیضی دارم. در مورد فصل دوم تد لاسو، که فکر میکنم خیلی خوب تمام شد اما مطمئن نیستم که چیز زیادی به کاراکتر ها یا داستان اضافه میکند و قسمتی از من همیشه فکر میکند که پایان فصل اول بی نقص بود.
فصل سوم Stranger Things پایان مناسبی داشت اما بعد با اسپویل کردن بخش بزرگی از داستان، از ارزش احساسی نامه خدافظی هاپر بسیار کم کرد و معلوم شد این یک خدافظی نیست و فقط یک وقفه است.
درنهایت به سریال Squid Game می رسیم. در کل از این سریال بتل رویالی کره ای خوشم امد. بعضی اوقات نگاه کردنش سخت می شد، سراسر سریال به طور دیوانه واری استرس زا و بعضی اوقات بسیار زننده بود. اما مشکلاتی نیز داشت.
یکی از چیز هایی که وقتی در حال تماشا بودم اذیت می کرد این بود که سریال چقدر وقت می گذارد برای اینکه، زمینه چینی کند و ما را خمار نگه دارد. بجای اینکه کل داستان را در یک فصل تمام کند.
به عنوان یک پدر بسیار ناراحت شدم که جی-هون سوار هواپیما نشد تا دخترش را ببیند، و اینکه واضحا سریال چقدر خواستار فصل دوم بود. ول کردن استوری لاین فرانت من/ پلیس به عنوان کلیف هنگر کمی سطحی بنظر می امد.