توضیح اتفاقات قسمت ۴ سریال Moon Knight
توضیح اتفاقات قسمت ۴ سریال Moon Knight
اپیزود ۴ شوالیه ماه مارول، “The Tomb” پیچ و تاب جالبی به داستان اضافه کرد. با زندانی شدن Khonshu (F. Murray Abraham) توسط Ennead، مارک اسپکتور (اسکار آیزاک) بدون زره شفابخش خود باقی ماند. اگرچه این امر باعث نشد که مارک یا شخصیت جایگزین او، استیون گرانت، از تعقیب هارو (اتان هاوک) برای جلوگیری از ظهور آمیت جلوگیری کنند، اما مارک را در معرض خطر قرار داد. و این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق افتاد. قسمت دوم «The Tomb» با یک پیچ و تاب عجیب به پایان میرسد؛ مارک توسط هارو، نه یکبار بلکه دو بار، مورد اصابت گلوله قرار می گیرد.
اما اگر فکر میکردیم که این بزرگترین شوک اپیزود خواهد بود، در اشتباه بوده اید. پس از اینکه ظاهرا کمارک به قتل رسید، ناگهان از خواب بیدار شد و خود را در یک آسایشگاه روانی دید . آیا این رویا است یا واقعیت؟ هم مارک و نه بینندگان از اون موضوع بی خبر هستند، بهویژه که محیط اطراف مارک مملو از عناصر و افرادی است که اتفاقاتی را که ما تاکنون تماشا کردهایم را رقم زده اند. به نظر می رسد این تغییر ناگهانی در فیلم از مون نایت در سال ۲۰۱۶ توسط جف لمیر و گرگ اسمالوود الهام گرفته شده است. ما می دانیم که مارک به دنبال کمک به خود برای بیماری روانی اش بوده است. شاید او قبلاً این قدم را برداشته است.
صرف نظر از اینکه در حال تماشای هذیان های مارک، یک توهم مفصل، زندگی پس از مرگ یا چیزی کاملاً غیرقابل درک هستیم، بیایید تمام سرنخ هایی را که در آخرین لحظات اپیزود ۴ شوالیه ماه مشاهده کردیم، بررسی کنیم.
بیماران :
پیچ و تاب داستان با پخش یک فیلم ایندیانا جونزی در تلویزیون تیمارستان آغاز می شود. در این فیلم که Tomb Busters نام دارد، یک کاشف بریتانیایی به نام دکتر استیون گرانت (جوزف میلسون) از دانش خود برای شکار گنجینه های گمشده آزتک ها استفاده می کند. این فیلم به طور خاص داستان برخورد گرانت با یک خدای قمری را دنبال می کند. آشنا بنظر می رسد؟ به راحتی می توان بین خدای ماه فیلم و مارک متقاعد شده که برای خدای ماه مصری، کانشو کار می کند، تشابهی قائل شد. مارک ظاهرا این فیلم را دوست دارد و آن را بی انتها تماشا می کند. جای تعجب نیست که او یک نسخه دیگر را بر اساس شخصیت مورد علاقه خود ایجاد کرد.
مارک روی ویلچر به هوش میآید و وقتی میخواهد از آن بلند شود ، با صورت به جلو میافتد زیرا مچ پای راستش به صندلی زنجیر شده است ، این صحنه نیز یادآور این است که چگونه استیون قبل از رفتن به رختخواب مچ پایش را میبندد. مارک همچنین از یک اکشن فیگور کوچک استفاده می کند که دقیقاً شبیه شوالیه ماه است. حتی ماهی قرمز استیون در یک کاسه ماهی که در مقابل مارک قرار دارد ظاهر می شود.
و مارک تنها چهره آشنا در تیمارستان نیست. شان اسکات، که نقش مجسمه زنده را در اولین نمایش بازی کرد، اولین بیمار است که روی پرده ظاهر شد. یکی از بیماران صمیمیتر لیلا الفاولی (می کالااوی) است که تا این صحنهها همسر مارک و مورد علاقه استیون بود. او دیگر آن ماجراجوی سنگدل و با استعداد نیست، در عوض، به نظر می رسد که از هذیان رنج می برد. لیلا همچنین برخی از آخرین کلماتی را که استیون با او در میان گذاشت، تقریباً کلمه به کلمه تکرار می کند: «ما برنده شدیم».
یکی دیگر از بیماران، دونا (لوسی تاکری) است. تنها چند قسمت پیش، او رئیس استیون در موزه بود. دونا همچنین در حال بغل کردن یک اسکاراب مخملی دیده می شود. آیا این می تواند الهام بخش اسکراب طلایی باشد که هارو در جستجوی آن بود؟ یکی دیگر از بیماران با بازی زیزی داغر، پرنده ای را ترسیم می کند که ظاهرش به طرز عجیبی با چهره کانشو مطابقت دارد.
کارکنان :
توضیح اتفاقات قسمت ۴ سریال Moon Knight
متولیان در این مرکز نیز برای بینندگان آشنا به نظر می رسند. بک (لوئیک مابانزا) با آنتون موگارت (گاسپار اولیل) کار می کرد، اما او یکی از مأموران آسایشگاه است و در حال پخش کیک های کوچک دیده می شود که بسیار جالب است، با توجه به اینکه استیون یک ون کیک کوچک را در اولین برخوردش با هارو دزدید. بابی (آن آکینجیرین) در حال تعامل با دونا دیده میشود و به نظر میرسد بیلی (دیوید گانلی) سرپرست مارک باشد. این دو شخصیت برای اولین بار در قسمت دوم مون نایت ظاهر شدند و وانمود کردند که افسران پلیس در حال تحقیق درباره استیون هستند. مشخص شد که آنها دست راست هارو هستند و به ربودن استیون ادامه دادند. در آسایشگاه، نقش آنها بسیار شبیه است. وقتی مارک سعی می کند فرار کند، هارو به آنها روی می آورد تا او را متوقف کند.
وقتی صحبت از هارو شد، او کسی است که آنجا را اداره می کند! دکتر هارو روانپزشک مقیمی است که سعی می کند به این موضوع بپردازد که توهمات مارک از کجا آمده است. در این سناریو، هارو بسیار شیک تر است، اما همچنان از عصا استفاده میکند، البته ظاهری بسیار استانداردتر دارد. اگرچه لباس هارو کاملاً با نسخه شرورانهای که دیدهایم متفاوت است، اما کفشهای منحصربهفرد او ثابت مانده است. مارک میتواند کفشهای هارو را در آینه از روی صندلی خود ببیند، که ممکن است توضیح دهد که چگونه او این مد عجیب را به توهماتش اضافه کرد. دفتر هارو همچنین مملو از مصنوعات مصری است، از کوزه های کانوپیک گرفته تا مجسمه های خدایان و الهه های مختلف. این توضیح می دهد که چه چیزی بر وسواس مارک و استیون نسبت به مصر باستان تأثیر گذاشته است.
در اپیزود اول سریال، استیون شخصیت جایگزین مارک از خواب بیدار شد و خود را در کوههای آلپ، بهویژه یک دهکده زیبا با منظره کوهها یافت. این منظره دقیق در تصویری در دفتر هارو دیده می شود. هنگامی که مارک متوجه این تصویر می شود، به نظر می رسد که باورش نسبت به واقعیت خود لحظه ای متزلزل می شود.
به نظر می رسد هارو در کارش خیلی خوب نیست. به جای اینکه مارک را در جایی که هست ملاقات کند، سعی می کند مارک را به یک تعامل وادار کند. هارو حتی میگوید: «اگر به خودت کمک نکنی نمیتوانم کمکت کنم» ؛ عجیب است که هارو دقیقاً همین حرف را قبل از شلیک به مارک به او گفته بود. این واقعیت که اطرافیان مارک دیالوگهایی را که اخیراً شنیده است تکرار میکنند، ما را متحیر میکند که کدام یک واقعی است.
پایان اپیزود :
پیچ و تاب ها با بیدار شدن مارک در آسایشگاه به پایان نمی رسد. داروهای مارک به اندازهای کم هستند که بتواند از دست مأموران فرار کند (شاید خیلی راحت) و او خود را در قسمتی نسبتاً متروکه از مؤسسه میبیند، با این تفاوت که این منطقه هنوز کاملا فعال نیست. به نظر میرسد که مارک از این موضوع آشفته نیست و در اتاقی پنهان میشود. مارک یک تابوت را پیدا می کند که استیون گرانت جایگزین خود در داخل آن به دام افتاده است. این بدترین کابوس استیون است، و او به وضوح متزلزل شده است، اگرچه از بودن با مارک احساس راحتی می کند. هیچکدام نمیتوانند بفهمند که هر دو چگونه با هم هستند، که به نظر میرسد نشان میدهد که تیمارستان یک توهم بزرگ است.
در حالی که دو نفر به دنبال راه خروجی می گردند، با یک تابوت قرمز بزرگ روبرو می شوند که شخصی با خشونت از داخل به آن ضربه می زند. آنها برای آزاد کردن این شخص که احتمالاً می تواند شوالیه ماه باشد، متوقف نمی شوند. اپیزود با برخورد مارک و استیون به یک موجود اسب آبی رنگارنگ که با شادی به آنها سلام می کند پایان می یابد. این موجود خدای مصری تاورت (آنتونیا سالیب) است که الهه باروری و زایمان در نظر گرفته می شود. مشخص نیست که تاورت چگونه در داستان قرار می گیرد، اما او دوستانه به نظر می رسد و ممکن است تنها متحد استیون و مارک در تیمارستان باشد. هنگامی که استیون و مارک از فریاد کشیدن خودداری می کنند، شاید بتوانند از کمک او برای یافتن راهی برای خروج استفاده کنند.
جالب بود 😍😍 خیلی به جزئیات توجه شد 👌👌👌👌