بررسی قسمت آخر فصل دوم Invincible

بررسی قسمت آخر فصل دوم Invincible

بررسی قسمت آخر فصل دوم Invincible؛ با کنترل امجی همراه باشید.

قسمت هشتم و پایانی فصل دوم Invencible اهداف احساسی خود را به طور واضح بیان می کند، اما همیشه آنها را دنبال نمی کند. این یک قسمت نسبتاً محکم است که هرگز کند نمی شود و مارک را به یک مکان جدید با عدم اطمینان کامل می رساند و او را نه تنها به عنوان یک ابرقهرمان، بلکه به عنوان یک انسان زیر سوال می برد. با این حال، نمی تواند احساس فقدان یک عنصر کلیدی را از بین ببرد.

شاید این عنصر یک شخصیت شرور درگیر باشد. انگستروم لوی (با بازی استرلینگ کی براون) با جهش بین بعدی و سر کروی، حضوری ترسناک دارد و اعمال نفرت انگیزی را علیه مادر و برادر کوچک بی دفاع مارک انجام می دهد. اما او همچنین از ابتدای فصل – در اکتبر، قبل از وقفه چهار ماهه سریال – به جز صحنه های پس از تیتراژ عجیب، دیگر دیده نشده است. در واقع، مارک به سختی او را به یاد می آورد.

کینه لوی نسبت به مارک ناشی از انفجار دستگاه تلهپاتیک اوست که با آن سعی داشت دانش و آگاهی همه خودهای بین بعدی خود را به اشتراک بگذارد. او در نهایت با تمام خاطرات آنها روبرو شد، از جمله خاطرات مارک نسل کش از خطوط زمانی مختلف. بنابراین او دلیل خوبی برای نفرت از مارک دارد، اما تا زمانی که لوی قهرمان ما را به نقطه شکست عاطفی اش سوق ندهد، او واقعاً به عنوان یک شخصیت منفی جذاب به نظر نمی رسد. در صورت تمایل می توانید او را با تقریباً هر شخصیت شرور قبلی در Invencible (یا حتی کسی که ما با او ملاقات نکرده ایم) جایگزین کنید و تأثیر آن قابل تشخیص نخواهد بود.

ما شاهد جرقه هایی از جهش بین بعدی سرگرم کننده هستیم، اگرچه مارک هرگز به نظر نمی رسد در خطر باشد یا زمانی که مجبور به سفر به چندجهانی است، خود را به زحمت بیندازد – حتی با وجود اینکه برنامه لوی این است که او را قبل از مبارزه بزرگشان خسته کند. زامبی ها، دایناسورها و حتی یک تقلید از مرد عنکبوتی، ایجنت اسپایدر (جاش کیتون، که در پروژه های مختلف نقش اسپایدر واقعی را بازی کرده است) وجود دارند، اما همه کارهایی که مارکس باید برای فرار از هر موقعیت دشواری انجام دهد این است که کمی بالاتر از زمین شناور شود. شاید بهتر باشد که این چالش های آشکار بیشتر خارج از صفحه نمایش داده شوند، به طوری که بخش قابل توجهی از قسمت بتواند بر عملکرد تهدیدآمیز براون تمرکز کند.

بررسی قسمت آخر فصل دوم Invincible

استیون یون ( صداپیشه مارک) هم عملکرد فوق العاده ای ارائه می دهد و هرچه لوی خانواده او را بیشتر تهدید می کند، مارک را به لبه پرتگاه نزدیکتر می کند. در پایان رویارویی آنها – که در آینده ای آخرالزمانی اتفاق می افتد – ناامیدی مارک به خشم تمام عیار تبدیل می شود. او در حالی که لوی را به شدت کتک می زند، خون روی بالاتنه اش پاشیده می شود. این تصویر، از قاب بندی گرفته تا حالت بدن مارک، یادآور مشت و لگد زدن نولان به مارک در فینال فصل ۱ است، یک بازگشت وحشتناک که به طور ضمنی قهرمان جوان را به تنها جایی که نمی خواست برود می برد. او تبدیل به تصویری تف کرده از پدرش شده است.

بحران ایمان بعدی مارک کمی بیش از حد روی عمل کشتن تمرکز دارد، حتی اگر قبلا او را در حال کشتن دیده ایم. البته، او معمولا جان هیولاها و کایجوهای مختلف را گرفته است، اما حتی چارچوب بندی اپیزود هم برای او انتخاب کمی باقی نمی گذارد، و این فصل هیچ معضل بزرگی را در این زمینه برای او ایجاد نکرده است. در مقایسه، در کمیک، مارک با کشتن راس ليوینگستون تسخیر شده، این قدم را برمی دارد، ربات به او یادآوری می کند که او فقط یک میزبان بی گناه بوده است، و این باعث می شود معضل او بسیار مبهم تر شود. شاید قطعه گمشده اپیزود، یک معضل اخلاقی پیچیده تر، یا حداقل یک ارزیابی معنوی سختگیرانه تر باشد.

بعد از کمی سرگردانی پریشان، مارک با کمک نسخه آينده نگهبانان به راحتی بیش از حد از این بعد برزخی فرار می کند، هرچند یک توصیه از اتم ایو مسن تر منجر به صحنه ای به خصوص معنادار با ایو امروزی می شود. با پایان یافتن قسمت – البته نه قبل از یک صحنه اجباری با رابیت-دختر هیولا و فاش شدن زنده بودن دوپلی-کیت – مارک در مورد اینکه چقدر از فشار قهرمان بودن احساس زندانی شدن می کند و اینکه چگونه زندگی شخصی اش از هم پاشیده است، روح خود را برای دبی فاش می کند. وقتی او نگاهی اجمالی به امبر در بالا می اندازد، پایین نمی رود تا با او صحبت کند (به هر حال، او هفته گذشته او را در خطر جدی قرار داده است)، اما در عوض با ایو، یکی از معدود افرادی که می داند او از چه چیزی می گذرد، ملاقات می کند.

با این حال، وقتی زمان اعتراف در مورد احساساتش نسبت به او فرا می رسد، او به طرز غم انگیزی می ترسد که نزدیک شدن به کسی ممکن است او را به خطر بیندازد. شاید قهرمانانه ترین کاری باشد که او تا به حال انجام داده است – اگرچه پیشنهاد ایو برای گریه کردن روی شانه اش را رد نمی کند.

بررسی قسمت آخر فصل دوم Invincible

این یک پایان ملایم برای فصل عاطفی وحشیانه برای مارک است، اگرچه این قسمت چندین موضوع را بدون حل و فصل باقی می گذارد، چه بهتر و چه بدتر. ماجرای مومیایی باستانی وجود دارد که از کمیک ها نشأت نمی گیرد، اما بدون اینکه به جایی برسد، یک یا دو بار در فصل در لحظات کلیدی ظاهر می شود. اما سوال نولان و آلن نیز وجود دارد که در پایان فصل در زندان در آستانه متحد شدن هستند، زیرا این فصل با یک نکته جالب به پایان می رسد. در حالی که مارک به لبه خشونت سقوط کرده و خود را از عزیزانش دور کرده است، به نظر می رسد نولان به مکانی برای ارزیابی معنوی رسیده است: او دبی را دوست دارد و دلتنگ اوست. انگار پدر و پسر به نوعی جای خود را عوض کرده اند و نقشه راهی به خصوص جالب برای فصل ۳ ترسیم کرده اند.

سخن نهایی

 شرور اوج گیرنده به طور مؤثری یک غریبه است، اما فینال فصل دوم Invencible مارک را به اندازه کافی در عذاب عاطفی قرار می دهد. قسمت «I Thought You Were Stronger» ناهموار است، با میانبرها و انحرافات سریعی که چندان مهم نیستند، اما در بهترین حالت، همه توان خود را به کار می‌گیرد تا قهرمان سریال را به پایین‌ترین و متناقض‌ترین نقطه‌اش برساند، در حالی که فصل ۳ را به طرز خاصی جذاب می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *