کریتوس که از دخالت آتنا به ستوه آمده، بار دیگر به سمت زئوس زخمی حملهور میشود ولی اینبار آتنا جسم خود را در برابر زئوس قرار داده تا مانع از کشته شدنش شود. این اتفاق باعث میشود که زئوس فرصت فرار پیدا کرده و از مهلکه بگریزد. کریتوس در حالی که شوکه از اتفاق پیش آمده بود، آتنا را در آغوش میگیرد.
آتنا به خدای جنگ میگوید دلیل دخالتش برای حفظ بقای اُلمپ و متوقف کردن چرخهی کشتن پدر توسط پسر بوده است؛ چرا که پیش از آن کرونوس پدرش یعنی Uranus را کشته و بعد از آن زئوس، کرونوس را مغلوب کرده و اگر کریتوس زئوس را میکشت، این چرخه ادامه مییافت. او در عین حال از کریتوس میخواد که فکر نابودی پدرش را کنار بگذارد.
در حالی که کریتوس همچنان در بهت و شک اتفاق پیش آمده بود، آتنا در آخرین لحظات مرگش به او هشدار میدهد که سایر خدایان او را انکار خواهند کرد و در کنار پدرشان و در برابر تو خواهند ایستاد؛ با اینکه میداند او در آرزوی کشتن زئوس است، اما وجود اُلمپ و پابرجایی آن به وجود و زندگی خدای خدایان وابسته است.
با مرگ آتنا، کریتوس قسم یاد میکند که زئوس و خدایانی که او را انکار کنند و در مقابلش ایستادگی نمایند را مجازات خواهد کرد.
در این میان گایا به کریتوس یادآوری میکند که او قدرت کنترل زمان را همچنان دارد.
کریتوس بار دیگر به سراغ چرخهی زمان رفته و به دوران جنگ بزرگ میان تایتانها و خدایان میرود. او به گایا توضیح میدهد که چگونه آنان میتوانند اینبار نبرد را به نفع خودشان تمام کنند اما این اتفاق تنها در زمان حاضر محقق خواهد شد. گایا و سایر تایتانها از دوران جنگ بزرگ به زمان حاضر برمیگردند.
در حالی که زئوس زخم خورده و از دیگر خدایان میخواهد او را در نابودی کریتوس یاری کنند، خدای جنگ بر دوش گایا و به همراه سایر تایتانها در حال صعود از کوه اُلمپ هستند.
منبع : https://t.me/GameNewNews