تعداد مشکلات فیلم “Red One” به کارگردانی جیک کاسدان می تواند بسیاری از جوراب های هدیه ای کریسمس را پر کند، اما نمی توانید آن را به خاطر مقیاس گسترده و جاه طلبی اش سرزنش کنید. فیلم اکشن-ماجراجویی کریسمس آمازون MGM آخرین تلاش سینمایی برای مدرن سازی کار و حرفه بابانوئل است، که سنت نیک را به عنوان یک جی.کی. سیمونز دوستدار کوکی های اسنیکردودل بازسازی می کند، که فقط یکی از بسیاری از موجودات اسطوره ای است که در دنیای ما وجود دارد. او تحت نظارت سازمان نظارت و بازسازی اسطوره ای (MORA) است که شبیه به S.H.I.E.L.D است، یکی از بسیاری از راه هایی که “Red One” سعی می کند دنیای سینمایی خود را دستکاری کند. اما بزرگتر همیشه به معنای بهتر نیست، و حتی با یک روایت جهانی، ستاره های درجه A و گوزن های شمالی با توانایی سفر با هایپراسپیس مانند فالکون هزاره، این عناصر نمی توانند بر سهل انگاری موضوعی و پالت بصری زرق و برق دار غلبه کنند. همه چیز یک بسته بندی زرق و برق دار بدون محتوا است.
در عمل اول خود، “Red One” موفق می شود صرفاً از طریق تازگی چگونگی گرفتن شخصیت های شناخته شده و دادن یک پیچش مدرن به آنها، حتی اگر آنها به لحظات خنده دار ناخواسته منجر شوند. در یک صحنه اولیه، بابانوئل و گوزن های شمالی او توسط جنگنده ها از فیلادلفیا به قطب شمال اسکورت می شوند (این کلاوس است که قبلاً هرگز او را ندیده اید، مردم: با حمایت کامل از مجموعه نظامی-صنعتی!). برای سنت نیک مجسمه سازی شده، تحویل هدیه یک موضوع مهارت و توانایی فیزیکی است. تحویل هدیه یک عملیات محرمانه است که باید ۳۶۴ روز در سال تمرین، تنظیم رقص و آموزش دیده شود. پس از سفرشان به فیلادلفیا، رئیس امنیت قطب شمال، کالوم دریفت (دواین جانسون)، به سانتا اعتراف می کند که می خواهد پس از کریسمس امسال بازنشسته شود، زیرا با توجه به افزایش تعداد افرادی که در لیست بد بابانوئل هستند، ایمان خود را به مأموریت آنها از دست داده است. اما پس از اینکه هکر معروف جک اومالی (کریس ایوانز) ناخواسته اطلاعاتی را در مورد مکان بابانوئل در قطب شمال فاش می کند، گروهی از مجریان او را می دزدند. آنها توسط جادوگر زمستان، گریلا (کییرنان شیپکا)، رهبری می شوند، که فکر می کند کریس کرینگل نرم شده است و قصد دارد جادوی او را سرقت کند و همه افراد در لیست بد او را در کره های برفی جادویی زندانی کند. کالوم و جک با اکراه برای یافتن بابانوئل و متوقف کردن گریلا متحد می شوند زیرا جهان با احتمال عدم وجود کریسمس روبرو است.
چگونگی بازی کردن کالوم توسط جانسون به عنوان کسی که دچار بحران ایمان شده است، حتی با دسترسی مستقیم به “خدایی” که به او خدمت می کند، جالب توجه است. اما این کار با جدیت خودخواهی انجام می شود که با هیجان هایی که “Red One” سعی در ارائه آنها دارد، همخوانی ندارد. او در حال کانالسازی بهترین پدر تولر خود از “اولین اصلاحشده” است، کسی که یک یا دو قرن بیش از حد زندگی کرده و شاهد رونق گرفتن بیش از حد گرینچهای جهان بوده است. پتانسیلی برای بررسی اینکه چگونه یک فرد معتقد سابق مانند کالوم میتواند توسط خشم سریع و آسان، سبک عهد عتیق گریلا، در مقایسه با دکترین لطف بابانوئل، وسوسه شود، وجود دارد. اما فیلم فاقد پهنای باند عاطفی و اعتماد به شخصیتهای خود برای اجازه دادن به آنها برای رشد فراتر از شخصیتپردازی سطحی آنها است.
فیلمی که در آن برادر شیطانی بابانوئل سر یک ربات غولپیکر راک ام سوک ام را میزند، نیازی به ارائه دیدگاه خود در مورد خطرات سرمایهداری مرحله آخر نداشت. فیلم بیشتر زمان خود را صرف تلاش برای چند بعدی کردن سرخوردگی کالوم میکند؛ پیام شیرین آن مبنی بر اینکه مهربانی بر نیروهای “بد” جهان غلبه خواهد کرد، در نهایت احساس ناپسندی ایجاد میکند.
ایوانز نقش پیشنویس اولیه شخصیت خود را از “چاقوکشی” بازی میکند، هرچند کمی کمتر مبتذل است، و دینامیک او با جانسون ثبت نمیشود. هر دو این شخصیتها سایههای متفاوتی از بدبینی هستند و با اکراه با هم کار میکنند، و فضای کمی برای این دو نفر وجود دارد تا جنبههای دیگری را به نمایش بگذارند یا به یکدیگر کمک کنند تا به روشی که بهترین فیلمهای پلیس و دزد انجام میدهند، رشد کنند. به همین ترتیب، پس از دیدن لوسی لیو، که نقش مدیر MORA را بازی میکند، برخی از بهترین کارهای خود را در فیلمی مانند “حضور” آینده ارائه میدهد، ناامیدکننده است که او را در چنین نقشی ببینیم، وقت خود را صرف غر زدن و انجام گاه به گاه صحنههای مبارزه میکند، و نه چیز دیگری.
این یک مشکل است وقتی فیلم اکشن-ماجراجویی شما نمیتواند در مورد این اکشن تحویل دهد، و آن توالیهای مبارزه، که باید نقطه فروش فیلم میبودند، به برخی از بدترین ویژگیهای آن تبدیل میشوند. اولین صحنه اصلی را در نظر بگیرید که در آن بابانوئل توسط دژخیمان دگرشکل گریلا ربوده میشود و کالوم در وسط یک طوفان برف شبانه به دنبال آنها میرود. نحوه فیلمبرداری کاسدان و فیلمبردار دن میندل از این اکشن به صورت تکه تکه اجرا شده است و آنقدر وحشتناک روشنایی دارد که هیچ تصور روشنی از آنچه در حال رخ دادن است وجود ندارد. از نظر طعنهآمیز، این در توالیهای کوچکمقیاس فیلم است، مانند زمانی که کالوم و کراپوس (کریستوفر هیوجو) کراپوسشلاپ بازی میکنند و شروع به سیلی زدن به صورت یکدیگر میکنند تا یکی از آنها غش کند، که هیجان جنبشی دارد که به شدت در صحنههای بزرگتر کم است. این مبارزات احساس زنده بودن را دارند، و حداقل احساس میشود که جانسون و هیوجو در همان فضا در حال تعامل بودند تا اینکه اسکنهای دیجیتالی از بازیگرانی باشند که توسط هنرمندان جلوههای ویژه روی صفحه کشیده میشوند.
در حالی که “Red One” ممکن است به برخی ایدههای جالب در مورد ناله کردن در مورد ظلمهای جهان بپردازد، اما فاقد عمق روایی و تعهد برای کاوش کامل اضطراب خود است. پس از ربوده شدن، بابانوئل سیمونز بیشتر فیلم را در حالت کما میگذراند و قدرت او به آرامی از او گرفته میشود. این احساس تماشای این فیلم را در بر میگیرد؛ ممکن است حالت بیهوشی بهترین راه برای لذت بردن از آن باشد.
نظرات کاربران