۰

معرفی ویچ کینگ پادشاه جادو پیشه آنگمار سرزمین میانه

معرفی ویچ کینگ پادشاه جادو پیشه آنگمار سرزمین میانه

ویچ کینگ

معرفی ویچ کینگ پادشاه جادو پیشه آنگمار سرزمین میانه

عنوانی که ارباب نزگول در میانه‌ی دوران سوم در اختیار داشت. زمانی که قلمروی پادشاهی آنگمار را در مقام مقابله با سرزمین‌های شمالی دونه‌داین (آرتداین و متحدانش) بنا نهاد وقتی نخستین نشانه‌ها از تاریکی در سیاه‌بیشه مشاهده شد، حدود سال ۱۱۰۰ دوران سوم، به نظر خردمندان رسید که احتمالاً یکی از نزگول مالک و حاکم دژ دول گولدور باشد. اما بعدها این حدس رد شد و مشخص گشت که هیچ کدام از نزگول‌ نیستند و در اصل خود سائورون است که آهسته در اعماق جنگل رو به تاریکی، قدرت خود را افزایش می‌دهد.
در حقیقت، تا دو هزار سال بعد از پایه‌گذاری دول‌گولدور هیچ نشانه‌‌ی مستقیمی از نزگول در آن مکان نداریم. اولین نشانه‌ی مطمئن از بازگشت اشباح حلقه تا حدود دویست سال پس از پایه‌گذاری دول‌گولدور دیده نشد ولی اشباح در آنگمار و بعداً در موردور حضور داشتند. حتی زمانی که شورای سفید حمله‌ی مستقیمی را علیه دول گولدور در سال ۲۹۴۱ دوران سوم سازمان‌دهی کرد، هیچ نشانی از نزگول در گیر و دار نبرد دیده نشد.
ده سال پس از آنکه سائورون از دول گولدور به موردور بازگشت، نخستین نشانه‌ها از حضور نزگول در دژ قدیمی سائورون محرز گردید. سه تن از آن‌ها -خامول در مقام فرماندهی، به همراه دو تن دیگر- برای اشغال مجدد دول گولدور و نگاه داشتن قلعه شمالی فرمانروای تاریکی به آنجا فرستاده شدند. آنان تا آغاز جنگ حلقه دژ را تحت محافظت خود نگاه داشتند و آن هنگام، در جستجوی حلقه به سایر سواران سیاه پیوستند.

ویچ کینگ

پادشاه جادوپیشه آنگمار که با نام ارباب نزگول نیز شناخته میشود،رهبر نزگول وفرمانده سائورون در دوران دوم و شوم بود:هویت وی قبل از سقوط به دنیای سایه ها مشخص نیست اما او زمانی یکی از شاهان انسان ها و احتمالا از نومه نور بوده است که توسط یکی از ۹ حلقه انسان ها فاسد شده آفرینش ویچ کینگ مربوط به ساخت حلقه های قدرت میشود .حلقه های قدرت در سال ۱۵۰۰ دوران دوم شروع به ساخته شدن توسط سائورون شده و پس از ۱۰۰ سال در سال ۱۶۰۰ دوران دوم با ساخته شدن حلقه قدرت توسط سائورون و تحت سلطه در آوردن فغرمانروایان انسان ها جنگ بین ارباب تاریکی و الف ها آغاز شد. ۹ حلقه باعث فاسد شدن شاهان انسان ها شد قوی ترین و ثروتمند ترین آنها ویچ کینگ بود که مردان نومه نوری بوده است،نزگول برای اولین بار در سال ۲۲۵۱ در سرزمین میانه دیده شدند،آنها در زمان جنگ آخرین اتحاد در خدمت سائورون بودند اما با شکست ارباب تاریکی منزوی شده و به طور موقت از سرزمین میانه ناپدید شدند:با گذشت هزار سال از آن اتفاق سائورون مشغول جمع آوری قدرت از دسته اش بود دوباره به سرزمین میانه بازگشت و در جنوب میرکوود به طور ناشناس(که در بالا به آن اشاره کردیم) قلعه دولگلدور را بنا کرد ،آنها برای انتقام از دونه داین و نوادگان نومه نوری ها بازگشته بودند وهدفشان تهدید پادشاهی شمالی آنها یعنی آرنور بود در آن زمان برسر پادشاهی بین آنها اختلاف افتاد واین قلمرو به سه بخش تقسیم شده بود

ویچ کینگ

ویچ کینگ از این اختلافات استفاده کرده و در نزدیکی قلمرو آرنور،قلمرو خود یعنی آنگمار را تاسیس کرد،ویچکینگ جنگی علیه آنها راه انداخت و درمیانه این جنگ بود که انسان ها به ارباب نزگول لقب “پادشاه جادوپیشه آنگمار ” را دادند ،در سال ۱۳۵۶ دوران سوم حملات خود را علیه قلمرو تجزیه شده آرنور آغاز کرد،در این حمله او به رودور(یکی از سه قلمرو تجزیه شده) حمله کرده وفرمانروای آنها آرگلب در این حمله کشته شد و جنگ به سود آنگمار پیش رفت. بعد از این نبرد حدود ۵۰ سال بعد موفق شد کاردولان قلمرو دوم از آرنور را تصرف کرده و به قلمرو خودش بیافزاید و فقط یک قلمرو از آرنور به نام آرتداین باقی مانده بود،ارتش ویچ کینگ به آرتدین حمله ور شده بود و بسیار به پیروزی نزدیک بود اما الف های لیندون و ریوندل به کمک انسان ها آمده و ارتش آنگمار مجبور به عقب نشینی شدند،پس از عقب نشینی ویچ کینگ به جنگ های متعدد و فرسایش روی آورد. ویچ کینگ برای جلوگیری از شکل گیری دوباره پادشاهی های از دست رفته روح های شیطانی را به آن مناطق فرستاد تا شانس قدرت گیری پادشاهی جدید از انسان ها کم شود.

ویچ کینگ

بالاخره ویچ کینگ در سال ۱۹۷۴ آخرین پادشاهی باقی مانده از آرنور را شکست داد و توانست پادشاهی شمالی دونه‌داین را به طور کامل نابود کند ؛ و درنهایت پادشاه جادوپیشه توانست تمام قملرو آرنور باستان را به خاک آنگمار ضمیمه کند اما در سال بعد ارتشی از گاندور همراه با باقیمانده مردم شمالی و الف های لیندون بایکدیگر علیه آنگمار متحد شدند و به آنجا حمله کردند ؛ ارتش گاندور به رهبری ائارنور از چندین جهت مختلف به ارتش آنگمار حمله کردند که این جنگ بعد ها به نبرد فورتوست معروف شد ، پادشاه جادوپیشه خیلی زود فهمید که نمیتواند در چند جبهه مختلف بجنگد و بخش زیادی از نیروهای خود را از دست داده بود بنابرین تصمیم گرفت به سمت شرق فرار کند اما یه ارتش از الف های ریوندل به رهبری گلرفیندل جلوی آنها را گرفته و مانع فرار آنها شدند ، پادشاه جادو پیشه که دیگر هیچ راه فراری نداشت ، به عنوان آخرین راهکار فرمانده ارتش گاندور یعنی ائارنور را به مبارزه طلبید ، ائارنور مجبور شد این مبارزه را قبول کند و با اسب خود به سمت او حمله کرد اما وقتی به پادشاه جادوپیشه رسید ، اسب ائارنور از ویچ کینگ ترسید و او را به زمین زد ، و پادشاه جادوپیشه با خنده از میدان نبرو دور شد ، ائارنور سعی کرد دوباره پادشاه جادوپیشه را دنبال کند و با او مبارزه کند اما گلرفیندل از راه رسید و پیشگویی را درباره ویچ کینگ به او گوشزد کرد و گفت : “دنبالش نرو ! او دیگر به این سرزمین ها بازنخواهد گشت . شر او کم شد و او به دست مرد ها سقوط نخواهد کرد “در نهایت پادشاه جادوپیشه اگرچه شکست خورد اما به هدفش که نابود پادشاهی شمالی بود رسید.

ویچ کینگ

سپس او از آنگمار رفته تا به اربابش که به صورت ناشناس و باعنوان نکرومامنسر فعالیت میکرد بپیوندد ،نزگول پس از چند سال دوباره در سرزمین میانه ظاهر شدند،آنها نزدیک به ۲۰۰۰ سال دوران سوم را از موردور بیرون آمده و رهبری اورک ها در حمله به گاندور که به تازگی درحال گرفتن جانی تازه پس از گذر از طاعون سیاه و بزرگ بود را بر عهده گرفتند.،ارتش موردور توانست دژ استراتژیک میناس ایتیل را تصرف کند و پادشاه جادوپیشه صاحب این دژ شد پس از این نام این شهر به میناس مورگول به معنی برج جادو تغییر پیدا کرد و برای چندین قرن این مکان در اختیار نیرو های سائورون باقی ماند ؛ در سال ۲۴۰۲ دوران سوم،ارنیل دوم پادشاه گاندور درگذشت و پسرش ارنور که دشمنی زیادی نسبت به ویچ کینگ داشت تاج و تخت را به ارث برد بعد از تاج گذاری پادشاه جادوه پیشه شاه جوان گاندور را به دوئل دعوت کرد اما ارنور این مبارزه را نپذیرفت اما پس از هفت سال ارانور که دوباره به مبارزه دعوت شده بود این مبارزه را پذیرفت و از میناس تیریس به سمت میناس مورگول حرکت کرد؛او وارد میناس مورگول شد اما دیگر هیچوقت بازنگشت.

 و سلطنت گاندور بدون پادشاه ماند بدین ترتیب حکومت پادشاهان دونه داین جنوبی پایان یافت و کارگذاران گاندور حکومت آنجا را بر عهده گرفتند ، پس از این اتفاق یک صلح نسبی در سرزمین میانه حاکم شد. سائورون بخاطر جستجوی گندالف از دول گلدور به سمت موردور فرار کرد و پادشاه جادو پیشه برای ۴۰۰ سال در میناس مورگول ماند و فعالیت خاصی نمیکرد غاین صلح در سال ۲۴۶۰ به پایان خود رسید یعنی زمانی که سائورون با عنوان نکرومانسر دوباره به دول گلدور بازگشت اما این بار با قدرتی بسیار بیشتر از قبل ، در سال ۲۴۷۵ ویچ کینگ با یک لشگر از اورک-های به اوسگلیات حمله کرد و پایتخت سابق گاندور را تصرف و ویران کرد؛در سال ۲۹۴۱ گندالف سرانجام پی برد سایه ای در دول گلدور فعالیت میکند خود سائورون است ؛شورای سفید با تاخیر زیادی که احتمالا بخاطر همکاری بین سارومان وسائورون بود به دول گلدور حمله کرد اما سائورون که از پیش از این تصمیم مطلع بود به سادگی به موردور عقب نشینی کرد ؛ سائورون در سال ۲۹۵۱ وجود خود را آشکارا اعلام کرد و شروع به ساخت دوباره برج تاریک و حلقه یه گانه کرد.

ویچ کینگ

سائورن با دستگیری و شکنجه گالوم پی برد که حلقه در دست فردی به نام بگینز است و در سرزمینی به نام شایر است ؛سائورون نزگول را به سمت آیزنگارد فرستاد تا با کمک سارومان سپید حلقه یگانه را پیدا کنند اما سارومان که حلقه را برای خودش میخواست از نشان دادن شایر به آنها پرهیز کرد با این حال آنها در مسیر روهان به گریمای مار زبان برخورد کردند و او از ترس جانش مسیر شایر را به آنها نشان داد ؛سواران سیاه به سرعت به سمت شایر رفتند ،نزگول شهر به شهر پیش رفته تا به بگینزی که در شایر زندگی میکرد برسندآنها به باکلند حمله کردند اما نتوانستند حلقه را بیابند ویچ کینگ همراه سه تن از نزگول رد فردو را در برج نگهبانی که ۱۶۰۰ سال پیش به دست خودش ویران شده بود گرفتند و درنهایت با هابیت ها و آراگورن روبه رو شدند نزگول به سمت آنها حمله ور شد و پادشاه جادو پیشه با تیغه مورگول فردور را زخمی کرد ،اگر چه آنها توسط آراگورن دفع شدند اما زخمی که فرودو داشت همچنان تهدیدی به حساب می آمد زیرار این زخم با تیغه مورگول به وجود آمده بود و آرام آرام فردو را به شبح تبدیل میکرد ؛خوشبختانه لرد الروند گلرفیندل را فرستاده بود تا فردو را به ریوندل راهنمایی کند ،گلرفیندل همراه فرودو به سمت ریوندل رفتند تا هرچه سریع تر لرد الروند زخم فردور را درمان کند ؛نزگول در تعقیب گلرفیندل بود که الروند سیل بزرگی در رودخانه به وجود آورد و گندالف به آن شکل اسب داد و نزگول در این سیل نابود شده و بدون شکل فیزیکی به موردور بازگشتند پس از آن سائورون موجوداتی بزرگ و بالداری به نام فل بیست را به نزگول دارد تا برای جابه جایی از آنها استفاده کنند

ویچ کینگ

پادشاه جادو پیشه از ۸ نفر دیگر برای جتجو استفاده کرد تا خود به میانس مورگول بازگشت تا فرماندهی سپاه موردور را به دست بگیرد ویچ کینگ در ۱۳ مارس سال ۳۰۱۹ به اوسگلیات حمله کرد که فارامیر و نیرو هایش نتوانستند در مقابل آنها مقاومت کنند و به سمت میناس تریت عقب نشینی کردند ویچ کینگ کاملا بی پروا بود و پس از اوسگلیات به سمت میناس تیریس و دشت پله نور حرکت کرد ، اوا تمام تمرکزش را برای ویرانی شهر گذاشته بود و در این راه با زبانی که فراتموش شده بود به افراد خود روحیه میداد.

ویچ کینگ

‌در آخر دروازه شهر شکسته شد و ویچ کینگ وارد شهر شد ، سربازان گاندور از نیروی ترسی که اطراف پادشاه جادوپیشه را فرا گرفته بود فرار کردند و راه کاملا برای ورود به شهر باز بود اما گندالف در مقابل او ایستاد ، در بین آنها درگیری کلامی شکل گرفت و ویچ کینگ در این میان کلاه‌ خودش را برداشت و تاج او که بر روی سر نامرئی اش قرارداشت را به گندالف نشان داد و او را پیرمرد احمق خطاب کرد در همین بین که گندالف و پادشاه جادوپیشه درگیر بودند ناگهان صدای شیپور سواران روهان به گوش رسید و پادشاه تئودن همراه با افراد خود به کمک گاندور آمده بود ؛ پادشاه جادوپیشه با شنیدن صدای شیپور مبارزه با گندالف را رها کرده و برای دادن دستورات لازم برای مقابله با ارتش روهان بر روی موجود بالدار خود نشست و به سمت آنها رفت.

 ارتش روهان در ابتدا پیشرفت بسیار خوبی داشت اما با رسیدن نیروهای پشتیبان به ارتش ویچ کینگ و استفاده از موماکیل ها ( فیل های غولپیکر ) توانستند جلوی سواران روهان را بگیرند ، در این میان پادشاه جادوپیشه به طرف پادشاه روهان ، تئودن رفت ؛ اسب تئودن با دیدن هیولای بزرگی که پادشاه جادوپیشه سوار بر آن بود ترسید و سوارش را به زمین زد که این ضربه باعث آسیب دیدن تئودن شده بود ؛ هنگامی که پادشاه جادوپیشه با فل بیست بالای سر تئودن رفتند ناگهان ائووین ، خواهرزاده تئودن با یک ضربه شمشیر گردن آن موجود ترسناک را قطع کرد ؛ پادشاه جادوپیشه برخاست و همراه با یک فریاد وحشتناک با گرز خود سپر ائووین را شکست ، زمانی که پادشاه جادوپیشه برای ضربه نهایی به ائووین آماده میشد مری خنجر خود را در پشت زانوی پادشاه جادوپیشه فرو کرد ، خنجر مری یک خنجر باستانی بود که در گذشته برای جنگ با آنگمار استفاده میشد به همین دلیل توانایی شکستن طلسم پادشاه جادوپیشه را داشت و همین باعث شد که ارباب نزگول آسیب پذیر شود و در همین بین که نزگول حواسش به ضربه مری پرت شد ائووین شمشیر خود را در فضای خالی زیر تاج او فرو کرد و باعث کشته شدن پادشاه جادوپیشه شد

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *