۰

معرفی Yennefer of vengerberg معشوقه گرالت دنیای ویچر

معرفی Yennefer of vengerberg

معرفی Yennefer of vengerberg معشوقه گرالت دنیای ویچر

ینیفر یک ساحره ی قدرتمند و با استعداد که عشق حقیقی گرالت و حکم مادرخوانده ی سیری را دارد.

ینیفر سال ۱۱۷۳ و در روز جشن بلیتین ((belleteyn) آخرین روز آپریل و اولین روز می که شکوفا شدن طبیعت رو جشن میگیرند) در ونگربرگ، پایتخت اِدِرْن متولد شد.
ینیفر کودکی بسیار سختی داشت. مادرزادی مشکل ستون فقرات داشت و کمی گوژپشت بود و بخاطر همین توسط پدر و بعدتر مادرش مورد آزار روحی وجسمی قرار میگرفت.
مادرش دورگه الف-انسان بود (برای همین ینیفر کوادرون محسوب میشه، یعنی یک چهارم الف) که بخاطر همین پدر ینیفر اونو بخاطر این مشکل مادرزادی مقصر میدونست ( در حقیقت نه بخاطر رگه ی الفی یا جادوگری که بخاطر سقط جنین بدی که مادرش از بارداری قبلی داشت باعث مشکل مادرزادی بچه ی بعدی که ینیفر باشه شد) ینیفر توسط پدرش تحقیر میشد و کتک میخورد تا اینکه پدرش اونارو ترک کرد و مادرش که قبلا ازش دفاع میکرد و میگفت کسی مقصر نیست و این سرنوشتیه که خدایان برای بچشون خواستند، بعد اینکه شوهرش ترکش کرد ینیفر رو مقصر میدونست و باهاش بدرفتاری میکرد و کتکش میزد!

Yennefer of vengerberg

ینیفر بعد از مشخص شدن استعداد جادویی به آکادمی جادوگران آرِتوزا فرستاده میشود. اونجا بخاطر مشکلات روحی اقدام به خودکشی میکنه و رگ های دستش را عمیق میبره اما نجات داده می‌شود ولی تاندون های دستش آسیب جدی می‌بینند. با وجود این اتفاق و بخاطر استعداد ذاتی که داشت، تیسایا دِ وْریس (Tissaia de Vries) که بالاترین رده ی آکادمی جادوگران رو داشت (در حد دامبلدور توی هاگوارتز) ینیفر رو به عنوان کارآموز خودش انتخاب می‌کنه و با استفاده از جادوی والا مشکل ستون فقرات و تاندون دست ینیفر را در طول سال اول آموزشش به طور کامل ترمیم میکند( این ترمیم شدگی مثل ترمیم بعد جراحی میمونه که دائمی هست. illusion و توهم نیست که مثلا برای پوشاندن سوختگی و… بکار برده میشه ). با تکمیل دوره ی آموزش در آرتورا ینیفر نشون می‌دهد که تیسایا_د_وریس درموردش اشتباه نکرده و اون ساحره ای توانا و کارآزموده است که میشه روش حساب کرد.
ینیفر به سمت مشاور عالی شاه دِماوند، پادشاه اِدِرْن منصوب میشود.
اون جوانترین عضو شورای عالی جادوگران و برادری جادوگران میشه که بعد از انحلال شورا به علت کودتا و جنگ با نیلفگارد و… توسط فیلیپا آیلهارت به شورای ساحره ها (lodge of sorceresses) دعوت شد اما چندان موافق آنها نبود. مخصوصا بخاطر نقشه هایی که شورا برای سیری داشت.

ینیفر از نظر ظاهری بسیار زیبا توصیف شده  با اینکه بیشتر از صد سال داره حدودا بیست ساله به نظر میرسید.

چهره ی زیبا و معصومی داره که گرالت با دقتی بیش از حد بهش دقیق میشه (کلا گرالت وسواس شرلوک مانندی تو آنالیز افراد داره تا از ظاهرشون اطلاعات به دست بیاره) و متوجه میشه بینی اش زیادی کشیده و بلنده، لبهاش زیادی باریکه ( با رژلب همیشه اونارو مرطوب و مخملی نگه میداره) و چونه اش یکم زیادی برآمده و باریکه. ابروهاش کمی نامتقارن هستن که با سایه ابروی ذغالی اونارو ترمیم و جفت میکنه. چشمهای بی عیب و نقص فوق العاده قشنگ و بنفشی داره که میتونه آدم رو تو خودشون غرق کنه.
موهای پر کلاغی پرپشت و فرفری پر از ملیله های منظم و براق داره که معمولا افشون روی شونه های می‌ریزه. گردن بلند و باریکی داره که گلوبندی از جنس مخمل با یک آویز جادویی به شکل ستاره و از جنس ابسیدین به گردنش می‌بنده.
هیکل ظریف و بی‌عیب و نقصی داره. برخلاف مد روز از شکم بند استفاده نمیکنه چون اصلا نیازی به شکم بند نداره. حتی با کفش پاشنه بلند هم بلندقد محسوب نمیشه و دستای ظریف و کوچکی داره و در راه رفتن و حرکاتش ظرافت و پرستیژ خاصی داره
همیشه بوی یاس و انگور فرنگی (lilic and gooseberries) میده و فقط لباسهای با رنگ سفید و سیاه میپوشه.

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *