نقد و بررسی فیلم Wicked Little Letter 2024
بر اساس یک داستان واقعی درباره نامههای نفرتآمیز ناشناس، «نامههای کوچک شیطانی» کاملاً با نمونههای آزار و اذیت در عصر اینترنت مطابقت دارد. با این حال، این استعاره یکی از تنها نقاط قوت این کمدی دورهی ۱۹۲۰ به حساب میآید. مورد دیگر بازی درخشان الیویا کلمن در نقش اصلی است، که – بسیار شبیه به نقش او در فیلم امپراتوری نور به کارگردانی سم مندس – با مهارت فیلمی را به دوش میکشد که در غیر این صورت انرژی، شوخطبعی یا معنای خاص خود را ندارد.
کلمن نقش ادیت سوان، یک زن مذهبی مورد احترام در کلیسای ساحلی لیتلهمپتون را بازی میکند. او با والدین مسن خود، ادوارد بدجنس (تیموتی اسپال) و ویکتوریای حساس (جما جونز) زندگی میکند که شامهای خانوادگیشان حالا پذیرای پلیسهای محلی است که برای شکایت از نامههای ناشناس که به آدرس آنها فرستاده میشود، میآیند.
کارگردان، تیا شاروک، بلافاصله تمایز اخلاقی فیلم خود را با به تصویر کشیدن مسیحیان محافظهکاری مانند خانوادهی سوان که به خاطر گناهان ادراکی اخلاقی، به رز بدگمان میشوند، تثبیت میکند. با این حال، به نظر میرسد تنها چیزی که او از آن گناهکار است، زیر پا گذاشتن هنجارهای جنسیتی جامعه است که منجر به دفاع افسر پلیس تازهکار، گلادیس موس (آنجانا وسان) – اولین و تنها زن در نیرو – از او میشود.
در ابتدا، ادیت این ابعاد اخلاقی را به شیوهای جالب و پیچیده مدیریت میکند، و بین آموزههای کتاب مقدس دربارهی «دوست داشتن همسایه» و انتقامجویی به سبک عهد عتیق، چانهزنی میکند. دیدن کلمن در حال تقلا با این دو ایدهی متضاد، فوقالعاده خندهدار است. با این حال، این جریان پنهانی فراتر از چند صحنهی اول گسترش نمییابد و باعث میشود داستان در مسیری مستقیم و باریک پیش برود، به گونهای که حتی تنها چرخش داستانی آن هم قابل پیشبینی به نظر میرسد.
معمای «نامههای کوچک شیطانی» بهندرت رازآلود است – در مسیر رسیدن به فاشسازی، گزینههای کمی را به جز رز برای مخاطب مطرح میکند – و بخش زیادی از طنز آن نیز به همان اندازه مسطح از آب درمیآید. اگر به جای آن، فضاهای خالی و نماهای واکنشهای طولانی پس از شوخیهای متعدد وجود نداشت (جایی که ممکن است در یک کمدی موقعیت صدای خندهی از پیش ضبطشده پخش شود)، تشخیص اینکه چه چیزی شوخی است و چه چیزی درام سرراست، اغلب دشوار است. البته که طنز حتی از اکثر اشکال هنری هم ذهنیتر است، اما حتی فیلمسازی در «نامههای کوچک شیطانی» نیز برای این ژانر نامناسب به نظر میرسد. در حرکات دوربین، چه هنگام فیلمبرداری از شخصیتها در حال رفتوآمد بین مکانهای مختلف و چه هنگام سرک کشیدن از پشت دیوارها در تلاش برای پیدا کردن مجرم واقعی، هیچگونه خلاقیت و شیطنتی وجود ندارد. تدوین فیلم به ندرت بر طنز آن تأکید میکند و باعث میشود اکثر گفتگوها معلق و ناراحتکننده در هوا بمانند. هر صحنهای به نظر میرسد انرژی را از محیط بیرون میکشد.
ایدهی مرکزی فیلم یعنی نامههای ناشناس که تاریکیهای زیرپوستی یک شهر دنج را آشکار میکند، پتانسیلهای زیادی دارد. این موضوع به خصوص زمانی به چشم میآید که ادیت شروع به گام برداشتن از مرزهای اخلاقی خود و تسلیم شدن به وسوسهی زباندرازی میکند – کلمن در نقش زنی که بهطور ملایم با محدودیتهای اجتماعی مقابله میکند، فوقالعاده لذتبخش است – اما «نامههای کوچک شیطانی» دربارهی بخش زیادی از موضوع، بهصورت غیرمستقیم صحبت میکند. میتوان حدس زد که ایرلندی بودن رز برای برخی شخصیتهای انگلیسی، گرهای است که با اشارههای مبهم به «جایی که او از آنجا آمده» به آن اشاره میشود، اما حس کمی نسبت به احساسات واقعی، چه سیاسی، چه مذهبی یا نژادی، که سوءظن آنها را حتی پشت درهای بسته شکل میدهد، وجود دارد.
جالبتر اینجاست که آنجانا وسان با ملیت هندی، در نقش “افسر زن پلیس” موس انتخاب شده، که جنسیت او اغلب در مکالمات مورد توجه قرار میگیرد – زمینهچینی برای داستانی دربارهی یک زن دستکم گرفتهشده که از همکاران مرد خود پیشی میگیرد – اما به نظر میرسد نژاد او هرگز به طور مستقیم مطرح نمیشود. به نظر میرسد وسان بدون در نظر گرفتن قومیت او برای نقشی که برای یک زن سفیدپوست نوشته شده است، انتخاب شده و فیلمنامه برای تطبیق با این تغییر ویرایش نشده است.
این فضا با دوران حکومت بریتانیا بر هند همزمان است و با حضور وسان، سایهی تبعیض نژادی دوران استعمار بر داستان سایه میافکند – چه شاروک یا جانی سوئت، فیلمنامهنویس، قصد این کار را داشته باشند یا نه. این موضوع یادآور فیلم «دیروز» اثر دنی بویل با مضمون فراموشی بیتلز است که در آن، هیماش پاتل به روشی مشابه و بدون در نظر گرفتن نژاد، برای بازی انتخاب شد، اما خطوط کلیدی فیلمنامه برای در نظر گرفتن چگونگی ایفای نقش توسط یک بازیگر آسیای جنوبی، اصلاح نشد. در یک مورد، به موس لقب «بدبو» داده میشود، که بار معنایی نژادپرستانهای دارد که هیچ یک از شخصیتها، از جمله خود موس، به نظر نمیرسد آن را تأیید کنند. افسران پلیس دیگر پدر او را که قبلا پلیس بوده به میان میآورند و اینکه او در نیرو جایگاهی ندارد، هرچند مخالفتهایشان تنها به زن بودن او محدود میشود، که مانند هویت ایرلندی رز، از هرگونه بار معنایی نژادی و سیاسی تهی شده است.
نقد و بررسی فیلم Wicked Little Letter 2024
علیرغم اینکه «نامههای کوچک شیطانی» نیازی ندارد تا به یک طومار علیه نژادپرستی تبدیل شود، اما با نادیده گرفتن این ابعاد آشکار در داستان خود، مواد کمدی و درام ارزشمندی را از دست میدهد. با در نظر گرفتن این خلاء معنا در مرکز و فقدان کامل پویایی در فیلمسازی، تنها به نماهای واکنش باکلی، وسان و کلمن به هر خط و سناریو متکی است که به آن مقداری شباهت به یک معمای جذاب میبخشد. باکلی با تعهدی سرسختانه نقش زنی را بازی میکند که از سوی همسایگانش مورد ظلم قرار گرفته است، در حالی که وسان در مقابل محدودیتهای حرفهای (که توسط مافوقهای مردی که فکر نمیکنند او برای این کار مناسب است، اعمال میشود) خونسردی و عزم خود را حفظ میکند.
با این حال، کلمن بیشترین مسئولیت را برای لحظات معدودی بر عهده دارد که «نامههای کوچک شیطانی» در آنها احساس سرزندگی و پویایی میکند. این لحظات ممکن است کم و دور از هم باشند، اما به شکل دروننگری خاموش و لحظات مهارشدهای میرسند که بسیار بیشتر از هر دیالوگی، و مطمئناً بسیار بیشتر از این سبک فیلمسازی «عملکرد در اولویت» میتوانند پیام را منتقل کنند. دوربین در وهلهی اول به دنبال ثبت ارائهی دیالوگ است، اما کلمن اطمینان میدهد که عمل، و مهمتر از آن فکر، جذابترین عناصر صحنهی مورد نظر هستند.
متأسفانه، حتی بازیگری به تمامیتخواهی کلمن هم زمانی که فیلمی تا این حد از شور و اشتیاق برای محتوای خود بیبهره است، تنها میتواند کارهای محدودی انجام دهد.
نظرات کاربران