۰

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۱۰- رویارویی

آیا آن لحظه ای را به خاطر می آورید که گاس از اتاق هکتور بیرون رفت و فکر کردید که شاید او زنده بماند؟ چقدر غیر قابل تصور بود؟ و بعد چقدر خنده دار بود وقتی حق داشتی فکر کنی پوچ است.

چیزهای زیادی در آن گنجانده شده بود، تا حدی به این دلیل که، با نامشخص بودن آینده سریال، نویسندگان مطمئن نبودند که آیا این آخرین قسمتی باشد که ما خواهیم داشت یا خیر. به همین دلیل، تمام کار هایی که می‌خواست را به‌طور کامل انجام نداد.

هر چند مهم نیست. گاس شخصیت ظریفی بود و سزاوار پایانی شاعرانه بود که داشت. با وجود اینکه ما آن را از کیلو متر ها دورتر دیدیم، اما به همان خوبی که وعده داده بودند و یکی از بهترین مرگ‌های هر شخصیتی در تلویزیون بود .

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۹ – پنجاه و یک

«پنجاه و یک» به ما بینش دقیقی نسبت به اسکایلر داد. اسکایلر، در ناامیدترین حالت، کاری کرد ،ناامیدانه. او در تلاشی ساختگی برای غرق کردن خود در استخر پرید. یا شاید واقعی بود. ما هرگز واقعاً نمی دانیم. گفتگوی او با والت در اتاق خواب پس از آن شاید قوی ترین صحنه سریال بود.

در حالی که بسیاری از افراد دیگر جملاتی مانند «من کسی هستم که در می‌زند» را به خاطر می‌آورند، من می‌خواهم اسکایلر وحشت‌زده را به خاطر بیاورم: «نمی‌دانم من هر دقیقه دور بودن آنها از اینجا ، دور از تو ،را یک پیروزی حساب خواهم کرد.
آن صحنه مانند نگاه کردن به اتاق خواب یک زوج واقعی و تماشای همه چیز بود.

۸- اعتراف ها

هیچ چیز جدی از خشم ناتوان جسی یا ریختن بنزین او حاصل نشد. به طور غیرمستقیم منجر به مرگ هنک شد، اما تقریباً همه چیز به هر حال منجر به مرگ هنک شد. در اصل، این یک حرکت ابتدایی جزئی بود که بزرگتر از آنچه بود به نظر می رسید.

با این حال، اپیزود بسیار خوبی در مورد وضعیت جسی بود. او تا این لحظه درگیر این بود که با خودش چه کند. او به عنوان یک شخصیتی که آخرین امید ما برای داشتن یک پایان خوش بود .

اعترافات هرگز سرعت خود را از دست نداد. با یک سوزش آهسته در وضعیت وجود جسی و ناامنی های او شروع شد. وقتی والت او را در آغوش گرفت، با آن سرعت همخوانی داشت. وقتی جسی متوجه شد که هوئل سیگار را برداشته بود، همه چیزهایی را که جسی فکر می کرد سوزاند، که به این معنی بود که والت در تمام مدت او جسی را گول زده بود، به این معنی بود که او احتمالاً در مورد چیزهای بیشتری دروغ می گفت.

این بهترین لحظه جسی بود. پس از یک سال و نیم سوء استفاده و دستکاری توسط والتر، او قطعات را کنار هم قرار داد و درست زمانی که فکر می‌کردید ممکن است با خیال راحت از نمایش خارج شود بدون اینکه هیچ‌وقت آگاه شود.

ما همگی دنبال این بودیم که این اتفاق بیفتد. صحنه درک او به ویژه کارگردانی که در آن هیچ حرفی زده نمی شود و به شدت به توانایی بازیگری آرون پل متکی است . واقعا تماشایی .

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۷_ یک مشت پر از خالی

می توان گفت این همان چیزی است که همه چیز را شروع کرد.

ما از قسمت آزمایشی متوجه شدیم که بریکینگ بد پتانسیل فوق العاده ای دارد. با این حال، این قسمت بود که نشان داد تیم خلاق از نویسندگانی که ایده‌ها را روی کاغذ می‌آورند تا بازیگرانی که آن را اجرا می‌کنند تا کارگردانانی که آن را روی پرده نمایش می‌دهند ، به خوبی می‌توانند لحظه‌ای را ثبت کنند.

اولین لحظه ی واقعی والت. لحظه فوق العاده بود این یک پیروزی بزرگ بود. وقتی جیوه را پرتاب کرد، سرعت دوربین به نصف کاهش یافت تا به ما نشان دهد چقدر زیباست. انفجار روشن و درخشان بود. در بیشتر قسمت احساس می‌کردیم که والتر و جسی با بن بست برخورد کرده‌اند و برنامه‌شان پیش از شروع به هم می‌ریزد، علی‌رغم داشتن کالا. رفتار توکو با جسی بی رحمانه بود و انفجار و عدالت را بسیار شیرین تر کرد.
والت در ناامیدترین حالت خود به توکو نشان داد که واقعاً چه خواهد بود. آغاز هایزنبرگ بود.

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۶- سالود

گاس با کارتل ملاقات می کند. گاس کل کارتل را می کشد. مایک مقداری سیم پیانو به دست می‌گیرد و یکی از دوستان را خفه می‌کند. گاس نزدیک بود خودش را با سم بکشد.
پس از کارتل چه اتفاقی افتاد؟ چه کسی خلاء قدرت را در مکزیک پر کرد؟

هر چند واقعاً مهم نبود. سالود برای تلویزیون ساخته شد و خوشحالم که سعی نکردند به این سؤالات پاسخ دهند. نشان دادن آن زمان زیادی می برد و در نهایت بی اهمیت می شد.

اما چیزی که این یکی را خیلی خوب کرد این بود که چگونه اکشن به ما ضربه زد. کارتل همیشه خشونت آمیز بوده است، بنابراین اسلحه و تیراندازی محتمل تر به نظر می رسید. دیدن گاس که چنین نقشه مرگباری را اینقدر بی سر و صدا، سختگیرانه و صبورانه اجرا می کند، پاداش بزرگی برای همه بینندگان بود. آن ۱۰ دقیقه آخر کاملاً ارزشش را داشت، حتی اگر به اندازه برخی از قسمت‌های دیگر محکم نبود.

۵-نیش زده شده توسط زنبور

جسی و والت از توکو فرار کردند و متوجه شدند که باید داستان هایی برای توضیح ناپدید شدنشان بیاورند. والت برهنه در یک بازار ظاهر شد در حالی که جسی دروغی با بودن با یک فاحشه سر هم کرد.

سخت است بگوییم چه چیزی این قسمت را فوق العاده کرده است. تمام کارهایی که سریال تا آن مرحله انجام داده بود را سنجید و از ۴۵ دقیقه به عنوان زمانی برای تأمل در مورد جایی که آنها بودند استفاده کرد. جسی و والت مجبور بودند داستان‌های مفصلی برای دلیل مفقود شدنشان ارائه کنند که به همان اندازه که تصور می‌کنید ضعیف و غیرقابل باور بود. با این حال، آنها کار کردند زیرا شخصیت‌های دیگر داستان‌هایشان را باور نمی‌کردند و اپیزود مربوط به فرار بود، همانطور که آنها به سختی از توکو فرار کرده بودند. می‌توانست به راحتی تبدیل به این شود که نویسندگان گرد و غبار دست خود را پاک کنند و ادامه دهند، اما اینطور نشد و این اولین باری بود که می‌دیدیم این تیم نویسندگی چقدر با استعداد است.

این اپیزود با سه نما از والت که به یک نقاشی نگاه می کند، تثبیت می شود. این نقاشی مربوط به افرادی است که در ساحل برای خداحافظی شخصی در قایق دست تکان می دهند. هر بار که آن را می بیند، به یاد می آورد که چگونه می تواند خانواده اش را ترک کند. این دلخراش است و این اولین بار است که پس از مدتی دوباره والت را مانند مردی که قبلا بوده می بینیم. او قوی یا عصبانی یا خواستار یا دیوانه نبود. او مردی ناامید در شرف مرگ بود. و او می خواست زندگی کند.

در قسمت‌های بعدی، به والت انگیزه داد تا دوباره به آشپزی بازگردد. اما او و جسی فقط از جهنم گذشتند و برگشتند و به اندازه کافی خوش شانس بودند که زنده بودند. کل اپیزود یادآور این است که چقدر دردناک و غم انگیز برای شغلی که می خواستند ناکافی بودند.

و سپس، طبق معمول، کاوش در مورد تأثیر روانی کاری که آنها با خود و خانواده‌هایشان انجام داده بودند .به اندازه هر قسمت دیگر سریال تأثیرگذار و قدرتمند بود.


۴- یک دقیقه

این شروع اکشن بود. ما لحظاتی را در این سریال قبل از «یک دقیقه» داشتیم که کاملاً گیرا بود، اما هیچ چیز با تنش این قسمت برابری نمی کرد. ناگهانی و مستقیم و در چهره ما بود.

به محض اینکه هنک یکی از دو قلو ها را پشت سر خود دید، مستقیماً وارد عمل شد و یکی از آنها را بین ماشین خود و دیگری که پشت سرش قرار داشت پرس کرد. بقیه یک سکانس اکشن فوق‌العاده و هیجان‌انگیز بود که مدت‌ها پس از اینکه تبر خودش را به آسفالت کنار سر هنک چسباند، بینندگان را تحت تأثیر قرار داد. ضربه ای بیهوده وجود نداشت.

چیزی که این اپیزود و اکشن را آنقدر عالی کرد این بود که هیچ کس آن را ندید. ما دیدیم که گاس به اعضای کارتل اشاره می‌کند که جایگزینی برای پسرعموها دارد، کاملا منطقی بود که آنها هم دنبال هنک بروند و گاس به هنک هشدار بدهد. برای گاس برد-برد بود.

در مورد جایگاه این اپیزود در سریال، این اولین نشانه ای بود که یک صحنه اکشن را می توان تا این حد عالی در بریکینگ بد اجرا کرد. ما بعداً بیشتر دیدیم ، اما این یک نمونه ظالمانه و فوق‌العاده بود که توسط میشل مک لارن کارگردانی شد.

 

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۳- هرمانوس

ما می دانستیم که گاس و کارتل از گذشته رابطه ی خوبی ندارند.

گاس را دیدیم که هکتور را روی ویلچرش پیدا کرد. هر دو پسرعمو مرده بودند. خانواده هکتور با او به پایان رسید. کارتل تا پایان دو قسمت فاصله دارد. اینجا گاس آمد، همه لباس پوشیده بود که انگار به تازگی از کار در لوس پولوس هرمانوس خارج شده است. آرام و صبور بود و دستانش را در دامانش گرفت. هکتور نمی توانست حرکت کند و مجبور شد گوش دهد: این چیزی است که از خون در برابر خون می آید.

یک فلاش بک از گاس و یک شریک تجاری اولیه که دون الادیو و هکتور را برای اولین بار در اواخر دهه ۸۰ در مکزیک ملاقات کردند (اگرچه کت و شلوار گاس اواسط دهه۷۰ به نظر می رسد) . صحنه تا حدی گرم و دوستانه شروع شد، اما به سمتی تهدیدآمیز رفت. صحنه تبدیل به یک بمب ساعتی شد. در نهایت با فشار دادن ماشه روی شریک تجاری هکتور به پایان رسید، با این حال باز هم بینندگان را شوکه کرد زیرا تمرکز روی گاس بود در حالی که شریک صحبت می کرد. وقتی گاس به سمت هکتور پرت شد و وقتی گاس را روی زمین هل دادند و مجبور کردند به حالت خالی و مرده صورت شریکش نگاه کند، حیرت آور بود، متوجه شدید که گاس بیست و چند سال منتظر بود تا روبروی هکتور بنشیند .

برش به گاس که در مقابل هکتور نشسته و نقشه اش به نتیجه رسیده است. لذت بخش بود.

صبر کردن حدود ۲۵ قسمت پس از معرفی گاس برای نشان دادن آن بینش مختصر از تاریخچه او کمی سخت بود. البته، این تقریباً به همان اندازه ای بود که آنها تا به حال در مورد گاس و پیشینه او به ما نشان دادند. این بخشی از چیزی است که گاس را به یک شخصیت جذاب تبدیل کرده.

۲- ABQ

پایان سقوط هواپیما همراه با تمام عکس‌های خرس صورتی در افتتاحیه‌های قسمت هایی که به این سقوط اشاره دارند خود استعاره ای بود از انتقام نهایی کارمایی که والت دریافت می کرد و همچنین به این نکته اشاره کرد که چقدر از ایجاد فاجعه ای که ایجاد کرده بود غافل بود. چیزهای بسیار بزرگتری را برای والت پیش بینی کرد. این به بینندگان نشان داد که این تیم خلاق چقدر خوب است. آنها برای این کار نابغه بودند. آنها فقط یک بار دیگر تمام سریال ها را ارتقا می دهند .

 

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۱۰ اپیزود برتر سریال breaking bad

۱-اوزماندیاس

تیم خلاق خشونت یا نبرد را نشان نداد، بلکه مهم‌ترین چیز را نشان داد : عواقب آن. دقیقه اول بسیار قدرتمندتر از نشان دادن هرگونه خشونت واقعی بود البته علاوه بر آن گلوله پایانی غم انگیز به هنک.

والت پس از آن به جسی روی آورد به همان اندازه دردناک بود. فرار والتر و جدایی از اسکایلر و والت جونیور درناک تر . همه چیز خیلی شخصی بود، تا شات هایی که جسی با تفنگ به سرش به پرندگان در هوا نگاه می کرد. و دعوای ساده، ناشیانه و فیزیکی که والت و اسکایلر داشتند.

خانواده وایت از هم پاشید، دعوای درونی، والت جونیور متوجه شد، دعوای چاقو، آدم ربایی . همه چیز در ناپدید شدن والت تمام شد. گرگ تنها روی صفحه دوید تا به ما بگوید که این واقعاً پایان سفر پنج فصل است. هرگز سرعتش را از دست نداد، خیلی به آن توجه نکرد، تمرکزش را از دست نداد، و همه چیزهایی را که در پنج فصل گذشته می‌شناختیم، در ۴۵ دقیقه به وضوح سوزاند.

این پایان عالی و دردناک برای سریالی بود که بسیار ویرانگر بود ، بعد آن هم ۲ اپیزود عالی در کار بودند.

برچسب‌ها:

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

عرفان سعید زنوزی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *