آن سه آمادهی آخرین مأموریت خود به عنوان همکار میشوند، که نتیجهی آن سرقت مقادیر زیادی طلاست که لستر آنها را تبدیل به پول نقد میکند. فرنکلین، مایکل و ترور هر سه سهم خود را برمیدارند و راه خود را میروند. اما مأمورین FIB، پیامکی برای فرنکلین ارسال میکنند که از او میخواهند ترور را بکشد. در همین حین، پیام دیگری از طرف «دِوین وستون» دریافت میکند، او که یک میلیونر و در کار سرقت ماشینهای گرانقیمت است و با مایکل مشکل شخصی دارد، خواستار قتل مایکل به دست فرنکلین است. در اینجا گیمر در نقش فرنکلین، سه انتخاب خواهد داشت:
کشتن ترور: با انتخاب این گزینه، فرنکلین با ترور قراری میگذارد که در آن بحث و جدلی بین آن دو درمیگیرد، فرنکلین میگوید شخص اضافی گروه ترور بوده و تمام دیوانگیها از جانب او بوده است. سپس اسلحهای به سمت او نشانه میگیرد، اما ترور با چربزبانی فرنکلین را قانع میکند که تمام این مدت با او صادق بوده و وقتی که فرنکلین کمی نرم میشود، سوار ماشین خود شده و فرار میکند. در حین تعقیب و گریز، فرنکلین از مایکل تقاضای کمک میکند. او به موقع میرسد و ماشین ترور دچار حادثه میشود. ترور زیر یک کامیونِ باری حاوی بنزین گرفتار میشود و در این لحظه گیمر این انتخاب را دارد که کار ترور را تمام کند یا بگذارد او به آرامی در آتش از بین برود.
کشتن مایکل: اگر گیمر این گزینه را انتخاب کند، فرنکلین و مایکل به سمت محلی که از قبل مشخص شده میروند. مایکل تماسی از همسرش دریافت میکند که تریسی علاقه به ادامهی تحصیل و رفتن به کالج را دارد، که مایکل با آن موافقت میکند. فرنکلین در این لحظه در تصمیم خود مردد میشود اما به احساسات خود فائق میآید و طوری با مایکل صحبت میکند که او متوجه میشود فرنکلین برای قتل او آمده است. مایکل دست به فرار میزند و فرنکلین در تعقیب او، به بالای برجی میرسد و درگیری نهایی آغاز میشود. فرنکلین او را از بالای برج به پایین پرت میکند اما دستش را میگیرد، چرا که شاید هنوز فرصتی برای نجاتش وجود داشته باشد. بازی در این لحظه انتخابی دوباره به گیمر میدهد اما در هر حالت مایکل سقوط میکند و دیگر راه بازگشتی نیست.
نجات هردو: در این انتخاب فرنکلین به سرغ لستر میرود تا از او کمک بگیرد. لستر حقهای ایجاد میکند که نه مایکل به سرنوشت شوم خود دچار شود نه ترور. او مأمورین FIB و سربازان Merryweather را به جان هم میاندازد، در جایی که قبلاً برای ذوب کردن طلاهای به دست آمده از آخرین مأموریتشان استفاده شده بود. فرنکلین، مایکل و ترور با آنها میجنگد و در نهایت تصمیم میگیرند تمام دشمنان شخصی خود را از پا درآورند. ترور به دنبال مأمور فاسد FIB یعنی Steven Haines میرود، مایکل سراغ دشمن قدیمی فرانکل یعنی Harold Joseph را میگیرد و خود فرنکلین هم مرد چینیای که با ترور مشکل داشت را تعقیب میکند. این مرد به آن شکل برای شما شناخته شده نیست منتهی Wei Cheng نام دار. بعد از تسویه حساب با اینها، ترور به خانهی دوین وستون میرود و او را در صندق ماشین خود جا میدهد. وقتی به محل مورد نظرش میرسد، فرنکلین و مایکل هم به او ملحق میشوند و هر سه با هل دادن ماشین از بالای صخرهای، آخرین دشمن خود را از بین میبرند.