پرونده جنایی گلیکو موریناگا
باشه، خودتون رو آماده کنید چون این پرونده پیچیدگیش مثل سریالهای جنایی تلویزیونی هست. این پرونده مربوط به شرکتهای ژاپنی ازاکی گلیکو، که بیشتر به خاطر تنقلات پُکی و موریناگا شناخته میشه. در سال ۱۹۸۴، دو مرد مسلح نقابدار وارد خونهی مادر کاتسوهیسا ازاکی، مدیرعامل، شدن و اون رو بستن و کلید خونهی مدیرعامل گلیکو رو برداشتن. اونا با ورود به خونهی اون، زن و دخترش رو هم بستن. خانم ازاکی سعی کرد با پول با اونا مذاکره کنه، اما اونا دنبال چیز دیگهای بودن. اونا سیم تلفنها رو قطع کردن و به سمت حمام رفتن، جایی که ازاکی و دو تا بچهی دیگهش مخفی شده بودن. اونا ازاکی رو دزدیدن و به عنوان گروگان توی یه انبار نگه داشتن. اونا یک میلیارد ین و صد کیلو شمش طلا درخواست کردن. برنامههاشون وقتی که ازاکی سه روز بعد تونست فرار کنه لو رفت.
چند هفته بعد، درست وقتی که شرکت فکر میکرد از اخاذی خلاص شده، ماشینهای پارکینگ مقر اصلی شرکت آتیش گرفتن. بعدش، یه ظرف حاوی اسید هیدروکلریک و یه نامه تهدیدآمیز خطاب به گلیکو توی ایباراکی، جایی که انبار بود، پیدا شد. این شروع نامههای فرد یا گروهی بود که خودشون رو “هیولای بیست و یک چهره” مینامیدن، اسمی که از روی یه شخصیت شرور توی یه سریال کارآگاهی ژاپنی گرفته شده بود. نامهها محصولات شرکت رو تهدید میکردن و ادعا میکردن که آبنباتهاشون با سیانور پتاسیم مخلوط شده. گلیکو مجبور شد محصولات رو از قفسهها برداره که منجر به ضرر ۲۱ میلیون دلاری و اخراج ۴۵۰ کارگر پارهوقت شد.
بعد از ماهها آزار دادن گلیکو، هیولای بیست و یک چهره تصمیم گرفت دنبال سرگرمی جای دیگهای بگرده. آخرین نامهی اونا به شرکت این بود: “ما گلیکو رو میبخشیم!” با اون پایان ناگهانی، اونا نگاهشون رو به شرکتهای غذایی مارودای هم، هاوس فودز کورپوریشن، و فوجیا چرخوندن. در ازای توقف آزار و اذیت مارودای، یکی از کارمنداش باید پول باج رو توی قطار بهشون میداد. اونجا بود که یه بازرس که خودش رو به شکل یه کارمند جا زده بود، مظنون اصلی رو که به “مرد چشم روباهی” معروف بود دید. مرد هیکلی بود، موهاش کوتاه و فر، و “چشمایی مثل روباه” داشت. بعد از انداختن باج طبق دستور، اون و یه بازرس دیگه سعی کردن مرد چشم روباهی رو تعقیب کنن، اما گمش کردن. اونا بعدا فرصت دوم داشتن، اما دوباره از دستش دادن.
بعد از ادامه آزار و اذیت پلیس، یک سال بعد، رئیس پلیس یاماموتو با آتیش زدن خودش خودکشی کرد، از شکستش در دستگیر کردن مرد چشم روباهی خجالتزده بود. پنج روز بعد از مرگ، هیولای بیست و یک چهره آخرین نامهاش رو به رسانهها فرستاد:
“یاماموتو از پلیس استان شیگا مرد. چه احمقانه! ما هیچ دوست یا مخفیگاه سری توی شیگا نداریم. باید یوشینو یا شیکاتا میمردن. اونا یک سال و پنج ماه چیکار کردن؟ نذارین دزدای بدی مثل ما فرار کنن. احمقای زیادی هستن که میخوان از ما کپی کنن. یاماموتوی بیکلاس مثل یه مرد مرد. پس تصمیم گرفتیم تسلیت بگیم. تصمیم گرفتیم آزار دادن شرکتهای تولید غذا رو فراموش کنیم. اگه کسی به هر کدوم از شرکتهای تولید غذا باج بده، ما نیستیم بلکه کسیه که از ما کپی کرده. ما آدمهای بدیم. یعنی کارای بیشتری غیر از زورگویی به شرکتها داریم. زندگی کردن به عنوان یه آدم بد جالبه. هیولای بیست و یک چهره.”
و با این بیانیه نهایی، هیولای بیست و یک چهره ناپدید شد و دیگه هیچوقت ازش خبری نشد!
نظرات کاربران