داستان بازی The Last Us 2
داستان بازی The Last of Us 2 چهار سال پس از رویدادهای بازی اول جریان دارد و ۲۵ سال از زمان شیوع «عفونت مغزی کوردیسپس» گذشته است. اکنون «الی» ۱۹ سال دارد و به عنوان شخصیت اصلی بازی ایفای نقش میکند و «جوئل» نیز در اواسط پنجاه سالی خود به سر میبرد. داستان بازی در قالب فصلهای مختلف سال روایت میشود و نقطهی آغازین آن از شهر «جکسون» و در ماههای زمستان است. دو شخصیت داستان در استقرارگاه «تامی» ساکن هستند و در یک جامعهی رونق یافته زندگی نسبتا صلحآمیزی را در پیش گرفتهاند. الی در آنجا با دو شخصیت با اسامی «دینا» و «جسی» دوست شده است. با این حال این بازماندگان همچنان با تهدیدهای همیشگی مبتلا شدگان و سایر بازماندگان متخاصم روبرو هستند.
در مقطعی یک رویداد غمانگیز آرامش الی را بر هم زد و او برای گرفتن انتقام از گروهی مرموز راهی سفری شد. او آسیبهای روحی و فیزیکی زیادی را متحمل شد.
بخش عمدهای از مضمون داستان بازی The Last of Us Part II مرتبط با نفرت شکل گرفته در الی است.
از لحاظ موقعیتی نیز سیاتل واشنگتن از مناطق اصلی بازی محسوب میشود.
داستان بازی The Last Us 2
چهار سال بعد از اولین دیدار جوئل و الی، این دو در استقرارگاه برادر جوئل یعنی تامی در شهر جکسون از ایالت «وایومینگ» زندگی میکردند. الی در آنجا با دینا و جسی دوست شده بود. دینا و جسی قبلا با هم رابطهی عاشقانه داشتند اما مدتی بود که رابطهشان تمام شده بود و پس از آن دینا مدت بیشتری را در کنار الی بود.
در حومهی جکسون، فردی به نام «اَبی» در حال رهبری کردن اعضای یک گروه شبه-نظامی تحت عنوان «جبهه آزادسازی واشنگتن» بود. آنها ظاهرا در جستجوی فردی بودند.
در زمستان، جوئل و تامی برای بررسی حرکت مبتلا شدگان در نزدیکی محل استقرارگاه بیرون رفتند اما پس از مدتی بازنگشتند. الی و دینا در حالی که به گشتزنی محل میپرداختند با شروع یک کولاک مجبور شدند تا در محلی پناه بگیرند و مدتی را در آنجا بمانند. پس از پایان یافتن کولاک، جسی به محلی که آنها آنجا بودند آمد و به آنها خبر داد که جوئل و تامی گم شدهاند. به این ترتیب آنها جستجو برای یافتن این دو را شروع کردند.
در همین حین و در بخشی دیگر از داستان بازی، اَبی از گروه خود جدا شده بود و در جنگل به جستجو میپرداخت. او گرفتار هجوم مبتلا شدگان شد، با این حال با رسیدن جوئل و تامی نجات پیدا کرد. آنها برای فرار از مبتلا شدگان توسط اَبی به مخفیگاه گروه او هدایت شدند. وقتی آنها به مخفیگاه رسیدند، اَبی افشا کرد که او و گروهش مدتها به دنبال جوئل بودهاند. سپس به شکلی غیرمنتظره تامی و جوئل مورد حملهی این گروه قرار گرفتند. تامی توسط اعضای گروه به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جوئل نیز توسط اَبی مورد اصابت یک گلوله به پا قرار گرفت.
مدتی بعد در حالی که اَبی با یک چوب گلف در حال وارد کردن ضرباتی پیدرپی به جوئل بود و جوئل نیز ناتوان روی زمین افتاده بود، الی به محل رسید و سعی کرد تا جوئل را نجات دهد اما توسط افراد گروه ابی متوقف شد. در همین زمان الی شاهد ضربهی نهایی ابی به جوئل و کشته شدن او بود. الی که به شدت تحت تاثیر این حادثه قرار گرفته بود، سوگند خورد که از ابی و گروهش انتقام بگیرد. الی با ضربهای بیهوش و سپس در آنجا رها شد. او مدتی بعد توسط دینا و جسی پیدا شد.
پس از این ماجرا الی مصمم بود تا انتقام مرگ جول را بگیرد، اما تامی که میدانست جکسون منابع کافی برای مقابله با جبهه آزادسازی واشنگتن (WLF) را ندارد تصمیم گرفت خودش به جستجوی این گروه بپردازد و از این رو به تنهایی به سمت پایگاه این گروه در سیاتل رفت. مدتی پس از رفتن تامی، همسر او یعنی «ماریا» به الی و دینا اجازه داد تا آنها به دنبال تامی بروند. این دو در مسیر خود از کمین افراد WLF فرار کردند و مدتی بعد شاهد سلاخی شدن گروه دیگری از WLF توسط فرقهای به نام «سرافایتس» بودند. فرقهای مذهبی و متعصب که برای تصاحب سیاتل با WLF در جنگ بود. الی و دینا به یک تئاتر پناه بردند، جایی که الی برای دینا افشا کرد که بدنش نسبت به قارچها مصونیت دارد و دینا نیز موضوع حامله بودن خود را برای او بازگو کرد. روز بعد دینا به خاطر شرایط فیزیکیاش مجبور شد بماند و الی به تنهایی رد تامی را دنبال کند. او در مسیر با جسی روبرو شد، کسی که آنها را تا سیاتل دنبال کرده بود.
داستان بازی The Last Us 2
الی در هنگام جستجو برای یافتن یکی از افراد WLF به نام «نورا» با سرافایتها روبرو شد و از دستشان فرار کرد. الی سرانجام موفق به گیر انداختن نورا شد و بالاخره توانست موقعیت ابی را به دست آورد. از آنجایی که نورا یک عضو سابق «فایرفلای» بود، الی به یاد رویدادی افتاد که مربوط به دو سال قبل از نجات پیدا کردنش توسط جوئل از بیمارستان بود، و در نهایت پی برد که جوئل در مورد عدم توانایی فایرفلایس در یافتن درمان به او دروغ گفته است.
روز بعد الی و جسی به دنبال رد ابی رفتند. با این حال آنها مدتی بعد پی بردند که WLF موقعیت تامی را پیدا کرده و از این رو الی تصمیم گرفت مسیر خود برای یافتن ابی را ادامه دهد و جسی نیز برای کمک به تامی از او جدا شد. پس از آن الی دو عضو دیگر از WLF به نام «اوون» و «مل» را پیدا کرد اما قبل از این که بتواند از آنها بازجویی کند مجبور شد آنها را بکشد. الی وقتی متوجه شد که مل باردار بوده از کردهی خودش وحشتزده شد.
در ادامهی داستان بازی، الی، تامی، دینا و جسی دوباره به هم پیوستند. آنها که دیگر هیچ اطلاعاتی از موقعیت ابی نداشتند تصمیم گرفتند به جکسون بازگردند. با این حال ابی در کمین آنها بود و او اقدام به کشتن جسی و گروگان گرفتن تامی کرد. این موضوع مشخص شد که ابی دختر همان دکتری بوده است که جوئل برای نجات دادن الی او را کشته بود و همین موضوع عامل انتقام گرفتن ابی از جوئل بوده است.
سه روز پیش، ابی متوجه شد که اوون برای تحقیق روی فعالیت سرافایتها رفته اما برنگشته است. او دیداری با رهبر WLF یعنی «ایساک» داشت و ایساک از احتمال پیوستن اوون به سرافایتها گفت. ایساک قصد داشت طی نقشهای به جزیرهای که سرافایتها در آن مستقر بودند حمله کند. ابی تصمیم گرفت به جستجوی اوون برود اما او توسط سرافایتها اسیر شد و شاهد شکسته شدن دست یک فراری به نام «یارا» توسط سرافایتها بود. ابی و یارا با کمک برادر یارا یعنی «لو» موفق به فرار شدند. ابی سرانجام اوون را پیدا کرد. اوون که از جنگ بیهودهی بین WLF و سرافایتها ناامید بود سعی داشت قایقی را تعمیر کند و با آن به سانتا باربارا برود، جایی که گفته میشد فایرفلایها دوباره در آنجا گرد هم آمدهاند.
ابی که شاهد وخیمتر شدن وضعیت دست شکستهی یارا بود، او را نزد اوون و مل برد تا درمان شود. سپس با لو برای تهیه لوازم پزشکی به بیمارستان WLF رفتند، جایی که توسط مبتلا شدگان تسخیر شده بود. لو این موضوع را بازگو کرد که او و یارا به خاطر سرپیچی کردن از سرافایتها در حال فرار از این فرقه هستند. ابی در بیمارستان با نورا دیدار کرد و نورا به او در یافتن لوازم مورد نیاز کمک کرد. پس از آن که دست یارا قطع شد، لو برای متقاعد کردن مادرش برای ترک فرقه رفت و از این رو ابی و یارا مجبور شدند به دنبال او بروند. ابی در این مسیر با دوست خود یعنی «منی» دیدار کرد، کسی که بعدا توسط تامی کشته شد.
داستان بازی The Last Us 2
ابی و یارا پس از رسیدن به مقر سرافایتها متوجه شدند که لو برای دفاع از خودش مادرش را کشته است. در همین زمان حملهی WLF به جزیره سرافایتها شروع شد. یارا با قربانی کردن خودش، رئیس WLF یعنی ایساک را کشت و سربازان این گروه را منحرف کرد تا ابی و لو فرصت فرار از مقر سرافایت را پیدا کنند. ابی و یارا در بازگشت متوجه مرگ اوون و مل شدند و نقشهای به جا مانده از الی را یافتند که در آن مخفیگاه آنها قابل شناسایی بود.
در بازگشت به زمان حال، ابی به سمت تامی تیراندازی کرد و الی را تعقیب کرد. هر دوی آنها درگیر یک نزاع سخت شدند که در انتها ابی موفق به غلبه بر الی و دینا شد. ابی وقتی متوجه باردار بودن دینا شد از جان هر دوی آنها گذشت اما به آنها هشدار داد که سیاتل را ترک کنند.
چند ماه بعد، الی و دینا در کنار هم روی مزرعهای در نزدیکی جکسون زندگی میکردند و از فرزند دینا که نامش «جیجی» بود مراقبت میکردند. با این حال الی همچنان به خاطر مرگ جوئل از اختلال اضطراب پس از سانحه رنج میبرد. تامی از جراحاتی که داشت جان سالم به در برده بود. او نزد الی و دینا آمد و خبر از محل تقریبی ابی در سانتا باربارا داد. الی که نمیتوانست گذشته را فراموش کند با وجود مخالفت دینا به دنبال ابی رفت. در همین زمان ابی و لو موفق به ردیابی فایرفلایها در سانتا باربارا شده بودند اما پیش از این که بتوانند خود را به این گروه برسانند توسط گروهی از راهزنان به نام «راتلرها» اسیر شدند. این گروه بازماندگان را به بردگی میگرفت.
چند ماه بعد الی سرانجام به مقر راتلرها رسید. او به واسطهی یکی از تلههای راتلرها مجروح شد اما موفق به فرار و نجات ابی و لو شد. با این حال تصاویر مرگ جوئل همچنان الی را عذاب میداد و همین موضوع باعث شد تا او به ابی حمله کند. با توجه به ضعیف شدن ابی در این مدت، الی موفق شد بر او غلبه کند اما یادآوری خاطرهی دیگری از جول باعث شد تا الی به او رحم کند. ابی و لو جزیره را ترک کردند و الی به مزرعه خود در وایومینگ بازگشت، جایی که متوجه شد دینا و بچهاش آنجا را ترک کردهاند.
در پایان داستان بازی، الی با یادآوری یک خاطره که در آن به جوئل قول داده بود تا او را ببخشد، گیتار متعلق به جوئل را در مزرعه رها کرد و به سوی آیندهای نامشخص رفت.
منبع : https://t.me/GameNewNews
نظرات کاربران