۰

داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown

داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown

داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown

داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown

امپراتوری سرزمین پارس به دلیل تحمل بیش از ۳۰ سال خشکسالی و قحطی و تهاجم امپراتوری کوشانی‌ها، در آستانه فروپاشی قرار دارد. آخرین حمله کوشانی‌ها به قلمرو ایران به لطف تلاش‌های سربازان «گارد جاویدان» دفع می‌شود و «سارگون» قهرمان بازی، شخصاً سردار کوشانی را به قتل می‌رساند. به دنبال این پیروزی، او و دیگر افراد گارد جاویدان به خاطر تلاش‌هایشان در این راه، توسط ملکه «تومیریس» و شاهزاده «غسان» مورد تحسین و ستایش قرار می‌گیرند ولی شاهزاده در جشن پیروزی توسط ژنرال «آناهیتا» مربی سارگون ربوده می‌شود. سارگون و گارد جاویدان، آناهیتا را تا «کوه قاف» تعقیب می‌کنند، جایی که قبلا مرکز بزرگی برای یادگیری بوده و اکنون توسط یک نفرین ناشناخته ویران شده است. گارد جاویدان گمان می‌برند که آناهیتا قصد دارد از خون سلطنتی غسان برای دسترسی به معبد «سیمرغ» استفاده کند و برکت این پرنده الهی را به دست آورد که به او اجازه دهد ملکه تومیریس را سرنگون سازد.

گارد جاویدان در ادامه وارد کوه قاف می‌شوند اما به دلیل یک ناهنجاری زمانی، داخل آن گرفتار می‌شوند. آن‌ها برای جستجوی آناهیتا از یکدیگر جدا شده و سارگون نیز با سربازان و هیولاهای مرده‌ی مختلف و انسان‌های دیگری برخورد می‌کند که همگی در کوه قاف گیر افتاده‌اند. او همچنین رفته‌رفته می‌تواند پرهای سیمرغ را پیدا کند که هر کدام توانایی و قدرت خاصی به او می‌دهند. سارگون در ادامه به آناهیتا رسیده و می‌تواند غسان را نجات دهد ولی در همین لحظه، «وَهرام» رهبر گارد جاویدان، مداخله کرده و شاهزاده را به قتل می‌رساند. اکنون مشخص می‌شود او مجرم واقعی بوده که قصد دارد سلطنت ملکه تومیریس را غصب کند. سارگون نیز برای فرار آناهیتا وقت می‌خرد اما با تسلط وهرام در جادوی زمان شکست می‌خورد و از صخره به پایین پرتاب خواهد شد. او از سقوط جان سالم به در می‌برد و با پیرمردی مرموز به نام «آلکارا» روبرو می‌شود که به او اطلاع می‌دهد فرصتی برای معکوس کردن زمان و نجات غسان وجود دارد ولی این امر، مستلزم معامله با «اژدها» خدای مار شیطانی است. پس از رسیدن سارگون به اژدها و شکست دادن او در مبارزه، اژدها به او دستور می‌دهد که برکت چهار نگهبان آسمانی را به دست آورد. سارگون همچنین با آناهیتا روبرو می‌شود که ادعا می‌کند غسان را به دستور ملکه تومیریس ربوده است. در همین حال، وهرام بقیه افراد گارد جاویدان را فریب داده و به آن‌ها گفته که سارگون، شاهزاده غسان را کشته است، بنابراین اکثر آن‌ها را متقاعد می‌کند که از غصب کردن تاج‌وتخت توسط او حمایت کنند. اکنون سارگون مجبور می‌شود چند نفر از دوستان سابق خود در ارتش گارد جاویدان، مانند «اوراد» و «منولیاس» را با دستان خودش به قتل برساند.

برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.

داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown

داستان بازی Prince of Persia: The Lost Crown

سارگون پس از یافتن و جلب لطف نگهبانان آسمانی، در زمان به عقب بازگردانده می‌شود و تلاش وهرام برای قتل غسان را خنثی می‌کند اما آناهیتا در این روند برای محافظت از سارگون، جان خود را فدا خواهد کرد. وهرام اکنون اعتراف می‌کند که پرهای سیمرغ را نیز جمع‌آوری کرده و معتقد است تنها او شایسته پرهای سیمرغ می‌باشد، بدین ترتیب برای به دست آوردن بقیه پرهای سیمرغ که در اختیار سارگون است، با او به مبارزه می‌پردازد. با برخورد قدرت‌هایشان، سارگون نگاهی اجمالی به گذشته وهرام می‌اندازد و متوجه می‌شود که او در واقع پسر «داریوش هخامنشی» است و مدت‌ها پیش، خود داریوش نیز توسط ملکه تومیریس به قتل رسیده است. در واقع غصب تاج‌وتخت داریوش بدون برکت سیمرغ، همان چیزی است که باعث ۳۰ سال بی‌برکتی، افول و فروپاشی در سرزمین پارس شده است. غسان در ادامه به سارگون اطلاع می‌دهد که وهرام به احتمال زیاد به دنبال قلب سیمرغ است تا بتواند با آن ادغام شده و قدرت کامل سیمرغ را به دست گیرد.

سارگون به تعقیب وهرام می‌رود ولی نمی‌تواند او را از ادغام با قلب سیمرغ و تبدیل شدن به یک خدا منع کند. در این حین، روح سیمرغ با سارگون ارتباط برقرار کرده و به او اطمینان می‌دهد که هنوز قدرت شکست دادن وهرام را دارد. سارگون بار دیگر با وهرام روبرو می‌شود و پس از نبردی طولانی و سخت، سرانجام می‌تواند او را شکست دهد. وهرام اکنون به تلاش‌های بیهوده خود برای ادعای قدرت خدایی، پی می‌برد و برای احیای سیمرغ، خود را قربانی می‌کند. با بازگشت سیمرغ، سارگون و غسان به عنوان قهرمان به شهر «پرسپولیس» بازمی‌گردند. با این حال، غسان با دانستن حقیقت در مورد مادرش تومیریس، از سِمَت خود کناره گیری کرده و سارگون نیز برای مردم ایران‌زمین، فاش می‌کند که تومیریس، داریوش را به قتل رسانده است. همانطور که سارگون پایتخت را ترک می‌کند، دو فرد باقیمانده از ارتش گارد جاویدان یعنی «نِیت» و «آرتابان» به او اطمینان می‌دهند که از نسخه جوان‌تر وهرام که از کوه قاف فرار کرده است، مواظبت خواهند کرد.

منبع : https://t.me/GameNewNews

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

بامداد نوروزیان

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *