
نقد فیلم اوپنهایمر | Oppenheimer
کریستوفر نولان یکی از معدود کارگردانانی است که می توانند به طور منطقی مدعی عنوان “بزرگترین نسل خود” شوند. اوپنهایمر هیچ کاری برای آسیب رساندن به این ادعا انجام نمی دهد، و برای پیشبرد آن بسیار کار می کند.
همه چیز در مورد فیلم “حماسه” را فریاد می زند.
بیایید با بازیگران شروع کنیم – شما بدون شک از قبل از گروه پراستعداد و پر استعدادی که در تبلیغات فیلم فعالیت می کردند، آگاه هستید. کیلیان مورفی در نقش جی رابرت اوپنهایمر، دانشمند کلیدی اولین بمب اتمی. امیلی بلانت در نقش همسرش کیتی؛ مت دیمون و رابرت داونی جونیور در نقش مردان نظامی که بر پروژه نظارت می کنند. و فلورانس پیو در نقش ژان تاتلاک معشوقه اوپنهایمر.

نقد فیلم اوپنهایمر | Oppenheimer
با این حال، فراتر از این، به نظر میرسد که هر نقش «فرعی» دیگری A-lister روی صفحه نمایش پیدا میکند. کنت برانا، رامی ملک، جک کواید، جاش هارتنت، اولیویا تیرلبی و تام کونتی تنها برخی از نامهای بزرگی هستند که در نقشهایی که تحت نظر کارگردانی دیگر، احتمالاً از ناشناختههایی انتخاب میشوند که نصف روز سر صحنه فیلمبرداری حضور داشته باشند.
گری اولدمن برای آنچه که به طور متواضعانه برای ددلاین به عنوان «یک صحنه، یک صفحه و نیم» در نقش رئیس جمهور هری ترومن توصیف کرد، ظاهر میشود، اما احساس میکند که یک چرخش برنده اسکار در دستان چنین کارگردان با استعدادی است.
نولان مردی است که به قدری به جزئیات توجه دارد که حتی دختر بزرگش، فلورا، در یک صحنه وحشتناک آخرالزمانی ظاهری کوتاه دارد. توضیح نولان؟ “نکته این است که اگر شما نهایت قدرت ویرانگر را ایجاد کنید، کسانی را که نزدیک و عزیز شما هستند نیز نابود می کند.”
استفاده مکرر از سیاه و سفید برای صحنههای تلاش دستگاههای آمریکایی برای بیاعتبار کردن فیزیکدان به دلیل صلحطلبی پس از جنگ و سیاستهای چپگرا، یادآور این است که این «هنر» است، همانطور که زمان سه ساعت فیلم نیز همینطور است.
این طول سنگین شاید به همان اندازه مفید باشد که بتوان از آن شایستگی اوپنهایمر را قضاوت کرد. حتی به عنوان کسی که به معنای واقعی کلمه برای امرار معاش فیلم تماشا می کند، هر نیازی به صرف بیش از 130 دقیقه در یک صندلی سینما، بحثی درونی را برانگیخته است که آیا واقعاً به بیش از دو ساعت نیاز دارد تا باز شود. اوپنهایمر آزمون دو ساعته را با رنگهای درخشان پشت سر میگذارد، و 180 دقیقه درشت به یکباره سپری شد، (جناس اتمی مشکوک را ببخشید.)

بخشی از رویه دادگاه، بخشی از درس تاریخ در توسعه وحشتناک ترین آفرینش بشریت، بخشی آغازگر در مبانی فیزیک نظری، بخشی درام عاشقانه به دنبال فاحشه کردن یک نابغه علمی ناقص با لمس دون خوان، و حتی خانه چند انفجار بزرگ که می تواند فیلم های معمولی تابستانی شما را به یک بلاک باستر معمولی تابستانی تبدیل به یک فیلم شگفت آور و استادانه کند.
این گواهی بر مهارت فیلمساز است که نولان، چه او داستان یک میلیاردر تخیلی و شنلپوش را روایت میکند که جنایات را در خیابانهای گاتهام نگه میدارد یا یکی از دانشمندان قرن بیستم، مهمترین و در عین حال تازهترین دانشمندان، نولان میتواند زیر پوست سوژههایش قرار بگیرد و باعث شود مخاطب احساس کند که برنامههای ما نه تنها زندگی این شخصیتها را میشناسند. همسر لانت، معشوقه آزاده پوگ، ارباب نظامی تحسینبرانگیز دیمون و افسر مکر نیروی دریایی داونی جونیور نیز تبدیل به یک سیاستمدار بالقوه شد. در پایان فیلم، هر یک از این شخصیتها، امیدها، رویاها و انگیزههایشان را میشناسیم، بهگونهای که گویی بهترین دوست ما هستند – یا در موارد خاص، بدترین دشمن.
از زمان انتشار فیلم یادگاری نولان در سال 2000، هر بار که کارگردان فیلم جدیدی را اکران می کند، گفت و گو به اسکار تقریباً اجباری شده است. تا اینجای کارش، اگرچه فیلمهایش برندههای زیادی کسب کردهاند، خود نولان به پنج نامزدی ناموفق نویسنده/کارگردان محدود شده است.
اوپنهایمر می تواند فیلمی باشد که در نهایت آن را تغییر می دهد.
نظرات کاربران