بررسی انیمه The Boy and the Heron یک اثر هنری استادانه از هایائو میازاکی
باور نکردنی و آرامش بخش است که پس از ۶۰ سال، یکی از بزرگترین داستان نویسان زمان ما هنوز حرف جدیدی برای گفتن دارد.
آخرین فیلم هایائو میازاکی، پسر و حواصیل، مشخصه سبک، لحن و رویکرد اوست – اما موارد بسیار بیشتری نیز وجود دارد.
داستان پسر جوانی به نام ماهیتو را دنبال می کند که به خاطر مرگ مادرش در بمباران بیمارستانی در توکیو در طول جنگ جهانی دوم غمگین و احساس گناه می کند. ساعت اول فیلم به واقعیت جدید ماهیتو اختصاص دارد که در خانه اجدادی مادرش در روستایی ژاپن با پدرش که یک کارخانه دار است و همسر جدیدش ناتسکو – عمه ماهیتو زندگی می کند.
ماهیتو نمی تواند با زندگی جدید خود سازگار شود. او عصبانی، سرد، گوشه گیر، تسخیر شده توسط مرگ مادرش و طعنه پرنده Heron است. Heron که موجودی شوم با دندان های عجیب انسانی است، سعی می کند ماهیتو را به برج متروکه ای در جنگل بکشاند و به او بگوید که مادرش هنوز زنده است.
بررسی انیمه The Boy and the Heron
پس از تلاش برای حمله به پرنده با تیر و کمان، ناتسوکو که باردار است ناپدید می شود. ماهیتو چاره ای جز ورود به یک برج برای نجات ناتسوکو و کشف حقیقت در مورد مادرش ندارد.
ماهیتو از طریق برج وارد دنیایی خارق العاده می شود که در آن زنده ها، مردگان و به زودی متولد شده در مناظر، آسمان ها و دریاهای خیره کننده وجود دارند. این دنیایی است که در آن طوطیهای انسانخوار برای استقلال میجنگند، گلههای ناامید پلیکانها برای زنده ماندن تلاش میکنند، و موجودات دوستداشتنی به نام واروارا منتظر بلوغ هستند و در مهتاب شناور میشوند تا سرنوشت خود را آغاز کنند.
این اولین بار نیست که میازاکی ما را به دنیایی منحصربهفرد، آشنا و با شکوه، پر از موجودات عجیب و غریب و غیرمنتظره هدایت میکند.
پسر و حواصیل حاوی بسیاری از عناصر ترکیب بندی و ساختارهای جهان ساز است که در آثار دیگر میازاکی مانند دره نارسیسا باد (۱۹۸۴)، قلعه در آسمان (۱۹۸۶)، پرنسس مونونوکه (۱۹۹۷)، جایزه اسکار دیده می شود. برنده Spirited Away (2001) و کلاسیک کالت، Howl’s Moving Castle (2004).
اما حتی در سن ۸۲ سالگی، میازاکی روی موفقیت های خود آرام نمی گیرد.
بررسی انیمه The Boy and the Heron
داستان سرایی میازاکی در اینجا شبیه به یک رمان ادبی است، سبکی که در فیلم قبلی او، باد برمی خیزد (۲۰۱۳) با قدرت کامل ظاهر شد. داستان بهطور باورنکردنی درونگرا با موتیفهای تکراری، به جلو پیش میرود یا از طریق شخصیتها کند میشود.
میازاکی اغلب به دلیل «عدمشدن» از توطئههای سنتی مورد اشاره قرار میگیرد – عبارتی که من از آن خجالت میکشم. سنتی در مقایسه با چه؟ تکنیکهای داستانسرایی غربی و ترانهها برای دههها به عنوان استاندارد در نظر گرفته شدهاند. بنابراین، تعجبی ندارد که وقتی میازاکی جنبههایی از شیوههای داستانسرایی ژاپنی و فولکلور، مضامین و روایتهای جهانی و ارجاعات اروپایی را در نظر میگیرد و آنها را با صدای متمایز خود ترکیب میکند، برای برخی از مخاطبان گیجکننده است.
این سبکی است که میازاکی در طول دوران حرفه ای خود با آن بازی کرده است. اما در پسر و حواصیل، ساختار طرح و حرکات ذهن ماهیتو چیزهای جداگانه ای نیستند. آنها به طور همزمان دنیایی رویاگونه را خلق می کنند و به تصویر می کشند، جایی که ماهیتو در تقاطع داستانی است که به بلوغ می رسد.
تأثیر نقاش نمادگرای سوئیسی آرنولد باکلین، به ویژه نقاشی جزیره مردگان (۱۸۸۰) او را می توان در مناظر و معماری فیلم مشاهده کرد. کار هنرمند فرانسوی ژان فرانسوا میله و به ویژه استفاده او از نور نیز تأثیر برجسته ای بر کام رنگ میازاکی دارد. در واقع، نقاشی معروف میلت، بذرپاش (۱۸۵۰) به عنوان تصویر در کپی چگونه زندگی می کنی؟ که ماهیتو می خواند.
بسیاری این فیلم را آخرین فیلم میازاکی میدانند. ایده ای غم انگیز برای تأمل با این حال، به نظر می رسد که میازاکی، که بازنشسته شده و بیش از یک بار به انیمیشن بازگشته است، به داستان گفتن ادامه خواهد داد. این فقط یک هوادار نیست که مشتاقانه و سرسختانه امیدش را حفظ کند. به طور عینی، اگر به آثار میازاکی نگاه کنیم، هر فیلمی مانند خداحافظی با تماشاگر است.
نظرات کاربران