کلاغ سیاه چرنوبیل
چیزی به خصوص مخرب و ترسناک در مورد ریزش هستهای و بیماری تشعشع وجود دارد. نامرئی است، کشنده است، منطقه اطراف را غیرقابل سکونت میکند و قرنها باقی میماند. و هیچ درمانی برای آن وجود ندارد.
حوادث هستهای در ضمیر ناخودآگاه ما جایگاه بزرگی دارند. شدت و تأثیر طولانی مدت آلودگی رادیواکتیو نیروگاه هستهای چرنوبیل، بدترین حادثه هستهای در تاریخ، ما را وحشتزده و مجذوب میکند.
دانستن اینکه چنین فاجعهای در حین یک چک ایمنی رخ داده و غیرمنتظره بوده است، ترسناک است. در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ زمانی که کارمندان نیروگاه برای کار وارد پریپیات شدند، هیچ نشانهای از فاجعه قریبالوقوع وجود نداشت.
معلوم میشود که ممکن است نشانهای از اتفاق بد وجود داشته باشد، اما به نشانههای ماوراء طبیعی اعتبار زیادی داده نمیشود. آیا مشاهده موجودی به نام کلاغ سیاه چرنوبیل هشداری برای فاجعه قریبالوقوع بود؟
(کلاغ سیاه چرنوبیل)
کلاغ سیاه چرنوبیل موجودی اسرارآمیزی بود که قبل و بعد از فاجعه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ دیده شد. در ماههای قبل از فاجعه چرنوبیل، چندین نفر از کارکنان نیروگاه هستهای گفتند که “موجود بزرگ، سیاه و بیسر با بالهای غولپیکر و چشمهای آتشین قرمز” را دیدهاند.
کارگران اتاق کنترل رآکتور شماره ۴ چند روز و چند ساعت قبل از فاجعه، گزارش کردند که موجود بزرگ سیاه رنگی را در آسمان دیدهاند. با توجه به توصیف کلاغ سیاه چرنوبیل، بسیار شبیه به یکی دیگر از حیوانات افسانهای محبوب، Mothman پوینت پلزنت، وست ویرجینیا به نظر میرسد.
برای کسانی که ممکن است به جانورشناسی رمزآلود یا فولکلور ماوراء طبیعی علاقه نداشته باشند، کلاغ سیاه موجودی بزرگ انساننما با بالهای بزرگ و چشمهای قرمز درخشان بود که از نوامبر ۱۹۶۶ تا دسامبر ۱۹۶۷ در پوینت پلزنت، وست ویرجینیا دیده شد. اولین مشاهده کلاغ سیاه در نزدیکی جادهای بود که به یک کارخانه مهمات سابق جنگ جهانی دوم در جنگل منتهی میشد.
دیدن یک حیوان بالدار هفت فوتی با چشمانی که آنقدر مسحورکننده میدرخشید که صورت موجود قابل تشخیص نبود، شاهدان را با سرعت فراری داد. کلاغ سیاه به دنبال ماشین شاهدان دوید و «صدای جیغدار» ایجاد کرد و تا رسیدن به محدوده شهر پوینت پلزنت به دنبال ماشین پرواز کرد.
مشاهده مرد در پوینت پلزنت هیولاهای غیرانسانی اعماق: شناگران دریاچه بایکال کسانی که به وجود چنین موجودی شک دارند ادعا میکنند که شاهدان جرثقیل شنی یا حواصیل را دیدهاند که از الگوهای مهاجرت معمول خود خارج شده است. اگر تا به حال هر یک از پرندگان را دیدهاید، میدانید که صدای جیغ و تعقیب شدن توسط پرنده رایج است، اما آنها هفت فوت قد ندارند یا شبیه انسان شکل نیستند. مشهورترین مورد، درست قبل از سقوط پل نقرهای دیده شد که باعث کشته شدن ۴۶ نفر شد.
امروزه این موجود یک شخصیت فولکلور محبوب در پوینت پلزنت است و میتوانید فعالیتهای الهامگرفته از Mothman، مجسمههای عمومی و حتی پیتزاهایی را پیدا کنید که این حیوان اسرارآمیز را به تصویر میکشند. به نظر میرسد خویشاوند اوکراینی Mothman، کلاغ سیاه چرنوبیل، بسیاری از ویژگیهای مشابه را دارد.
مشخصات این موجود
کلاغ سیاه چرنوبیل به گونهای توصیف شده است که بسیار شبیه به Mothmanبه نظر میرسد، به همین دلیل برخی معتقدند که کلاغ سیاه چرنوبیل صرفا Mothman است.
کارگرانی که کلاغ سیاه چرنوبیل را دیدند گزارش دادند که خوابهای وحشتناکی میبینند و تلفنهایشان زنگ میخورد اما کسی در آن سوی خط نبود، یا تهدیدهایی دریافت میکردند که تصور میکردند از سوی کاگب باشد. داستان دیگری درباره کلاغ سیاه چرنوبیل میگوید که افرادی که در نیروگاه کار میکردند و افرادی که در اطراف نیروگاه بودند، «سری از حوادث عجیب» را تجربه کردند که پس از دیدن یک موجود بزرگ پرنده مانند با چشمهای قرمز درخشان آغاز شد.
گفته شد که کارگران چرنوبیل از این موجود و تجربیات عجیبی که پس از دیدن این حیوان رخ داده بود، بسیار ناراحت بودند و چندین کارمند این مشاهدات را به سرپرستان خود گزارش دادند. سرپرست یک نیروگاه هستهای نمیتوانست کاری برای کلاغ سیاه انجام دهد که کارکنان را میترساند، و حتی اگر میتوانست کاری انجام دهد، فاجعه رخ داد.
در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶، رآکتور شماره ۴ منفجر شد و سپس بیش از یک هفته آتش گرفت و مواد آلوده رادیواکتیو را در سطحی به هوا آزاد کرد که محیط زیست را برای همیشه تغییر داد. شهر باید تخلیه میشد، اما متأسفانه این کار بلافاصله انجام نشد.
مردم پریپیات از خطر مطلع نشدند. با این حال خطر برای مقامات روشن بود: ۱۳۴ کارگر امدادرسانی به دلیل سندرم حاد تشعشع در بیمارستان بستری شدند و ۲۸ نفر از این افراد طی سه ماه بعد جان باختند.
دولت شوروی اقدام به سرپوش گذاشتن بزرگ بر این فاجعه کرد و زمانی که حادثه پذیرفته شد، جزئیات بسیار کمی منتشر شد و سرویس خبری دولتی به جای آن بر روی حادثه جزیره سه مایلی، یک حادثه هستهای در آمریکا تمرکز کرد. متأسفانه تلاش برای منحرف کردن توجه از حقیقت هنوز هم امروزه مشهود است، از پوشش جنگ اوکراین توسط روسیه تا توییتهای فزاینده تند دونالد ترامپ در مورد هدف قرار گرفتن در یک شکار جادوگر.
اما به نظر میرسد انفجار موجود را نترساند. کارگرانی که وظیفه داشتند آوار انفجار را بردارند، کلاغ سیاه چرنوبیل را در حال برخاستن بر فراز ویرانی یک شهر سمی و متروکه دیدند.
یک فال بد؟ بسیاری از افرادی که به کلاغ سیاه چرنوبیل اعتقاد دارند، این هیولا را یک فال بد، پیشبینی مرگ و نابودی میدانند. این ایده که موجود یک فال بد است، منحصر به کلاغ سیاه چرنوبیل نیست. Mothman نیز یک فال بد در نظر گرفته میشود.
Mothman در لحظاتی قبل از سقوط پل نقرهای دیده شد و مردم معتقدند که این موجود جذب بلایا میشود یا باعث بلایا میشود که منجر به مرگ انسانها میشود. اگر Mothman و پسر عموی اسلاوی آن پیشبینیکنندههای نابودی باشند، مشاهدات در چرنوبیل قبل از فاجعه هستهای بسیار آزاردهنده است.
یک باستانشناس در منطقه ممنوعه چرنوبیل کار کرده است، دکتر رابرت مکسول. مکسول در سال ۲۰۱۰ و دوباره در سال ۲۰۱۲ از این سایت بازدید کرد و تحقیق کرد.
هیچ باستانشناس دیگری حتی ۳۷ سال پس از وقوع فاجعه، جرات بازدید از این منطقه رادیواکتیو را نداشته است. مکسول گفت که هنگام بازدید از این مکان داستانهای زیادی در مورد کلاغ سیاه چرنوبیل شنیده است، اما خاطرنشان کرد که از آنجایی که افرادی که گفته میشود کلاغ سیاه چرنوبیل را دیدهاند بر اثر آلودگی رادیواکتیو مردهاند، این داستان به «یکی از آن افسانههایی تبدیل شده است که ردیابی آن چالش برانگیز است.»
داستانهای کلاغ سیاه چرنوبیل باید به صورت ارزش واقعی پذیرفته شود، زیرا هیچ مدرک فیزیکی از وجود آن حمایت نمیکند. و در نهایت این موضوع ارتباطی با فاجعه ندارد: اینکه آیا یک موجود رمزآلود هشدار مرگ قریبالوقوع داده است یا خیر، این هشدار نادیده گرفته شده است.
چرا مردم باور میکنند؟ کلاغ سیاه چرنوبیل موجود رمزآلود دیگری است که برخی معتقدند وجود دارد، در حالی که برخی دیگر این موجود را یک افسانه میدانند. مردم به این ایده جذب میشوند که موجوداتی وجود دارند که با ما سیاره را به اشتراک میگذارند و فراتر از تصور هستند، و تمایل به دیدن یکی از این موجودات گریزان برای برخی وسواسی است که منجر به گذراندن ساعتها در جنگل برای جستجوی پا گنده میشود.
مشابه موجودات افسانهای، کلاغ سیاه چرنوبیل میتواند به عنوان یک «هشدار» برای کسانی که داستانهای آن را میشنوند عمل کند. داستانهای فولکلور اسلاوی راهی برای والدین بود تا کودکان را از پرسه زدن در جنگلها، شنا کردن در برکههای خلوت یا انجام هر کاری خلاف میل والدینشان بترسانند.
خیلی دور به جنگل نروید، زیرا با لشی غیرقابل پیشبینی روبرو خواهید شد، یا به خانه بابا یگا که در انتهای زمین قرار دارد برخورد خواهید کرد و او شما را خواهد خورد. داستانهایی مانند این هم به عنوان سرگرمی و هم به عنوان هشدارهای عملی برای کودکانی که به هیولاها، جادو، موجودات شیطانی، حیوانات سخنگو و موجودات افسانهای اعتقاد دارند، عمل میکنند.
تمایل به کشف ناشناختهها و یافتن مدرکی مبنی بر وجود موجودات افسانهای مانند Mothman، پا گنده و کلاغ سیاه چرنوبیل در کودکی شروع به رشد میکند و همچنان مردم را به باور وجود چنین موجوداتی جذب میکند. اعتقاد به این شخصیتها تا زمانی که منجر به مرگ یا آسیب خود یا دیگران نشود، مشکلی ندارد.
نظرات کاربران