۰

داستان ترسناک قسمت ممنوعه باب اسفنجی قسمت دوم

قسمت ممنوعه باب اسفنجی پارت دوم

قسمت ممنوعه باب اسفنجی قسمت دوم

قسمت ممنوعه باب اسفنجی پارت دوم

در این مقاله قصد داریم یک داستان از یک قسمت ممنوعه سریال محبوب باب اسفنجی را براتون بازگو کنیم  چیزی که گفته شده همچین قسمتی وجود داشته اما تا به حال هیچ کجا داستان آنرا بازگو نکرده اند این داستان در چهار قسمت در سایت قرار میگیرد.

امیدوارم از خواندن این داستان لذت ببرید.

قسمت ممنوعه باب اسفنجی قسمت اول کیلیک کنید

ویدیو پلی شد.من و دوستم چشم دوخته بودیم به صفحه.
ویدیو در مورد اختاپوس و باب اسفنجی و پاتریک بود که تو یه روز افتابی توی شهر داستانشون شروع میشد.کیفیت ویدیو از بقیه ویدیو ها پایین تر و صداها عقب جلود بود رنگ ها کمرنگ بودن خلاصه ویدیو معمولی نبود.
داستان از این قرار بود که اختاپوس قرار بود فردای اون روز کنسرت بده و داشت شدیدا تمرین میکرد که صدای خنده های باب اسفنجی و پاتریک مانع تمرکز میشدن.اونم میرفت بیرون و بهشون تذکر میداد که بس کنید دارم تمرین میکنم.اونا هم گفتن باشه و رفتن تو و اختاپوس با خیال راحت شروع کردن تمرین کردن.فردا اون روز اختاپوس اماده شد تا بره روی صحنه و شروع کردن به نواختن کلارینت که تا اینجا همه چی معمولی بود.
همینجور میزد و میزد و ویدیو فرکانسی تر و نویز دار تر میشد و کیفیتش پایین میومد.بعد از نواختن ، صدای تماشاچیان حاضر توی صحنه درومد.اما صدا صدای معمولی نبود.مطمعنا صدای جمعیت این شکلی نبود که ما شنیدیم یعنی صدای جیغ زدن از روی شکنجه نبود.
صدای وحشتناکی بود و خیلی ازار دهنده.صدای جییغ به نظر میرسید مربوط به بچه باشه چون صدای تیزی داشت و از روی درد بود.
تماشاچیان همینجوری جیغ میزدند و ویدیو نویزی تر فرکانسی تر و بی کیفیت تر با لرزش های عجیب میشد.
دوربین جای ثابتی نداشت و همینطور کل صفحه بالا پایین میشد.
اما نکته جالب تر چشمای تماشاچیان بود.

دارک استوری

دقت کردیم این چشما چشمای معمولی همیشگی کارکتر های این کارتن نیست.
چشماشون از حالت کارتونی خارج شده بود و خیلی طبیعی و ریز بینانه تر شبیه به چشم انسان بود.
چشمانی با دقت بالا طراحی شده و البته عجیب که تا حالا سابقه نداشت از اشکال انسانی توی این کارتن استتفاده کنند.
اختاپوس که چهره برهمی داشت و خیلی بی تفاوت از روی صحنه رفت و دوربین نشون داد که وارد خونش میشه و روی تخت میشینه.
دوربین این بار رفت روبروی اختاپوس بود و ویدیو حالت های نویزی و فرکانسی بیشتری به خودش گرفت.
صدای دریل میومد صدای خش خش صدای های غیر عادی صدای پچ پچ و نجوا و گاها فریاد که اصلا ربطی به کارتن نداشت و واقعا ازار دهنده بود.
دوربین روبروی اختاپوس بود و داشت روی صورتش زوم میشد که…..

پایان قسمت دوم

برای مطالعه فکت و داستان ترسناک بیشتر در کنترل امجی به صفحه آن مراجعه کنید.

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *