۰

داستان بازی Marvels Spider-Man به صورت کامل

داستان بازی Marvels Spider-Man

داستان بازی Marvels Spider-Man

داستان بازی Marvels Spider-Man

داستان بازی یک داستان کاملا جدید با الهاماتی از کمیک‌ها و با حضور شخصیت‌های نام‌آشنا است. پیتر پارکر در سن ۲۳ سالگی خود به سر می‌برد. او در حالی که در داتشگاه مشغول به تحصیل است، به کارآموزی در یک آزمایشگاه نیز می‌پردازد. او هشت سالِ گذشته را در نقش اسپایدرمن فعالیت کرده است و در آغاز داستان با یکی از دشمنان اصلی خود یعنی «ویلسون فیسک» ملقب به «کینگ پین» رویارویی می‌کند و پس از نبردی سرانجام موفق به دستگیر کردن او می‌شود، به این ترتیب فیسک راهی زندان می‌شود.

در همین حال باندی به نام «شیاطین درونی» وارد نیویورک شده و مرتکب انجام جنایاتی در شهر می‌شوند. پیتر پس از مدتی پی می‌برد که رهبر شیاطین درونی در واقع یکی از تاجران و بشردوستان شناخته شده نیویورک به نام «مارتین لی» است که با نام مستعار «مستر نگاتیو» در حال رهبری کردن این باند است، کسی که اداره‌ی پناهگاه‌های بی‌خانمان .F.E.A.S.T را بر عهده دارد.

«نورمن آزبورن» نیز تبدیل به شهردار شده است و گروهی از مزدوران را استخدام کرده که این گروه به رهبری «سیلور سیبل» قصد مبارزه با عاملان مخرب شهر را دارند.

گروه «شش خبیث» نیز در داستان بازی حضور پر رنگی دارد. اعضای این گروه شامل اسکورپین، الکترو، راینو، والچر، مستر نگاتیو و رهبر آن‌ها یعنی دکتر اختاپوس می‌شود. همچنین شوکر دیگر شرور حاضر در بازی است که مستقل از شش خبیث به فعالیت‌های جنایی می‌پردازد.

بازیکنان در سراسر داستان بازی، درگیر تعادلی درهم آمیخته میان مسئولیت‌های اسپایدرمن و زندگی روزانه پیتر پارکر خواهند بود. در این میان روابطی نیز وجود دارند که این فرآیند را پیچیده‌تر می‌کنند، از جمله حضور «عمه می» که در یکی از پناهگاه‌های متعلق به مارتین لی کار می‌کند.

داستان بازی Marvels Spider-Man

داستان بازی Marvels Spider-Man

مرد عنکبوتی برای دستگیر کردن «ویلسون فیسک» به کمک «یوری واتانابه» و دپارتمان پلیس شهر نیویورک (NYPD) می‌رود. پس مبارزه‌ای میان مرد عنکبوتی و فیسک شکل می گیرد. سرانجام فیسک شکست خورده و دستگیر می‌شود. بعد از این موفقیت و با گذشت مدتی، پیتر برای تحقیقات به مکان مزایده‌ی مجموعه آثار هنری فیسک می‌رود، جایی که او با معشوقه‌ی سابقش یعنی «مری جین واتسون» و همین طور مردان مسلحی که به دنبال یک پرونده بودند، روبرو می‌شود. مری جین که او نیز برای انجام تحقیقات به این محل آمده بود، پیش از رسیدن پیتر موفق به یافتن پرونده‌ی نام برده شده بود و این پرونده حاوی اطلاعاتی در مورد یک پرژوه‌ سری به نام «نفس شیطان» بود.

با این حال مردان مسلح، پرونده را تصاحب کرده و فرار می‌کنند. پیتر و مری جین با وجود این که ابتدا غافل‌گیر می‌شوند اما سپس تصمیم می‌گیرد تا با همکاری یکدیگر در مورد این سرقت تحقیق کنند. پیتر برای مشورت پیش «مارتین لی» رفته و از او در مورد ماسک‌های سارقان پرس و جو می‌کند. لی به او می‌گوید که آن‌ها وابسته به گروهی به نام «شیاطین درونی» هستند و به پیتر هشدار می‌دهد که تحقیقات خود را پس از این ادامه ندهد. پیتر که در این مقطع در آزمایشگاه «دکتر اکتاویوس» کار می‌کرد، برای تمام کردن کار روی یک بازوی مصنوعی به آزمایشگاه رفت اما بعد از رسیدن چیزی نگذشت تا شهردار شهر یعنی «نورمن آزبورن» به آنجا آمد و اقدام به پلمپ کردن آزمایشگاه و مصادره‌ی پژوهش‌های اکتاویوس کرد.

در همین حین شیاطین درونی حمله به دارایی‌ها و متعلقات فیسک را در دستور کار خود قرار دادند. پیتر بعد از چند مبارزه‌ی موفقیت‌آمیز در مقابل آن‌ها که با کمک «جفرسون دیویس» صورت گرفته بود، در تجمعی برای کمپین انتخاباتی آزبورن شرکت کرد. در این تجمع افراد دیگری از جمله «دیوس»، «مری جین»، «مایلز مورالز» و «ریو مورالز» نیز حضور داشتند. شهردار آزبورن بعد از یک سخنرانی کوتاه تماسی تهدیدآمیز از فردی ناشناس دریافت کرد و بعد از شنیدن این جمله از فرد ناشناس که «خودش و شهرش را نابود می‌کند»، به سرعت محل را ترک کرد. اندکی بعد شیاطین درونی به تجمع هجوم آورده و اقدام به کشتار بسیاری از حاضرین کرد که پدر مایلز یعنی دیویس نیز از قربانی‌های این هجوم بود. در شروع این آشوب پیتر، مارتین لی را در فرم دیگر خود یعنی مستر نگاتیو مشاهده کرد اما در همان زمان، طی یک انفجار در نزدیکی خود از هوش رفت.

داستان بازی Marvels Spider-Man

داستان بازی Marvels Spider-Man

پس از این اتفاق، مایلز به عنوان داوطلب به F.E.A.S.T پیوست و بعد از دیدار با پیتر خیلی زود با او رفیق شد. در همین زمان، آزبورن اقدام به استخدام «سیلور سیبل» مزدور و گروه نظامی خصوصی او یعنی Sable International کرد تا شیاطین درونی را متوقف کند. سیبل به اسپایدرمن اعتماد نداشت و به طور مداوم برای او دردسرهایی را ایجاد می‌کرد. پیتر تعقیب کردن مستر نگاتیو و شیاطین درونی را ادامه داد و پی برد که لی نوعی کینه از آزبورن دارد و و به دنبال ربودن «نفس شیطان» یک سلاح زیستی است، سلاحی که آزبورن آن را هنگام جستجو برای درمان جهانی یک بیماری ساخته بود. لی موفق به ربودن «نفس شیطان» شد و آن را در ایستگاه مرکزی بزرگ شهر پخش کرد، اقدامی که با تلاش‌های پیتر و مری جین خنثی شد.

 لی در عواقب این اقدام خود بازداشت و راهی زندان فوق امنیتی Raft شد. در همین حال، اکتاویوس برای گرفتن انتقام از آزبورن مصمم شده بود. به این ترتیب او پیشروی و توسعه روی بازوهای مصنوعی خود را ادامه داد و آن‌ها را به شکل شاخک‌هایی درآورد که از طریق یک کاشت عصبی آزمایش نشده کنترل می‌کرد. پیتر به خاطر انجام این کاشت و امکان تاثیرات منفی آن بر ذهن اکتاویوس نگران بود.

اکتاویوس با بازوهای جدید خود تحت نام مستعار «دکتر اختاپوس» به جزیره‌ی «رایکرز» و زندان Raft حمله کرد و تمام زندانیان آن از جمله مستر نگاتیو، الکترو، والچر، راینو و اسکورپین را آزاد کرد. او به واسطه‌ی افراد نام برده اقدام به ایجاد گروه «شش خبیث» کرد. او همچنین «نفس شیطان» که تحت توقیف پلیس بود را ربود و آن را در میدان تایمز رها کرد، اقدامی که صدها هزار نفر از اهالی نیویورک از جمله عمه می را آلوده کرد. شیوع این آلودگی و فرار بزرگ مجرمان باعث شد تا نیویورک به سرعت گرفتار یک هرج و مرج و آشفتگی شود و آزبورن وضعیت حکومت نظامی را اعلام کند.

 پیتر به دنبال دشمنان فرار کرده‌ی خود رفت و خیلی زود با الکترو، والچر، راینو و اسکورپین رو در رو شد. این در حالی بود که مری جین برای جستجوی راهی برای درمان دویل برث به «آسکورپ» رفت، جایی که ظاهرا روی این موضوع کار می‌شد. مری جین موفق به ورود به پنت هاوس نورمن شد و متوجه شد که پسر او یعنی هری که از دوستان پیتر و مری جین بود، دچار یک بیماری لاعلاج شده و در واقع «نفس شیطان» نیز برای درمان وضعیت او طراحی شده بود.

داستان بازی Marvels Spider-Man

داستان بازی Marvels Spider-Man

مری جین بعد از کشف آزمایشگاه سری نورمن پی برد که مارتین لی یکی از موضوعات مورد آزمایش «نفس شیطان» بوده است که قدرت‌های او نیز ناشی از همین موضوع است. پدر و مادر لی نیز به طور تصادفی در این مسیر کشته شده‌اند و به خاطر همین موضوع مارتین نسبت به آزبورن کینه دارد. مری جین سرانجام متوجه موقعیت داروی علاج‌دهنده شد و این موضوع را به اطلاع پیتر رساند. پیتر بعد از به دست آوردن اعتماد سیلور سیبل، به سمت آزمایشگاه رفت و لی را شکست داد اما اکتاویوس سر رسید و هر دوی آزبورن ها و دارو را به اسارت خود درآورد و پیتر را نیز در حالی که به شدت مجروح شده بود رها کرد.

پیتر که انتخاب دیگری نداشت خودش اقدام به ساخت یک لباس زرهی جدید کرد و به دنبال دکتر اختاپوس رفت. او در بالای برج آسکورپ اختاپوس را شکست داد و آزبورن و داروی علاج‌دهنده را حفظ کرد. با این حال مقدار این دارو به اندازه‌ای نبود که بتواند تمام افراد آلوده را درمان کند. پیتر باید تصمیم می‌گرفت که این دارو را برای عمه می، که در لبه‌ی مرگ قرار داشت استفاده کند یا آن را در اختیار دکترها قرار دهد تا با مطالعه‌ی آن یک علاج‌دهنده برای درمان همه‌ی افراد پیدا کنند. پیتر سرانجام گزینه‌ی دوم را انتخاب می‌کند و با صورتی گریان با عمه می وداع کرد، کسی که قبل از مرگش اذعان کرد که می‌دانسته پیتر مرد عنکبوتی است. سیلور سیبل نیز نیویورک را ترک کرد و مایلز نیز توسط یک عنکبوت که از آزمایشگاه شخصی آزبورن فرار کرده بود گزیده شد. یک مراسم خاکسپاری برای عمه می برگزار شد و او در کنار قبر «عمو بن» دفن شد. سه ماه بعد نیویورک به حالت عادی خود بازمی‌گشت و مری جین تصمیم گرفت رابطه‌ی خود با پیتر را از سر بگیرد.

در صحنه‌ای در پایان بازی، مایلز برای پیتر آشکار کرد که قدرت‌های عنکبوتی به دست آورده است. در صحنه‌ی بعدی آزبورن به آزمایشگاه خود بازگشت، جایی که «هری» در یک محفظه‌ی شیشه‌ای با ماده‌ای سیاه رنگ شبیه به تار نگهداری می‌شد تا درمانی برای او پیدا شود. هنگامی که نورمن دست خود را روی محفظه قرار داد، ماده‌ی مذکور واکنش نشان داد.

منبع : https://t.me/GameNewNews

برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *