۰

معرفی آراگورن دوم وارث ایزیلدور

آزاگورن

آراگورن به عنوان وارث آراتورن دوم از دونه داین شمالی متولد شد. زمانی که دو سال داشت، پدر خود را توسط اورک ها از دست داد. مادرش گیلرائن او را به ریوندل، برد و الروند پرورشش را به عهده گرفت اما هویتش را پنهان کرد و او در سالهای کودکیش استل خوانده می شد. در سن بیست سالگیش الروند او را از اصل و نسب واقعی‌اش آگاه کرد و به او دو نشانه از جایگاهش به عنوان وارث ایسیلدور داد: حلقه باراهیر و تکه‌های نارسیل. در همین زمان بود که او برای اولین بار آرون دختر الروند را ملاقات کرد و دلباخته ی او شد.

lord of the ring

آراگورن پس از آگاه شدن از جایگاه حقیقی‌اش از الروند اجازه مرخص شدن طلبید و عازم سرزمین‌های وحشی سرزمین میانه شد. او گندالف را ملاقات کرد و این دو تبدیل به دوستانی صمیمی شدند و آراگورن شروع به یک رشته ماجراجویی در سرزمین میانه کرد. در سرزمین‌های جنوبی، روهان و گوندور با نام مستعار تورنوگیل خدمت کرد اما پس از پیروزی بزرگی بر دریانوردان اومبار، خدمت در گوندور را ترک کرد و به شرق سفر کرد. سفرهایش او را به لورین کشاند، جایی که دوباره با آرون ملاقات کرد، آن‌ها عشقشان به هم را روی تپه سبز کرین آمروت اعلام کردند و آراگورن حلقه باراهیر، میراث باستانی خانواده‌اش را به آرون داد. در این زمان مادرش، گیلرائن، خانه الروند را ترک کرد و خیلی زود پس از آن درگذشت.
در سال‌های بعد او دوباره با گندالف همراه شد و برای شکار گالوم رفت و او را در مرزهای موردور یافت. از آنجا او را به شمال و قلمرو تراندویل در سیاه بیشه برد، جایی که گالم زندانی و توسط گندالف بازجویی شد. اینجا بود که دخالت مستقیم آراگورن در وقایع جنگ حلقه آغاز شد. سال بعد برای محافظت از حامل حلقه، مخفیانه چهار هابیت را دنبال کرد و در بری هویتش را بر آنان آشکار و پیشنهاد کرد که تا ریوندل راهنمایشان باشد. آنجا شورای الروند تشکیل شد و آراگورن به عنوان یکی از نه یار حلقه انتخاب شد تا در سفر به موردور برای نابودی حلقه به فرودو کمک کند.

آراگورن

در این سفر بعد از سقوط گندالف، آراگورن رهبری گروه را بر عهده گرفت و باقی گروه را به لورین و سپس از رودخانه بزرگ، به پایین، هدایت کرد. پای آمون هن بورومیر کشته شد، فرودو و سموایز عازم شرق شدند و مری و پیپین، توسط اورک ها دستگیر شده و به غرب برده شدند. آراگورن تصمیم گرفت اورک ها را تعقیب کند و مری و پیپین را نجات دهد. پس به همراه لگولاس و گیملی، رد اورک ها را تا میان چمنزار روهان تعقیب کرد و به جنگل فنگورن رسیدند و آراگورن دریافت که گندالف زنده است و به گندالف سپید ترفیع کرده است.
وقتی آراگورن مطمئن شد مری و پیپین در امان هستند، گندالف را تا ادوراس همراهی کرد و بعد از شفا داون تئودن همراه ارتش روهان به هلمز دیپ عازم شد. آراگورن، پس از مبارزه دلاورانه ای علیه نیروهای سارومان در نبرد شاخ آواز، با خویشان شمالی‌اش مواجه شد: الادان و الروخید به همراه سی تن از دونه داین به رهبری هالباراد که اسب خود آراگورن را همراه آورده بودند. پسران الروند حامل پیغامی از جانب پدرشان بودند که یک پیشگویی باستانی از مالبت پیشگو را به آراگورن یادآوری می‌کرد که از مردان مرده ای سخن می‌گفت. آراگورن با گروه خاکستری‌اش عازم یافتن جاده‌های مردگان شدند و هنگامی که به آنجا رسید، اعتبارش به عنوان وارث ایسیلدور، مردگان را قانع کرد تا له او خدمت کنند. مردگان کشتی های یک ناوگان دزدان دریایی را کاملا تصرف کردند. آراگورن با مرخص کردن ارتش مردگان، کشتی ها را از افراد خود پر کرد و به طرف میناس تریت محاصره شده، به راه افتاد.

آراگورن بیرقش با نشان درختی سپید بر زمینه سیاه را برافراشت و نیروهای گوندور دریافتند که نیروی جدیدی از متحدین آمده است. نبرد بزرگ پله نور به پیروزی انجامید و میناس تیریت در مقابل نیروهای ارباب مورگول نجات یافت. دنه تور خادم میناس تیریت، جان خودش را گرفته بود و حین نبرد نابود شده بود. اما آراگورن به جای گرفتن سلطنت گوندور به جنگ موردور عازم شد تا حواس سائورون را از فرودو پرت کند و برای او زمان بخرد. با نابودی حلقه در حین جنگ، سایورون سقوط کرد و آراگورن پادشاهی را پذیرفت و توسط گندالف در مقابل دروازه تخریب شده میناس تیریت، قبل از ورود به شهر، با عنوان شاه اله سار تاج گذاری شد. در نیمه تابستان همان سال، او با آرون ازدواج کرد و بنابراین او را ملکه خود گرداند. آرون برایش پسر و وارثش الداریون و همچنین دخترهایی را به دنیا آورد.
طی دوران طولانی حکومتش گوندور رونق یافت و بار دیگر پادشاهی شمالی و جنوبی متحد شد. در نهایت هنگامی که پایان عمرش را نزدیک احساس کرد، مانند اجدادش مرگ را پذیرف و زندگیش را در اوج شکوه پادشاهیش پس داد. مدتی بعد آرون نیز از غم دوری همسرش در کرین آمروت در گذشت.

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *