داستان بازی Nioh
داستان بازی Nioh
داستان Nioh در سال ۱۶۰۰ در یک دنیای تخیلی تاریک از اواخر دوره «سنگوکو» و اوایل دوره «اِدو» اتفاق میافتد، زمانی که قبیلههای ژاپن، قبل از اتحاد تحت «شوگونسالاری توکوگاوا» در حال جنگ هستند و در میان این اتفاقات و تلفات زیاد، نژاد Yōkai ظاهر شده و شروع به ویران کردن سراسر زمین کرده است. پروتاگونیست بازی William Adams یک مرد ایرلندی مو بلوند است که توسط سه نفر به اسامی Yagyū Munetoshi و Hōzōin In’ei و Marume Nagayoshi در جنگ تعلیم دیده است. او در تعقیب دشمن وارد ژاپن شده و با همکاری Tokugawa Ieyasu و خدمتکار نینجای او Hattori Hanzō یک اتحاد بر علیه دشمن و نژاد Yōkai تشکیل میدهند. آنتاگونیست اصلی Edward Kelley یک کاراکتر غربی است که با استفاده از تواناییهای کیمیاگری تاریک خود به دستور مشاور ارشد ملکه الیزابت یعنی John Dee وظیفهی هدایت جنگ را بر عهده دارد.
داستان بازی Nioh
بازی با روایتی از William آغاز میشود که یک سنگ طلایی عرفانی به نام Amrita را پیدا میکند. این سنگ که به وفور در ژاپن یافت میشود، توسط دولت ملکه الیزابت اول برای پیروزی بر اسپانیا در تعقیب است و William میز یکی از افرادی بوده که ملکه برای به دست آوردن Amrita با آن قرارداد بسته بود ولی پس از آن، دولت انگلستان William را به زندان انداخت تا جریان سنگ Amrita را از همگان مخفی نگه دارد. William در سال ۱۵۹۸ با کمک روح نگهبان خود یعنی Saoirse از زندان فرار میکند. این روح توسط دعاهای مردم روستای او خلق شده که در سنین کودکی William نیز به کمکش آمده و او را از مرگ حتمی نجات داده است. William در ادامه با Edward Kelley روبرو میشود که به دنبال سنگ Amrita میباشد و پس از تلاش برای کشتن او، از روح شیطانی خود برای سرقت Saoirse استفاده کرده و خود را به همراه William به ژاپن منتقل میکند. قهرمان سپس به ژاپن سال ۱۶۰۰ منتقل شده و از شخصی به نام Hanzo Hattori کمک میگیرد تا Kelley را در ازای مبارزه با Oni پیدا کند. او در یکی از اولین مأموریتهای خود، با یک Nekomata (گربهای از نژاد Yōkai) همراه شده که ارتباط با او، باعث میشود William بتواند زبان ژاپنی را درک کند، بنابراین در این گفتگو متوجه میشود که در قرن اخیر، تعادل حساس بین ارواح خوب و بد در ژاپن مختل شده است.
در حالی که Mitsunari و دوستانش قصد دارند سرزمینی ایجاد کنند که فقط بخشی از آن توسط سرسختها اداره شود، خود را با Kelley همسو میکنند و William نیز از Okatsu متوجه میشود که Ieyasu تعداد زیادی از خانوادهی خود را برای کسب قدرت، به شکل بیرحمانهای قربانی کرده و همچنین Okatsu یکی از دختران نامشروع او میباشد که پس از تبدیل شدن به یک نینجای قاتل، پا به فرار گذاشته است. Kelley همچنان با اقداماتی مثل جعل هویت Tachibana Muneshige به قصد تضعیف همسرش Ginchiyo و احیای پرنسس Nō همسر Oda Nobunaga به عنوان یک Yukionna به آزار و اذیت William ادامه میدهد. (لازم به ذکر است که Yukionna در افسانههای ژاپنی، روحی خبیث و خطرناک است که در برف و کولاک نمایان شده و با واداشتن مردم به خوابیدن، آنان را طعمهی مرگ میکند.) Kelley مدتی بعد با تخلیه کردن بخشی از طلسم سنگ Amrita، ارواح شیطانی را برای ویران کردن شهر Kyoto آزاد کرده و William نیز با کمک Tenkai شاگردش Fuku در مبارزهای سخت، جلوی ارواح را میگیرند. همچنین Nekumata با قربانی کردن خود، برای بقیه زمان میخرد تا بتوانند دوباره طلسم را بازگردانند. William سپس Okatsu را از کنترل Kelley نجات داده و پس از رسیدن Ieyasu و حملهی Kelley با یکدیگر از آنجا فرار میکنند، اگرچه William از اینکه Ieyasu حاضر است اجازه دهد Okatsu بمیرد، آشفته است ولی هنگامی که متوجه میشود Ieyasu به طور مخفیانه از تصمیمات و فداکاریهای بیرحمانهی خویش رنج میبرد، تصمیم میگیرد تا همچنان به او کمک کند.
وقتی William با Shima Sakon و اولین Ōtani Yoshitsugu روبرو میشود که از کیمیاگری Kelley برای تقویت بدن ضعیف خود استفاده میکند، وقایع در طول نبرد Sekigahara به اوج خود میرسند و Kelley نیز پس از شکست Sakon و ارتش Mitsunary توسط نیروهای Ieyasu میتواند Mitsunary را متقاعد کند که اجازه دهد مراسمی برای پیشکش کردن زندگی ۳۰۰ نفر از افرادش برای زنده کردن Gashadokuro اجرا کند ولی William با کمک Hattory و Tenkai آن را شکست میدهد.
سپس Ieyasu از William میخواهد تا Mitsunari را تعقیب کرده و قبل از اینکه توسط Kelley به شکل انسانی خود بازگردد، او را در حالتی که به یک Yōkai تبدیل شده، در مبارزه شکست دهد تا باعث شود او توسط نیروهای Ieyasu دستگیر شده و مشخص گردد که Tenkai در واقع Akechi Mitsuhide میباشد. William در ادامه با شکست Yasuke در دوئل، Kelley را تا یک مخفیگاه تعقیب کرده و در آنجا با نافرجام گذاشتن تلاشهای او برای احیای Nobunaga باعث فرار Kelley میشود. سپس برای مقابله با او، به قلعه بازسازیشدهی Nobunaga رفته و قبل از اینکه Nobunaga به خاطر تحت کنترل بودن توسط Kelley دست به شورش بزند، توسط شکل احیاشدهای از Nobunaga تسلیم میشود.
داستان بازی Nioh
اکنون که Kelley شکست خورده، از انرژی Ouroboros و Saoirse برای احیای Yamata no Orochi استفاده میکند و William پس از شکست دادن او، از Kelley در حال مرگ، متوجه میشود که باید سنگ Amrita را جمع کند تا برای John Dee به انگلستان بازگرداند. William پس از بازپسگیری Saoirse ناپدید شده و با اجتناب از کشتن Hattori خبر مرگ دروغین او را به Ieyasu گزارش میکند.
در ادامه Ieyasu با کشتن Mitsunari حکومت خانوادهاش را برقرار کرده و دورهی «اِدو» را به پایهگذاری میکند، دورهای که توسط انسانها اداره شده و حقیقت دخالت William و نژاد Yōkai را در آن پنهان میکند.
مدتی بعد Hanzo به Ieyasy دروغ میگوید که William کشته شده ولی پس از اینکه به همراه Okatsu مکان را ترک میکند، Ieyasu مشخص میکند که نه تنها از زنده ماندن William آگاه است، بلکه از نتیجهی کار نیز راضی میباشد.
سه سال بعد William برای مقابله با John Dee به انگلستان بازگشته و متوجه میشود که Kelley تنها یکی از چندین انسان مشابه ایجاد شده توسط John Dee است. هنگامی که William پیشنهاد شراکت John Dee را برای هدایت انگلستان پس از مرگ الیزابت اول با هدف فتح دنیا رد میکند، یک آسانسور توسط مشاور سرآشپز فعال شده و سپس William و مشاور از طریق آن به یک برج مخفی میرسند که در آنجا فروشگاههای عظیمی از سنگ Amrita قرار دارد. این کار توجه John Dee را به خود جذب کرده و باعث میشود تا او با دریافت انرژی از کریستالها به هیولایی افسانهای با نام «صد چشم» تبدیل شود. William در نهایت با شکست دادن هیولا و کور کردن چشمانش، تواناییهای جادویی او را نیز خنثی میکند. در آخرین صحنه از بازی، William با نظر به یکی از گویهای جادویی هیولا و دریافت تصویری از مرگ Hattori در سری جنگهای Siege of Osaka تصمیم میگیرد تا باری دیگر به ژاپن بازگردد.
داستان بستههای الحاقی بازی Nioh:
Dragon of The North:
این بسته الحاقی William را در حال بازگشت به ژاپن نشان میدهد، جایی که دوباره با Nekomata متحد شده و از طریق Ieyasu متوجه میشود که Date Masamune به طور مخفیانه با استفاده از ارتش Yōkai در حال برنامهریزی برای شورش علیه Tokugava Shogunate بوده و Hanzo نیز در حین تحقیق روی این موضوع ناپدید شده است. William سرانجام Hanzo را از دست نیروهای Masamune نجات داده و Masamune را متقاعد میکند که از کار خود دست بردارد که در این قسمت مشخص میشود Masamune توسط یک جاسوس اسپانیایی به نام Maria سنگ Amrita را تأمین کرده و پس از فرار، خدمات خود را به Toyotomi Hideyori ارائه میدهد تا ابزاری برای ایجاد هرجومرج بیشتر در ژاپن باشد و برای شکست ناوگان اسپانیایی Armada در مقابل انگلیس، از سنگ Armita استفاده کند.
Defiant Honor & Bloodshed’s End:
بستههای الحاقی دوم و سوم بر روی جستجوی William به دنبال Maria متمرکز است که در همان حال، به ارتش Tokugawa کمک میکند تا در طول حادثهی Siege of Osaka با Sanada Yukimura مقابله کنند. بستهی الحاقی Defiant Honor در طول کمپین زمستانی حادثهی Siege of Osaka رخ میدهد که William در کنار نیروهای Masamune به نبرد میپیوندد و موفق میشود به Sanada-Maru نفوذ کرده و در نهایت با خود Yokimura درگیر شود. هنگامی که Lady Chacha توسط Maria متقاعد میشود که از سنگ Marita استفاده کند، پیغام آتشبس داده و نبرد به پایان میرسد. بسته الحاقی Bloodshed’s End در طول کمپین تابستانی رخ میدهد، جایی که William باری دیگر به Sanada-Maru نفوذ کرده و با شکست دادن Hideyori مشخص میشود او موجودی ساختهشده توسط سنگ Amrita میباشد. William سپس با پیوستن به Yukimua سرانجام با Maria روبرو شده که میتواند فرار کند و Lady Chacha نیز تبدیل به یک موجود افسانهای به نام «روباه ۹ دُم» میشود. او پس از شکست خوردن توسط William به هوش آمده و با عذرخواهی از Yukimura در کنار او میماند، زیرا قلعهی Osaka با شروع دورهی «جننا» در شعلههای آتش در حال سوختن است. از آنجایی که Maria همچنان یک تهدید به حساب میآید، بنابراین William و Hanzo به تعقیب او ادامه خواهند داد.
منبع : https://t.me/GameNewNews
برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.
نظرات کاربران