داستان بازی Little Nightmares 2
داستان بازی Little Nightmares 2
در این نسخه، علاوه بر قهرمان نسخه قبلی یعنی «سیکس»، شاهد حضور یک پسربچه نقابدار به نام «مونو» نیز هستیم. مونو در رویای خود، در انتهای یک راهروی طولانی، یک درب اسرارآمیز را مشاهده میکند که روی آن یک چشم مرموز وجود دارد. هنگامی که از خواب بیدار میشود، سفر خود را از میان صحرا شروع میکند. او پس از عبور بین تلههای مختلف، وارد یک کلبه فرسوده شده و به زیرزمین میرود. در آنجا با سیکس روبرو شده که میتواند او را از زندان آزاد کند ولی صاحب کلبه که یک شکارچی نقابدار است، متوجه حضور مونو شده و بچهها را تا جنگل دنبال میکند. مدتی از تعقیب و گریز میگذرد که شکارچی میتواند مونو و سیکس را در گوشهای گیر بیندازد ولی بچهها میتوانند با یک تفنگ، شکارچی را از سر راه خود بردارند.
بعد از رهایی از دست شکارچی، آنها از یک درب چوبی به عنوان قایق استفاده کرده تا از رودخانه رد شوند و زمانی که به ساحل میرسند، میبینند که همهجا پر از تلویزیونهای قدیمی است. مونو در طول سفر، تلاش میکند تا از این تلویزیونها به عنوان یک درگاه استفاده کرده تا بتواند دوباره به رویای خود بازگشته و وارد درب انتهای راهرو شود اما هر بار قبل از رسیدن به درب، توسط نیرویی ناشناس به عقب رانده میشود. او همچنین با چندین شبح کودک روبرو شده که میتواند با لمس کردنشان، آنها را جذب کند.
بچهها در ادامه وارد یک مدرسه میشوند ولی سیکس، توسط چند وسیله شکستنی زنده، اسیر شده و از مونو جدا میگردد. مونو نیز به کمک سیکس رفته و میتواند او را از دست وسیلههای شکستنی آزاد کند. هنگامی که مونو و سیکس دوباره به یکدیگر ملحق میشوند، به معلم مدرسه که گردن بلندی دارد، برخورد کرده و میتوانند از راه ورودی هوا، از دستش فرار کنند. بعد از فرار از مدرسه، لباس بارانی زرد رنگ سیکس را نیز پیدا کرده و به سمت بیمارستان راهی میشوند.
مونو در این قسمت باید از چراغقوه خود استفاده کرده تا بیماران تکهتکهشدهی بیمارستان را دفع کند. او همچنین میتواند با نور چراغقوه، سیستم دفاعی بدن آنها را مختل کرده و پروتزهای حساس بیماران را خرد کند. بعد از رد شدن از بیماران، با یک دکتر به نام دکتر «پیازی» روبرو شده که میتوانند با انداختن او در یک دستگاه زبالهسوز، به مسیر خود ادامه دهند.
داستان بازی Little Nightmares 2
خیابانهای بارانی و ساختمانهای پیچ خوردهی شهر، همگی در قلمرو برج «سیگنال» قرار دارند که یک پیغام فراگیر تولید میکند. هنگامی که مونو باری دیگر، قصد ایجاد درگاه از طریق یکی از تلویزیونها را دارد، مردی لاغراندام از تلویزیون بیرون آمده و سیکس را میدزدد.
حالا مونو باید از انواع و اقسام تلویزیونها به عنوان درگاه استفاده کرده و خود را نیز از دست ساکنان شهر که به «بینندگان» معروف هستند، مخفی نگه دارد. چهرهی ساکنین شهر به علت تشعشع نوری مخصوص، از داخل منفجر شده و شکلی ناجور به خود گرفتهاند. مونو بالاخره به ورودی برج رسیده و میتواند بعد از شکست دادن مرد لاغراندام، وارد برج شود. او در لحظهی ورود میبیند که اسباببازیها شناور بوده و هر یک از دربهای داخل برج، به دربهای بیشتری راه پیدا میکنند. بعد از مدتی گشتوگذار میتواند سیکس را پیدا کند ولی در کمال تعجب میبیند که او به یک موجودی عظیمالجثه تغییر شکل داده است. سیکس قبلا به جعبه موسیقی خود آسیب رسانده و باعث شده تا به این شکل دربیاید. مونو در ادامه میتواند سیکس را آرام کرده و با نابود کردن جعبه موسیقی، دوباره شکل واقعی سیکس را به او بازگرداند. در لحظهی فروپاشی برج، میبینیم که یک توده ژلاتین بزرگی از گوشت و چشم موجودات مختلف، بچهها را دنبال میکند. آنها میتوانند از این توده فرار کنند اما در لحظهی پرش از آخرین سکو، سیکس صبر میکند تا مونو بپرد و خودش راه را از طریق آخرین درگاه تلویزیون ادامه میدهد.
در پایان شاهد هستیم که مونو روی یک صندلی نشسته و به مرور زمان، پیرتر و قدبلندتر شده و در نهایت، شکل یک انسان لاغر را به خود میگیرد. سپس دوربین عقب رفته که متوجه میشویم او بالاخره توانسته وارد درب انتهای راهرو شود که در رویای خود میدید. سپس درب بسته میشود.
اگر بازیکن در طول بازی توانسته باشد تمام شبح کودکان را پیدا کند، پس از تیتراژ بازی خواهیم دید که سیکس با یک نسخه تاریک از خودش روبرو شده و به شدت احساس گرسنگی میکند که به نسخه اول ارتباط دارد.
منبع : https://t.me/GameNewNews
برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.
نظرات کاربران