داستان بازی Forspoken
بازی در مورد Frey Holland یک دختر ۲۰ ساله است که در نزدیکی «تونل هلند» در سنین خردسالی به عنوان یک بچه سرراهی یافت شده و در حال حاضر به دلیل سرقت یک ماشین در دادگاه حضور پیدا میکند. اگرچه این سومین جرم اوست ولی قاضی Maya Bird او را به انجام خدمات اجتماعی محکوم میکند. Frey پس از ترک دادگاه در کمین گروهی قرار میگیرد که قرار بود ماشین را برای آنها بدزدد. پس از کمی صحبت و زورگویی گروه، Frey از دست آنها فرار کرده و به ساختمان متروکهای که با گربهاش Homer در آنجا زندگی میکند، پناه میبرد. گروه در آن شب با آتش زدن خانهٔ Frey از او انتقام گرفته و Frey به همراه گربهاش از خانه فرار میکنند ولی مقدار پولی که Frey قصد داشت از آن برای نقل مکان استفاده کند، به دلیل آتشسوزی از بین میرود.
اکنون که Frey هیچ جایی را برای اقامت ندارد و تبدیل به یک فرد بیخانمان شده است، به سراغ قاضی Maya Bird رفته و از او میخواهد تا از گربهاش نگهداری کند. او سپس به طرف «تونل هلند» رفته و در آنجا متوجه یک النگوی درخشان میشود و هنگامی که سعی دارد آن را بررسی کند، یک پورتال ظاهر شده و او را به داخل خود میکشاند. او در دنیای فانتزی Athia فرود آمده و پس از بسته شدن پورتال، متوجه میشود که این النگو میتواند صحبت کند. Frey نام او را Cuff گذاشته که به مرور میتواند تواناییهای جادویی نهفته در او را بیدار نماید.
او در ادامه پی میبرد که یک مادهٔ مرموز به نام Break تأثیر مخربی بر تمام زندگیهایی که لمس میکند، داشته ولی Frey به طرز عجیبی تحت تأثیر آن قرار نگرفته است. در ادامه به Cipol میرسد، شهری با قلعههای قوی و محکم که آخرین پناهگاه بشریت از Break میباشد ولی شورای شهر او را دستگیر کرده و بین کسانی که به مقاومت او در برابر Break مشکوک هستند و کسانی که معتقدند او ممکن است ناجی آنها باشد، قضاوت میشود. آنها سرانجام تصمیم میگیرند که او را زندانی کنند ولی مدتی بعد توسط یک شهروند دلسوز به نام Auden فرار کرده و با کمک او به زاغههای شهر پناه میبرد.
در ادامه Frey متوجه میشود که سرزمین Athia زمانی تحت فرمانروایی Tantas، چهار جادوگر خیرخواه بوده است ولی آنها شروع به متصاعد کردن Break کردهاند و اکنون همهٔ آنها یا ناپدید شده و یا شروع به ترساندن مردم کردهاند. Auden به Frey میگوید که پدرش Robian یک محقق در مورد Break و پدیدهای بوده که باعث شده Frey را به Athia بیاورد اما ۲۰ سال پیش در Break گم شده است. در ازای کمک او Auden از Frey میخواهد تا دوباره به بیرون از شهر رفته تا مجلات تحقیقاتی Robian را بازیابی کند. Frey نیز با کمک یک یتیم جوان به نام Olevia به طور ناشناس شهر را ترک میکند. او پس از یافتن مجلات، متوجه میشود که Robian هنوز زنده است ولی به خاطر زندگی در Break اکنون دیوانه شده است. در همین حین افراد Tanta Sila سر رسیده و قبل از اینکه Frey بتواند آنها را نابود کند، تمام مجلات را میسوزانند.
داستان بازی Forspoken
در ادامه Frey و Robian به شهر Cipol بازمیگردند تا به اقامتگاه مخفی Tanta Sila بروند. Tanta Sila در آنجا مشغول شکنجه دادن Auden است تا بدین طریق بتواند Frey را پیدا کند. Frey نیز میتواند با موفقیت، اقامتگاه را منهدم کند ولی بسیاری از شهروندان از جمله Olevia در این حادثه جان خود را از دست میدهند. Frey با عصبانیت شهر را ترک میکند تا به قلمرو Praenost رفته و در آنجا با Tanta Sila روبرو شود. او سرانجام در قلعه با Tanta Sila مقابله کرده و میتواند او را از پا دربیاورد و پس از مرگ Tanta Sila تمام قدرتهای او جذب بدن Frey میشود.
هنگام بازگشت Frey به شهر Cipol همه از او به عنوان یک قهرمان استقبال میکنند که در همین حین، دوباره Break سر رسیده و بسیاری از شهروندان را فاسد میکند. شخصی با نام Johedi توضیح میدهد که این افزایش فساد به خاطر کشته شدن Tanta Sila بوده و مرگ او باعث شده تا گروه جادوگران Tantas از تعادل خارج شود. فقط با کشتن سه جادوگر باقیمانده میتوان تهدید Break را برای همیشه پایان داد.
او تصمیم میگیرد از دانش Robian برای بازگشت به زمین استفاده کند اما به دلیل فساد Break وضعیت روحی خوبی ندارد. در حالی که Frey در جستجوی یک عصاره دارویی برای Robian است Cuff او را متقاعد میکند تا با Tanta Prav مذاکرهای صلحآمیز داشته باشد، بدین ترتیب تسلیم نیروهای دشمن شده و Prav به خاطر قتل Tanta Sila دستور میدهد تا Frey در آب محاکمه شود. Frey میتواند با موفقیت، این محکمه را پشت سر بگذارد ولی Prav به نیروهای خود دستور میدهد تا او را بکشند. اکنون او میتواند Prav و نیروهای او را شکست داده و Prav در آخرین لحظات، میگوید که Tanta Cinta مادر Frey میباشد.
در ادامه Frey به Cipol بازگشته و Robian را در بستر مرگ مییابد که او نیز مانند Prav قبل از مرگش تأیید میکند Frey دختر Tanta Cinta میباشد. اکنون Frey متقاعد میشود که رویارویی با Tanta Cinta تنها راه بازگشت به زمین است، در حالی که Auden و Johedi و Cuff او را به خاطر خودخواهیاش سرزنش میکنند. چند لحظه بعد یک نور روشن ظاهر شده و Frey را میبلعد. او سپس روی زمین از خواب بیدار شده و هیچ خاطرهای از سرزمین Athia به یاد نمیآورد. چندین نفر از دوستان او از سرزمین Athia نیز در نیویورک زندگی میکنند، در حالی که Frey از رابطهای گرم با Tanta Cinta لذت میبرد. در این حین Cuff مخفیانه با Frey ارتباط برقرار کرده و از او میخواهد که از توهم بیدار شود. این تعامل، خاطرات Frey را بازیابی کرده و متوجه میشود که Tanta Olas این توهم را ایجاد کرده است. پس از اینکه Frey دوباره با Cuff متحد میشود، میتواند از این توهم فرار کرده و پس از ورود به قلعه Tanta Olas او را مُرده روی تاجوتخت پیدا میکند. در این لحظه Cuff از او جدا شده و شکل انساننما به خود میگیرد. اکنون مشخص میشود که Cuff یک دیو باستانی به نام Susurrus بوده که توسط Rheddig بیدار شده است و Rheddig نیز کسی است که گروه جادوگران Tanta زمانی علیه او جنگیدهاند. او تاکنون از Frey برای انتقام گرفتن از جادوگران و دزدیدن قدرت آنها استفاده کرده و در حال حاضر بدون او Frey هیچ قدرتی ندارد، بنابراین تلاش میکند تا از او فرار کند که در این حین Tanta Cinta به شکل یک اژدها برای محافظت از او سر رسیده و Frey را به آخرین محل ملاقات جادوگران یعنی Svargana میفرستد. Frey در آنجا با Sila و Prav و Olas که اکنون سالم هستند ملاقات کرده و این سه به Frey میگویند که چگونه با شکست دادن Susurrus انتقام خود را از Rheddig گرفتهاند. اگرچه آنها توانستند او را شکست دهند ولی Susurrus به چهار قسمت تقسیم شده و به شکل یک النگو به هر یک از جادوگران چسبیده و باعث جنون آنها شده است.
داستان بازی Forspoken
مدتی بعد Frey دوباره با Tanta Cinta متحد شده و حقیقت کامل تولد او افشا میشود. Robian در گذشته توانست دروازهای به نام Torana را کشف کند و Tanta Cinta نیز از آن برای سفر به نیویورک استفاده کرد. او در آنجا ازدواج کرده و صاحب یک دختر شده است. بقیه جادوگران نیز قصد داشتند قدرت این دختربچه را از بین ببرند. Tanta Cinta پس از نبرد با Susurrus بیشتر از بقیه جادوگران مقاومت کرد و قبل از به دنیا آوردن Frey به تخلیه شهروندانش از Break کمک کرده است. او از ترس اینکه مبادا به فرزندش آسیبی برسد، با اکراه او را به زمین فرستاده ولی تکهٔ کوچکی از Susurrus به دنبال Frey میرود.
در حال حاضر، قدرت Frey به او بازگشته و Tanta Cinta به او حق انتخاب میدهد که به نیویورک بازگردد و یا اینکه در سرزمین Athia مانده و به سراغ Susurrus برود.
اگر Frey به نیویورک بازگردد، گربهاش را از قاضی Maya Bird پس گرفته و به آیندهٔ نامعلوم خود میاندیشد ولی اگر در Athia بماند، همراه با Tanta Cinta به سراغ Susurrus میرود. چند لحظه بعد Susurrus قصد دارد ضربهٔ مهلکی به Frey بزند ولی Tanta Cinta جلوی Frey پریده و قبل از مرگش به Frey میگوید که همیشه با او خواهد بود. اکنون Frey با قدرت تمام گروه Tantas به مبارزه با Susurrus پرداخته و در نهایت با شکست دادن او، دوباره Susurrus را به شکل Cuff در میآورد که در ابتدای بازی پیدا کرده بود.
سه هفته بعد، مراسم یادبودی برای تمام کشتهشدگان در Cipol برگزار میشود که Frey تصوراتی از Olevia و Robian و گروه Tantas را در میان شهروندان میبیند و یک فانوس را که نام Cinta روی آن نوشته شده، در آسمان رها میکند. او در حین تیتراژ، به گربهاش Homer قول میدهد که برای او بازگردد. پس از پایان تیتراژ Frey (که اکنون Tanta Frey نامیده میشود) همراه با متحدانش کار بازسازی شهر Cipol و پاکسازی Break را از سرزمین Athia آغاز میکنند، در حالی که Cuff با اکراه به همکاری با Frey ادامه میدهد.
منبع : https://t.me/GameNewNews
برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.
نظرات کاربران