داستان بازی Far Cry 6
داستان بازی Far Cry 6
در سال ۱۹۶۷ طی یک قیام چریکی رییس جمهور یارا یعنی «گابریل کاستیلو» سرنگون شد، دیکتاتوری که باعث فروپاشی اقتصادی این کشور شده بود. در سال ۲۰۱۴ پسر او «آنتون» رییس جمهور منتخب شد و وعده ثبات کشور را داد. او روی ساخت یک داروی درمان سرطان به نام «ویویرو» حساب کرده بود که از تنباکوی یارا به دست میآمد. ۷ سال بعد، او یک «بختآزمایی» را ترتیب داد تا کارگرانی را در زمینهای تنباکو مستقر کند. نیروهای مسلح کشور که با عنوان نیروی دفاع ملی (FND) شناخته میشدند، شروع به جمع کردن شهروندان فقیر در پایتخت یارا یعنی «اسپررانزا» کردند و در این مقطع، «دنی» با دوستانش «لیتا تورس» و «آلخو روییز» با هدف فرار به ایالات متحده به آنها پیوستند.
آلخو به خاطر تحریک کردن FND مورد شلیک قرار گرفت و کشته شد، در حالی که دنی و لیتا فرار کردند و به قایقی هدایت شدند. با این حال، این قایق توسط «کاستیلو» و نیروهای ویژه او متوقف شد. آنها پی بردند که پسر کاستیلو یعنی «دیگو» نیز در میان پناهندگان است. کاستیلو پس از جدا کردن پسرش، به دست راست خود یعنی ژنرال «رائول سانچز» دستور غرق کردن قایق را داد. دنی تنها بازماندهی این حادثه بود که به سمت ساحل «ایسلا سانتواریو» در جنوب غربی یارا هدایت شد.
داستان بازی Far Cry 6
دنی با پیوستن به جنبش چریکی «لیبرتاد» علیه رژیم کاستیلو شروع به فعالیت کرد. او با جاسوس سابق و یک اسلحهساز به نام «خوان کورتز» دیدار کرد و به مختل کردن تولید ویویرو در اسلا سانتواریو کمک کرد. مدتی بعد دنی توسط «کلارا گارسیا» رهبر لیبرتاد فرستاده شد تا نیروهای ضد-کاستیلو را در سراسر یارا به هم پیوند بزند، با این هدف که آنها شهر اسپرانزا را محاصره کرده و خانواده کاستیلو را ترور کنند. در مادروگادا، دنی به خانواده «موترو» پیوست، افرادی که زمینهای تنباکو را برای تولید ویویرو تحت فرمان برادرزادهی آنتون یعنی ژنرال «خوزه کاستیلو» در دست داشتند. کارلوس نیز «مونترو» پدرسالار این خانواده خود را قربانی کرد تا پسرش «الخاندرو» وفادار سابق کاستیلو از اعدام نجات پیدا کند. این موضوع باعث شد تا نیروهای خوزه علیه او موضع بگیرند، زیرا اکثر آنها از کارگران زمینهای کارلوس بودند. دنی که هنگام تلاش برای کشتن کاستیلو در طول روز استقلال و در شهر اسپرانزا با دیگو مواجه شد، کسی که افشا کرد که پدرش در حال مرگ است و به فرار دنی کمک کرد. در بازگشت به مادروگادا، دنی و مونتروها اقدام به کشتن خوزه کردند.
دنی در ادامه توسط کاستیلو دستگیر شد و توسط ژنرال سانچز تحت شکنجه قرار گرفت. دیگو با کشتن سانچز، دنی را نجات داد و خواستار آن شد که پدرش او را آزاد کند. کاستیلو این کار را کرد اما یک نارنجک را به سوی سلول دنی پرتاب کرد. با این حال دنی زنده ماند و فرار کرد. در «اِلـِسته» انقلابیون سابق که پدر کاستیلو را سرنگون کرده بودند، و یک باند خیابانی به نام «لا اِلگان»به دنی کمک کردند تا فرمانده نیروی دریایی یارا یعنی «ادمیرال بنیتز» و یک بازرگان کانادایی به نام «شان مککی» را بکشند. شان مککی کسی بود که روی توزیع بینالمللی ویویرو نقش داشت. جسد بنیتز به صورت عمومی نمایش داده شد که پیامی به رژیم کاستیلو بفرستد. هنگامی که چریکها به کشتی مککی حمله کردند، خوان در مورد مککی مذاکره کرد تا جناحها را عوض کند و پول او برای انقلاب صرف شود. در این نقطه از داستان بازیکن میتواند انتخاب کند که مککی را بکشد، معامله را نفی کند، یا جان او را برای دریافت پول ببخشد.
داستان بازی Far Cry 6
در شهر «واله» که مرکز تولید ویویرو در یارا بود، دنی به شورشیان کمک کرد تا علیه «ماریا مارکسا» وزیر فرهنگ کاستیلو که معشوقه مخفی کاستیلو و مادر بیولوژیکی دیگو بود، اقدام کنند. مارکسا مدتی بعد طی حملهی چریکها به نمایشگاه ویویرو کشته شد. دنی کشف کرد که دکتر ادگار ریس، رئیس «بیوویدا» و خالق داروی ویویرو، سموم شیمیایی PG-240 را در این پروژه روی غیرنظامیان آزمایش کرده است. به این ترتیب دنی به مقر بیوویدا حمله کرد و پس از یافتن ریس او را کشت.
کاستیلو، کلارا را اسیر کرد و او را در «لانه عقاب» نگه داشت، جایی که دنی در آنجا با کاستیلو مواجه شد. کاستیلو اذعان کرد که به مدت ۱۳ سال از سرطان خون رنج میبرده و این که ۶ ماه قبل کارکرد درمانیاش متوقف شده است. کاستیلو که تحت تاثیر اقدامات دنی قرار گرفته بود، خواهان این بود تا بعد از مرگش او به یک راهنما برای دیگو تبدیل شود. همچنین کاستیلو پیشنهاد داد تا در قبال گذشت از جان کلارا، دنی تبدیل به ژنرال ارتش او شود. خوان به عنوان اسنایپر در شلیک به کاستیلو ناموفق بود و در عوض به دیگو شلیک کرد، اما دنی توانست دیگو را از مسیر گلوله کنار بزند. کاستیلو در واکنش به این اتفاق، کلارا را کشت و دنی را به عنوان رهبر جدید لیبرتاد ترک کرد.
کاستیلو به اسپرانزا بازگشت، جایی که توسط نیروهای متحد ضد-کاستیلو احاطه شد.
دنی وارد کاخ ریاست جمهوری کاستیلو شد و در دفتر کاستیلو با او روبرو شد. دیگو نمیخواست که دنی پدرش را بکشد. دنی قول داد که از دیگو محافظت کند اما کاستیلو ادعا کرد که دیگو توسط چریکها شکنجه خواهد شد، همانطور که او در سال ۱۹۶۷ شکنجه شده بود. از این رو قبل از خودکشی، خودش به دیگو شلیک کرد و بر خلاف میل دنی، دیگو جان داد. پس از این حوادث دنی رهبری یارا را رد کرد و آن را به نیروهای انقلابی سپرد. پس از دفن کلارا، دنی و خوان همچنان به جنگ علیه وفاداران بازماندهی کاستیلو ادامه دادند.
در صحنه پایانی، خوان یک محموله ویویرو را به یک قاچاقچی بینام تحویل داد، کسی که از اقدام دیوانهوار و غیرمنطقی کاستیلو در کشتن پسرش در شگفت بود.
در یک پایانبندی مخفی، دنی به جای مبارزه کردن برای لیبرتاد از طریق یک قایق که توسط کلارا فراهم شده بود، فرار کرد. ۳ ماه بعد در ساحلی آرامش بخش در میامی حضور پیدا میکند. این در حالی بود که گزارشی مبنی بر سرکوب شدن انقلاب توسط کاستیلو پخش میشد و کلارا نیز توسط نیروهای ویژه او کشته شده بود.
منبع : https://t.me/GameNewNews
برای مطالعه بیشتر داستان بازی ها در کنترل امجی حتما به صفحه دسته بندی آن مراجعه کنید.
نظرات کاربران