۰

فاینال فانتزی ۷ داستان و رابطه Cloud و Sephiroth چگونه بود ؟

رابطه Cloud و Sephiroth

فاینال فانتزی ۷ داستان و رابطه Cloud و Sephiroth چگونه بود ؟

رابطه Cloud و Sephiroth که در بسیاری از ورودی‌های فرنچایز فرعی Final Fantasy VII شکل می‌گیرد، مانند شمشیرهای آنها وحشی است.تراژدی Cloud و Sephiroth آنقدر محبوب شد که می توان گفت این دو به نیمه طلسم های Square Enix تبدیل شدند. بحران هویت و سفر Cloud برای انتقام از خانه اش با کشتن بت سابقش، همراه با ابهام وحشتناک در مورد اینکه Sephiroth واقعاً کیست و چه کاری انجام می دهد، یک زوج قهرمان و شرور را به وجود آورد که به عنوان یکی از جذاب ترین آنها شناخته می شود.

رابطه Cloud و Sephiroth

کلود برای تحسین سپیروث استفاده می شود

در کودکی، کلود در واقع سپیروث را تحسین می کرد. سپیروث به جای اینکه مردی باشد که خانه اش را به آتش کشید، یک قهرمان جنگی بود که به عنوان قوی ترین سرباز از همه شناخته می شد. پس از اینکه تیفا عاشق او تصادف کرد و او را به مدت یک هفته در کما قرار داد، کلود تصمیم گرفت از الگوی Sephiroth پیروی کند و به SOLDIER بپیوندد تا بتواند به اندازه کافی قوی شود تا از او محافظت کند. وقتی او چهارده ساله بود، کلود با تیفا تماس گرفت تا در برج آب نیبلهایم با او ملاقات کند، جایی که او به او گفت که قصد دارد برود و بیشتر شبیه سپیروث شود.

قبل از حادثه Nibelheim، Sephiroth در واقع یک مرد بسیار دوست داشتنی بود، اگر کمی (خوب، بسیار) ترسناک به نظر برسد. Crisis Core: Final Fantasy VII به بازیکن این امکان را می دهد که شخصیت خود را قبل از فروپاشی ذهنی خود ببیند و Sephiroth در واقع بسیار خوب با Zack Fair کار کرد. او همچنین در مورد قوانین نسبتاً منطقی بود. در حالی که مخاطب انتظار داشت شخصی مهندسی ژنتیک شده به Shinra خدمت کند تا به هر قیمتی خواسته های آن را دنبال کند، Sephiroth از نجات دوستانش Genesis و Angeal در زمانی که آنها در خطر بودند دست از تلاش برنداشت. با این حال، زمانی که او، کلود و زک فیر همگی مأموریت یافتند تا راکتور نیبلهایم ماکو را بازرسی کنند، همه چیز به سمت جنوب پیش رفت.

رابطه Cloud و Sephiroth

واقعه نیبلهایم جایی است که همه چیز اشتباه شد

در ماموریت خود به Nibelheim، Cloud و Sephiroth در ابتدا چندان با هم تعامل نداشتند. Cloud نتوانست وارد SOLDIER شود و به جای آن به عنوان یک پیاده نظام درجه یک شینرا به مأموریت ملحق شد، بنابراین سعی کرد در پس زمینه بماند تا تیفا، راهنمای تور گروه، متوجه او نشود. در همین حین، سپیروث و زک وارد رآکتور نیبلهایم شدند تا ببینند چه خبر است، فقط برای اینکه سپیروث کشفی کند که دنیای او و سلامت عقل او را در هم می شکند. پس از آنکه دوست قدیمی‌اش، جنسیس راپسودیوس، شعله‌های آتش را با فاش کردن نقشه‌های واقعی شینرا برای او شعله‌ور کرد، فرشته یک‌بال به شینرا مانور رفت و یادداشت‌های آن‌ها را درباره جنوا، ابروجود بیگانه که فکر می‌کرد مادرش است، بررسی کرد. سپیروث به این نتیجه رسید که او و جنوا باید سیترا باشند و انسان‌ها سیاره را از آنها دزدیده‌اند، سپیروث تصمیم گرفت حق مادری او را پس بگیرد… و نیبلهایم اولین هدف او خواهد بود. همانطور که سپیروث شهر را به آتش کشید و اکثر مردم آن را به قتل رساند. و تیفا را معلول کرد، کلود می دانست که دیگر نمی تواند کنار بیاید و با عصبانیت به شرور حمله کرد. در حالی که فرشته یک بال در ابتدا دست بالا را داشت و کلود را با شمشیر ماسامونه می کوبد، کلود توانست از طریق آدرنالین مطلق جدول را برگرداند. با وجود جراحت ناشی از تیغه سپیروث، کلود از شمشیر برای بلند کردن حریف خود که هنوز به دسته شمشیر آویزان بود استفاده کرد و او را به لایف استریم پایین انداخت. بدن Sephiroth به طور کامل در Lifestream خراب نمی شود و در نهایت در دهانه شمالی متبلور می شود، جایی که او به مدت پنج سال در انتظار ایستاده بود.

قبل از حادثه Nibelheim، Cloud و Sephiroth غریبه بودند. کلود او را از طریق داستان‌های جنگ می‌شناخت، اما سپیروث تا قبل از نبرد آنها در راکتور به کلود توجهی نکرد. شکست Sephiroth در دستان Cloud باعث شد که درگیری اولیه یک طرفه در هر دو طرف بسیار شخصی شود. در حالی که سپیروث در نیبلهایم بی‌مورد به همه حمله کرده بود، این واقعیت که قربانیان شامل تیفا و مادرش می‌شدند باعث شد سپیروث از یک شهرت دور به یک دشمن شخصی در چشم کلود تبدیل شود. اگر دوئل رآکتور نبود، سپیروث هرگز کلود را نمی‌دید. به عنوان یک فرد مورد علاقه؛ از دیدگاه او، کلود فقط یک نظاره گر تصادفی بود. اما پس از شکست خوردن توسط “فقط یک مرد”، Cloud تجسم چیزی شد که Sephiroth از این سیاره متنفر بود. شکست تحقیرآمیز او شخصی بود، و هیچ چیز بهانه ای بهتر از دوستی Cloud با یک Cetra واقعی به Sephiroth برای انجام این انتقام شخصی نداشت. این دو پرنده با یک سنگ بود – متأسفانه برای Sephiroth، او فقط توانست یکی از پرندگان مذکور را بکشد.

رابطه Cloud و Sephiroth

قتل Aerith عملی و در عین حال کوچک بود


قتل Aerith Gainsborough توسط Sephiroth عمل گرایانه بود زیرا او تنها کسی بود که می توانست از White Materia برای متوقف کردن او استفاده کند، اما از روشی که Cloud را در مورد آن به سخره می گرفت، واضح است که او از اینکه چقدر دنیای غیر سرباز را درهم شکست. به همان اندازه که بزرگ ترین مانع او سر راهش نبود. به دلیل فقدان صداپیشگی، پیام صحنه به انگلیسی واضح نیست، اما نحوه صحبت سپیروث به ژاپنی در هنگام مرگ آئریث اولین باری است که او با عظمت کامل خداگونه صحبت می‌کند و تاکید می‌کند که این صحنه چه پیروزی بوده است. مالیدن آن به صورت کلود.

در فیلمنامه اصلی، او حتی به قتل Aerith به عنوان یک “مسیر انحرافی” اشاره می کند، به این معنی که او مانعی برای او در ماموریت دیوانه اش نبود. به همان اندازه که سپیروث از کلود به خاطر شکستش در نیبلهایم متنفر است، چاقویی را که مرگ آئریث است می چرخاند، که جنبه دیگری از شخصیت او را نشان می دهد که اغلب درباره آن صحبت نمی شود: سپیروث کوچک است. اگر همان‌طور که لحن سرد معمول صحبتش نشان می‌دهد متمرکز بر لیزر بود، فقط Aerith را می‌کشت و از آنجا خارج می‌شد، اما در عوض، باید دلایل بیشتری به Cloud می‌داد تا بخواهد او بمیرد. Cloud فقط بدترین دشمن Sephiroth نیست، او همچنین اسباب بازی مورد علاقه اوست.

رابطه Cloud و Sephiroth

مرگ سفیروث…دوباره


برای به دست آوردن اعتماد به نفس برای رویارویی با سپیروث، کلود باید با خاطرات خود روبرو می شد و آنچه را که واقعاً بود در آغوش می گرفت. در اولین سفر به دهانه شمالی، سپیروث در نهایت موفق می شود در کلود به پیروزی برسد. او می‌گوید که کلود چیزی نبود جز یک شبیه‌سازی شکست خورده از خودش، که از شکاف موجود در خاطراتش استفاده می‌کرد تا بحران هویتی ایجاد کند، به طوری که در نهایت کلود از مبارزه منصرف شد. با شکسته شدن اراده کلود سپیروث ماده سیاه را برای خود می گیرد و شهاب را احضار می کند زیرا دشمن او به جریان زندگی می افتد. در کنار کنترل ذهن و قتل عزیزان کلود، تاکتیک مورد علاقه سپیروث برای صدمه زدن به کلود ساده است: دروغ گفتن. Cloud یک آزمایش نبود، همانطور که هم بازیکن و هم خود Cloud بعداً متوجه شدند. هوجو روی کلود آزمایش کرده بود، اما همیشه شخص خودش بود. پس از اینکه تیفا به او کمک می کند تا این موضوع را به خاطر بسپارد، کلود اعتماد به نفس و استقلال پیدا می کند تا زندگی او را پس بگیرد و یک بار دیگر با سپیروث مبارزه کند.
این یک JRPG کلاسیک است، بنابراین برنده شدن Cloud در پایان پوشیده نیست. او Sephiroth را می کشد، Aerith از Lifestream کمک می کند تا Meteor را متوقف کند، و همه آنها همیشه با خوشحالی زندگی می کنند … اما نه واقعا. سپیروث مرد، تا حد زیادی درست بود، اما سلول‌های جنوا و قدرت اراده او حتی از آن سوی قبر همچنان تهدیدی بودند.

رابطه Cloud و Sephiroth

ظهور کودکان و احیای دوم سفیروث

فقط به این دلیل که سپیروث مرده بود به این معنی نبود که او رفته بود. همانطور که در میان‌آهنگ‌های «Lifestream: Black» رمان دنباله‌ای Final Fantasy VII: On the Way to a Smile شرح داده شده است، سپیروث موفق شد حتی زمانی که روحش در جریان زندگی بود، خودآگاهی خود را حفظ کند. با دور انداختن بیشتر خاطراتش برای پخش شدن خود در سراسر Lifestream، به طور ضمنی باعث ایجاد اپیدمی Geostigma که Final Fantasy VII: Advent Children در اطراف آن متمرکز است، او هنوز راضی نیست. سپیروث تا زمانی که مطمئن شود کلود از ناامیدی که از آن سوی قبر پخش کرده بود راضی نمی شد. حتی خاطراتش از ظاهر خودش هم از بین رفته بود. سپیروث با استفاده از قدرت خود برای ساختن بدن های جدید بر اساس حافظه شخص دیگری که در جریان زندگی یافت، می تواند خود را به دنیای زنده پیوند دهد. این “بازمانده های سپیروث”، کاداج، یازو و لوج، قرار بود خاطرات گم شده سپیروث و سر جنووا را پیدا کنند تا فرشته یک بال بتواند یک بار دیگر در این سیاره پرسه بزند… و دوباره کلود را ببیند.

در همین حال، Cloud با عواقب پس از شهاب سنگ دست و پنجه نرم می کرد. فقط به این دلیل که او در مورد خاطراتش صحبت کرده بود به این معنی نبود که آسیب روحی اش از بین رفته است. او و تیفا با هم به خانه رفتند و بارت دخترش مارلین را تحت مراقبت آنها گذاشت، اما زندگی این خانواده کوچک جدید تیره و تار شد. وقتی ژئوستیگما شروع به گسترش می کند اوضاع بدتر می شود. ابر بیشتر و بیشتر از تیفا، مارلین و دنزل یتیمی که به آنها ملحق شده بود دور می شود. کلود که در اثر گناهش به خاطر مرگ اریث تسخیر شده است، خود را آلوده می بیند.

رابطه Cloud و Sephiroth

«اپیزود: شینرا» در در راه لبخند فاش کرد که داشتن یک رویارویی نزدیک به مرگ یا از دست دادن اراده برای زندگی راه‌هایی برای ابتلا به ژئوستیگما هستند. این امر باعث شد که Cloud به هدف اصلی این بیماری تبدیل شود، بنابراین وقتی سرانجام به آن مبتلا شد، به این معنی است که او در پایین ترین سطح خود قرار دارد. حتی با وجود اینکه کلود موفق به درمان می شود، باقیمانده ها سر جنوا را پیدا می کنند و سپیروث زنده می شود. همانطور که کلود اصلاحات سپیروث را تماشا می کند، ترس محض در چشمان او آنچه را که سپیروث به صورت نمادین تبدیل شده بود، تثبیت می کند: تجسم بدترین ترس ها و ناامنی های کلود، یادآوری دائمی شکست او در نجات اریث و هر چیز دیگری که سپیروث از او گرفت. در پایان سپیروث، او اکنون اجازه داد که یک چیز او را حتی بیشتر از وفاداری او به “مادر” خود تعریف کند: پیچیدگی با Cloud.

پس از یک تجربه نزدیک به مرگ دیگر و زک فیر که نیروی دوستی را از Lifestream ارائه می کند، Cloud قوی در برابر Sephiroth ایستاده و او را با تکنیک جدید خود، Omnislash نسخه ۵ شکست می دهد. Cloud که به عنوان سیستم ایمنی سیاره عمل می کند، ویروسی را می کشد Sephiroth است تا به سیاره کمک کند تا از بیماری خود شفا یابد، همچنین به Aerith اتاقی می دهد تا از باران شفابخش خود برای درمان بیمارانی که می تواند به آنها دسترسی پیدا کند، استفاده کند. با از بین رفتن Geostigma – و Sephiroth – Cloud دیگر دلیلی برای فاصله گرفتن از دوستان و عزیزانش ندارد. فیلم با او به پایان می رسد که او در یک کلیسا آب را از استخری از باران شفابخش Aerith بر روی برخی از کودکان مبتلا به Geostigma می ریزد، بی شباهت به غسل تعمید نیست. بنابراین، کشمکش کلود و سفیروث، حداقل از نظر بیرونی، با سپیروث به عنوان دجال به استعاره شخصیت ابری مسیح پایان می‌یابد.

رابطه Cloud و Sephiroth

رابطه Cloud و Sephiroth همیشه یک رابطه جنجالی بوده است

دشمنی Cloud و Sephiroth پر از پیچ و خم است، اما یک چیز ثابت می ماند: هیچ یک از آنها هرگز برای دیگری همدردی نشان نمی دهند. برای کلود، کشتار نیبلهایم توسط سفیروث نابخشودنی بود و گناهان او فقط از آنجا تشدید شد. سپیروث نسبتاً با کلود رفتار دوستانه ای دارد، اما فقط برای اینکه ظلم او را بیشتر کند. هر دوی آنها در اعمال خود علیه دیگری احساس توجیه می کنند، بنابراین در حالی که سپیروث کاملاً دیوانه است، گذشته غم انگیز او ممکن است باعث شود که کسی فکر کند که آیا ممکن است در مقطعی رستگار شود یا خیر. در انکار قاطعانه این موضوع، سریال پای خود را به پایین می گذارد. این رقابت سیاه و سفید را به اجرا درآورد و نشان می‌دهد که هیچ دلیلی برای امیدواری برای بازگشت سفیروث وجود ندارد. پس از دو بار مرگ، او با کمال میل این هدف را پذیرفت که شخصیت دجال کلود باشد. از نظر داستانی، این فلاندریزاسیون در واقع مشکلی ندارد. On The Way to a Smile توضیحی منطقی و معقول برای رستاخیز فرزندان Advent Children ارائه می دهد و هدف اصلی او تغییر از “سلطه سیاره ای” به “اطمینان از اینکه Cloud روز بدی خواهد داشت” به او اجازه می دهد تا قانع کننده ترین عناصر شخصیت پردازی خود را بدون پرخاش کردن داستان حفظ کند. زیر پا گذاشتن بیش از حد زمین قدیمی

با این حال، صادقانه بگویم، دلیل اینکه Sephiroth دوباره در Advent Children ظاهر شد، در دنیای واقعی ساده تر از دنیای سریال است: او محبوب است و طرفداران دوست دارند او و Cloud را با هم ببینند. پویایی Cloud و Sephiroth به بهترین وجه توسط آخرین کلمات فرشته یک بال در Advent Children خلاصه می شود. پس از شکست دادن فرشته ای که نماینده شیاطین درونی خود بود، کلود از سپیروث می خواهد که “در خاطرات من جایی که به آن تعلق داری بمان”. پاسخ Sephiroth:

 

“من هرگز یک خاطره نخواهم بود.”

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *